در یک مهمانی فرهنگی ـ هنری که به میزبانی یکی از هنرمندان برگزار شده بود میزبان، مرد دنیادیده و سرد و گرم چشیده و برنزه‌ای را به یکی از مهمانان که به نوبه خود خانم بازیگر مشهوری بود، معرفی کرد و گفت: ایشان یکی از دوستان قدیمی من هستند که بسیار ثروتمندند و به کار جهانگردی اختصاص دارند و تقریبا نیمی از کشورهای دنیا را دیده و در آنها زندگی هم کرده‌اند.
کد خبر: ۱۳۰۷۵۲۸

 وی سپس خانم بازیگر را نیز به مرد جهانگرد معرفی کرد و گفت: ایشان نیز یکی از مشهورترین و پرفروش‌ترین بازیگران کشورمان هستند.

وی سپس آن‌دو را ترک کرد و رفت تا به معرفی سایر مهمانان به یکدیگر بپردازد. در این هنگام خانم بازیگر رو به مرد جهانگرد کرد و گفت: شما که این همه در جهان گردش کرده‌اید و همه‌جا را دیده‌اید، چه فایده‌ای از این همه گشت و گذار برده‌اید؟

مرد جهانگرد گفت: این‌که از خانم‌ها دوری کنم. خانم بازیگر گفت: وا. مرد جهانگرد گفت: در چین اتاقی هست که آنجا نقاشی‌های کنفوسیوس به دیوار نصب شده است و در آن سه تابلو نقاشی وجود دارد. اولی چهره مردی است که مضطرب است و به دوردست‌ها خیره شده، دومی چهره مردی است که از شدت غم و غصه، ریش‌هایش را کنده و سرش را به دیوار کوبیده و سومی، چهره مردی است که در حال شادی و خندیدن است. اسم تابلوی اولی «در آستانه ازدواج»، اسم تابلوی دوم «مرد متاهل» و اسم تابلوی سوم «مرد مجرد» است.

خانم بازیگر گفت: واقعا برای شما و نگاه ضدزن و جنسیت‌زده و عوامانه‌تان متاسفم. مرد جهانگرد گفت: من شش ماه از سال خارج و شش ماه از سال را داخل زندگی می‌کنم و پاسپورت چند کشور اروپایی و پول زیاد دارم، با من ازدواج می‌کنید؟ خانم بازیگر که خودش گرگ بازار بود، گفت: ترجیح می‌دهم با شخص پیر و چروک اما نسبتا باشعوری مثل کنفوسیوس ازدواج کنم، تا با شخص برنزه و پولدار و بی‌شعوری مثل شما. مرد جهانگرد که اصلا قصد ازدواج نداشت و برای مسخره‌بازی این سوال را کرده بود، پس از این جواب، نخست ضایع و سپس خاموش شد و شام‌نخورده مهمانی را ترک کرد.

امید مهدی‌ نژاد - طنزنویس / روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها