در مقدمه عسل تلخ ۳ " یادمانده های ملس " گویا نوشته ام فضای کتاب و کتابخوانی بد نیست ، مصیبتو افتضاح است!
کد خبر: ۱۳۰۸۰۰۳

محسن اخوان گوران - نویسنده؛


روزگاری نه چندان دور همین چهار دهه پیش مجموع نویسندگان و شاعران ، مترجمان برجسته و محققین ایرانی حداکثر به پانصد نفر هم نمی رسید. تعداد تیراژ کتاب های آنها بین ده تا 20 هزار جلد در چاپ اول و در چابهای بعدی هم چنین بود و با تعداد زیاد چاپ و نشر شده و روانه بازار فروش کتاب می شد.


حالا شکر خدا تا دلت بخواهد شاعر داریم خانم و آقا و به تازگی نویسنده هم زیاد شده و هر روز شاهد چاپ کتابهای متعدد خصوصا شعر هستیم .


"خوب ، متوسط و گاهی ضعیف" از طرفی نگاهی می اندازیم به تعداد و تیراژ کتابها، صد یا دویست جلد آن هم اکثرا تلمبار می شوند در خانه ی موئلفین عمدتا جوان که شوربختانه هزینه داده اند و ناشر برایشان چاپ  و تقدیم شان کرده، چه کنند آرزویشان چاپ کتابشان بوده ، گناه که نکرده اند بنده های خدا !


سری که به کتابفروشی های معتبر در سراسر ایران می زنی عمق فاجعه فرهنگی کتابخوانی را بیشتر درک می کنی، به استثناء کتاب های کم ارزش سلبریتی ها و روانشناسی و طالع بینی و فال گیری و عشق و عاشقی های آب دوغ خیاری هیچ خواننده ای دنبال خرید و تهیه کتاب دیگری نمی آید.


کتابفروشی ها در فکر هستند تا تغییر شغل بدهند عشقشان به فرهنگ ، نان و آب نمی شود، ساندویچی ، آبمیوه و بستنی فروشی خریدار و مشتری بیشتر و پرانگیزه تری دارد ، چاره ای ندارند باید چرخ زندگیشان بچرخد .


همه می دانیم و آگاه هستیم هر چه را که فکرش را بکنیم گران شده و درآمدها تکافوی خرج و برج را نمی دهد ، با این حال و وضع گمان نمی کنم کمی هم برای فرهنگ و دانش هزینه کردن و به آگاهی و بینش خودمان و فرزندان و اطرافیانمان اضافه نمودن ضرری نخواهد داشت و همه اش سود خالص است .


سالهای بسیاری است که خودم به مناسبت های مختلف به دوستان و بستگانم کتاب هدیه می دهم ، بسیاری خرسند می شوند، شاید تعدادی هم این کار را نپسندند اما من کار خودم را انجام می دهم آن هم با عشق و علاقه بسیار .


چند سالی است که خودم چند عنوان کتاب چاپ کرده ام ترجیح داده ام که به ارشاد نفروشم و معادل آنها را شاید بیشتر هدیه دهم به کسانی که می دانم علاقه دارند بخرند و بخوانند و توان مالی اش را نداشته یا بگذریم .


می دانم و آگاه هستم که بسیاری از دوستان _ همفکرم سالهاست همین کار را انجام می دهند .


پس بیایید امسال به عزیزانمان تنها کتاب عیدی بدهیم ، شک ندارم نوجوانان و جوانان در اولین فرصت پولی که عیدی خواهند گرفت هر چه را دوست داشته باشند و پولشان برسد خواهند خرید بجز کتاب که در سبد خرید ایرانیان جایی ندارد!
پس در کوتاه ترین زمان ممکن عیدانه از کف شان خواهد پرید و خلاص .


اگر کسی کتاب عیدی گرفته باشد برایش باقی خواهد ماند یا می خواندش یا بالاخره به دست علاقمند دیگری خواهد افتاد و سرانجام خوانده خواهد شد .


این فرهنگ را نه در حرف و شعار بلکه در عمل رواج دهیم ، با این کار هم به فرهنگ اجتماعی و هم به کتابفروشان و ناشرین و مولف ها کمک خواهیم کرد .


امیدوارم هموطنان فرهنگ دوست هدیه دادن کتاب را در عوض هر نوع کادوی دیگری و پول جایگزین کنند و مسئله کتابخوانی و هدیه دادن آن را جدی گرفته و دنبال کنند .


به امید روزی که در جای جای ایران چه در اتوبوس ، مترو و قطار همه کتاب در دست داشته و مشغول مطالعه باشیم .


پیشاپیش سال نو را به تمامی عزیزان حوزه نوشتاری و نشر و پخش و فروش کتاب که سالهای بسیار سختی را پشت سر گذاشته اند شاد باش عرض می کنم و برای آنها آرزوی گشایش در کار و امرار معاش مناسب_ تلاششان را دارم .


newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها