با همه اینها امروز میخواهیم در اینجا درباره دیدن خوبیهای دیگران بنویسیم و اینکه خوبیهای دیگران را قبل بدیها و کژیهای آنها ببینیم، آنها را به طرف مقابل بگوییم تا او بداند چه خوبیهایی دارد که شاید خودش از آنها غافل است برای همین است که برخی اوقات حتی شده ناخواسته و ناغافل نیش میزند و دیگران را میآزارد.
شاید اگر آن طرف خودش بداند صاحب خوبیهایی هم هست، دیگر بدی نکند. این چه کاری است که خوب باشی و بتوانی خوبی کنی و از خود نام نیک و خاطره نیک و راه نیک بهجای بگذاری اما به این مسیر نروی و کاری کنی که باعث لعن و نفرین باشی و آدمها به جای اینکه به سمتت بیایند و از همنشینی و همصحبتی با تو اگر شده به اندازه یک سلام لذت ببرند از تو دوری کنند که با تو به اندازه یک چشم در چشم شدن و از کنار هم رد شدن، برنخورند.
نمیدانم، شاید اگر آدمها به خوبیهای خود پی ببرند، دیگر آدم بد پیدا نشود. پس به رسم مجریهای رادیو وتلویزیون و همان مربیان مثبتاندیشی هرچند کذایی اینجا مینویسم که بیایید خوبیهای یکدیگر را پیدا کنیم و آنها را به هم یادآوری کنیم و آنقدر این کار را انجام بدهیم که همه باورمان بشود ما خوبیم و خوبیها را دوست داریم و خوبیها را پیدا میکنیم.
مرتضی حیدری آل کثیر، شاعر جوان اهل خوزستان تعریف قشنگی از خوب دیدن دارد. او که درس ادبیات خوانده و در زمینه ادبیات و فرهنگ ایرانی زیاد تحقیق کرده بر این باور است که خوبی و خوب دیدن و خوشبینی در ذات شرقیهاست.
برای همین است ادیان الهی از شرق برمیخیزند. آدمهای شرق همیشه خوشبین بوده و هستند. شاید بهدلیل سبک زندگیشان و نوع مراوداتی که با هم داشته و دارند. سبک زندگی غربی شاید که با بدبینی درهم تنیده بوده برای همین در ادبیاتشان این بدبینی دیده میشود و به مردمشان رسیده و میرسد. اما ادبیات شرق و ایران پر است از خوشبینی و زیبا دیدن.
این شاعر میگوید: ادبیات غرب وقتی بهدست مردم شرق و ایرانیها رسید این بدبینی را به ما هم منتقل کرد، بیشتر این بدبینی عاریتی است و شاید که ضعف فرهنگ ما باشد که با آن عمق و قدرتی که در ادبیاتمان وجود دارد، نتوانستیم، خوشبینی و خوب دیدن را به مردم منتقل کنیم و آنها دچار بدبینی شدند که هر چند بخشی از آن به اتفاقات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برمیگردد اما در مراودات انسانی و ارتباطات اجتماعی میتوانست تاثیرگذار باشد و رابطه ما با اطرافیان و همنوعانمان بهتر باشد.
این شاعر به تعالیم مذهبی اشاره میکند و میگوید: قرآن پر است از تعالیم خوشبینی به هم. خداوند در قرآن پیامبر را بشیر و نذیر معرفی میکند اما قبل از اینکه بگوید پیامبر تذکردهنده است، وعده میدهد او بشارتدهنده است؛ یعنی اول خوبیها را میبیند و بشارت میدهد به خوبی. در سوره مریم، حضرت مریم (ع) در اوج نومیدی به سمت شرق حرکت میکند؛ شرق جایی است که خورشید طلوع میکند، گرم است و مردمانش خوبپسند و خوبیکننده هستند.
به نظرم ما در این زمینهها و معرفی آثار ادبی و تعالیم مذهبی اگر خوب کار میکردیم و مردم را در معرض اینهمه آثار بیبدیل قرار میدادیم، الان همه به خوب دیدن عادت کرده بودند.
ادبیات کهن ایران پر است از اشعار و متونی که به آدمها یادآوری میکند خوشبین باشند. بههم خوبی کنند. ایرانیها به صورت سنتی و دیرینه باور داشتند از هردست بدهی از همان دست میگیری؛ پس خوبی بده تا خوبی بگیری.
خداوند در قرآن میفرماید اگر میخواهید به رستگاری برسید، اول بلند شوید و بعد فکر کنید تا مسیر رستگاری را پیدا کنید. این بلند شدن به نظرم تقدم عمل است به بیعملی و دست روی دست گذاشتن که میتوان آن را به مثبتاندیشی و حسنظن نسبت به دیگران هم مرتبط دانست. اگر امیدوار باشی و نسبت به آینده روشن امید داشته باشی، راهی که انتخاب میکنی هم راه درستتر و بهتری خواهد بود که در آخر تو را رستگار میکند.
میگویند انسانی که رابطهاش با خودش خوب است، باخدا هم ارتباط بهتری دارد. آدمها چگونه میتوانند رابطه بهتری با خودشان داشته باشند؟ وقتی امیدوارند، وقتی در خود و دیگران خوبیها را میبینند. وقتی این خوشبینی وجود داشته باشد، درونت و قلبت روشن میشود و این موقع است که ایمان و توکلت به خدا هم بیشتر میشود. البته بگویم خوشبینی با سادهلوحی فرق دارد. شاید مردم ما این روزها زیاد خوشبین نیستند، چون احساس میکنند، از این خوشبینی سوءاستفاده شده و آنها ازنظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آسیبدیدهاند. اما فرق زیادی است بین خوشبینی و سادهلوحی. آدمها اندیشه دارند و زمانی که با تفکر و تعمق به اطراف و اتفاقات نگاه میکنند، اجازه نمیدهند از آنها سوءاستفاده شود. راه درست را انتخاب میکنند و ادامه مسیر میدهند اما این باعث نمیشود خوشبینی به آینده، پیرامون و اطرافیان را به بدبینی تبدیل کنند. در همنوعان خود بدی ببینند و احساس کنند آدمها به هم بدی میکنند پس آنها باید همیشه مراقب خود باشند و اول به دیگران بدبین باشند و تا آزمونوخطا را طی نکرده و آدمها را به روشهای مختلف امتحان نکنند، نسبت به آنها ظن خوب پیدا نکنند. این حجم از بدبینی شاید به این دلیل است سیاستمداران ما خوب عملنکردهاند و همهچیز را به نفع سیاست مصادره کردهاند. مثلا پیروزی انقلاب اسلامی، حرکتی کاملا مردمی بود اما بهمرور مردم کنار گذاشته شدند و این حرکت کاملا سیاسی شد. وقتی مردم از همه جریانها و اتفاقات کنار گذاشته شوند کمکم بدبینی اجتماعی و فردی در آنها تقویت میشود. روی این موضوع باید کار شود با کارهای فرهنگی و رسانهای. در این روش سیاستمداران باید پای خود را کنار بکشند و بگذارند عزتنفس به مردم برگردد و آنها باور کنند تصمیمگیرندگان و عملکنندگان واقعی هستند.
مردم ایران ذاتا و به شکل سنتی خوشبین بودند. به نظر میرسد از دوره قاجار تملقگویی به فرهنگ ایرانیها وارد شد. درباریان برای اینکه بیشتر از پادشاهان قاجار بگیرند، شروع به مجیزگویی کردند و این بهمرور به عموم مردم هم رسید.
باید باکار فرهنگی این روش اشتباه در ذهن و رفتار مردم اصلاح شود. کار رسانهای لازم است. این تغییر میلیمتری است اما بسیار عمیق و تأثیرگذار است. ما هنوز داریم تاوان سریال پاورچین را میدهیم. سریالی که اصطلاح پاچه خواری را در جامعه باب کرد و غیرمستقیم این کار را به همه آموزش داد اما میتوان باکار رسانهای و از طریق فیلم و سریال خوب دیدن، خوشبینی را هم آموزش داد. هرچند به نظرم نسل جوان ما باعزتتر و آگاهتر از این حرفهاست.
این نسل تملقگویی را پشت سر گذاشته و دیگر تن به این کار نخواهد داد. نسل جوانی که رُکگویی را اصل کار خود قرار داده و مجیز کسی را نخواهد گفت. نسلی که خوبیها و زیباییها را میبیند با روش خود آن را ترویج میکند اما الکی به کسی باج نمیدهد. من به این نسل امیدوارم.
طاهره آشیانی - روزنامه نگار / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد