در این میان و در طول سال هم که اعیاد مذهبی زیادی داریم و روزهای تولد و سالروزهای ازدواج و بقیه که ما ایرانیها بنا به سنتی دیرینه در این مناسبتها هدیه میدهیم و هدیه میگیرم.
چه هدیه بدهی و چه بگیری، به اشتراک گذاشتن یک حال خوب را تجربه میکنی. حال خوبی که مدتهای زیادی با تو همراه است.
بهخصوص اگر هدیه به گونهای باشد که مقابل دیدت باشد و آن را از عزیزی دریافت کرده باشی این حس و حال خوب امتداد پیدا میکند.
ایرانیها از همان قدیمها عادت داشتند به هم هدیه بدهند، حتی در مراسم سوگواری. هنوز هم این رسم در روستاها و شهرستانهایی که سبک زندگیشان خیلی تغییر نکرده و آداب قدیمی در زندگیشان جاری است، دیده میشود.
قدیمیترها باور دارند در خانه عزا باز است و همه میآیند و باید پذیرایی شوند، بنابراین هزینه فرد سوگوار زیاد میشود و باید به او کمک کرد.
هر کسی بنا به جیبش و داراییاش هدیهای به خانه شخص سوگوار میآورد، از یک کله قند بگیر تا خرما و گوسفند و آرد.
از قدیم باب بود و هست کسی که به سفر میرود، برای نزدیکان و دوستان هدیه سفر(سوغاتی) میآورد هر چند کوچک. وقتی سوغاتی میدهیم، یادآوری میکنیم، «قابلی ندارد فقط این که در سفر به یادت بودم.»
اما راستش را بخواهید، در چند سال اخیر و از وقتی ایرانیها بنا به رویدادهای اجتماعی و اقتصادی روی موج چشم و همچشمی و تجملگرایی سوار شدند و برخی قصد پیاده شدن هم ندارند بهخصوص با رونق شبکههای اجتماعی و اینستاگرام، هدیههای کوچک که بار معنایی دارند و مصداق همان جمله دوست داشتنی «به یادت بودم» هستند جای خود را به هدیههای پرزرق و برق و به اصطلاح «تو چشم» دادند که گران هم هستند. شاید به همین دلیل است که برخی ترجیح میدهند در این روزگار و با این طرز فکر نه هدیه بدهند، نه هدیه بگیرند.
اما با این همه مناسبت خوب و نزدیک شدن به عید نوروز، بد ندیدیم درباره خصلت خوب هدیه دادن بنویسیم و یادآوری کنیم بهترین هدیهها که هم زیبا باشند و هم بار معنایی مناسبی داشته باشند، صنایعدستی بومی و سنتی است.
آن هم در کشور ما که هر گوشهاش با زیور صنعتی ظریف، دستسازی و دستدوزی آراسته شده و ما با خرید و هدیه دادن این صنایع، هم به رشد و چرخش مالی آنها کمک میکنیم و هم این صنایع را حفظ کرده و باعث چرخش آنها در سراسر کشور میشویم. اما اول این سوال را مطرح میکنیم که چرا صنایعدستی و سنتی در اولویت هدیه دادن نیستند؟
حجت مرادخانی، کارشناس و استاد دانشگاه این حوزه بر این باور است برای اینکه مردم این صنایع را برای هدیه دادن انتخاب کنند، در گام اول باید صنایعدستی سنتی و بومی را بشناسند و با آنها ارتباط عاطفی برقرار کنند. اما در کشور ما این خلا عاطفی بین میراث فرهنگی و مردم وجود دارد. برای معرفی آنها تقریبا هیچ کاری صورت نمیگیرد، نه در مبلمان شهری از آنها استفاده میشود و نه در رسانهها دیده میشوند.
در کدام فیلم و سریال دیدهاید از صنایعدستی یا دستدوزها و دستسازهای ایرانی برای دکور و تزئین خانه استفاده شود یا بازیگران این آثار از پوششی استفاده کنند که نمادی از آنها در دوخت و تزئین لباسها به کار رفته باشد.
عموم مردم کاملا با صنایعدستی و میراث فرهنگی بیگانه هستند و وقتی آنها را نمیشناسند و ارتباط عاطفی با آنها برقرار نکردهاند چطور باید توقع داشت آن را هدیه بدهند یا انتظار داشته باشند این میراث را هدیه بگیرند و برای آن شوق داشته باشند.
فرق واسطه با دلال
به مرادخانی میگویم هر چقدر رسانهها و فعالان میراث فرهنگی و صنایعدستی در این زمینه کار کرده و آنها را به مردم معرفی میکنند، از آن طرف ارائهدهندگان این آثار، قیمت آنها را افزایش میدهند، به گونهای که گاهی حتی اگر علاقهمند به آنها باشی، بضاعت مالی اجازه خرید آنها را نمیدهد.
این کارشناس میگوید: نسبت به زحمتی که برای این آثار کشیده میشود، به نظرم قیمت آنها بالا نیست. از طرفی الان فعالان این حوزه آنها را در شبکههای اجتماعی و اینستاگرام یا سایتهای خاص میفروشند و به این وسیله دست دلالان بسته شده و قیمتها معقولانه است.
زمانی قیمتها نجومی و غیرقابل قبول میشود که دلالان وارد حوزه شده و صنایعدستی را از تولیدکننده با قیمت ارزان میخرند و به مشتری گران میفروشند.
در چنین شرایطی هم تولیدکننده و سازنده ضرر میکند و دستمزد اصلی خود را نمیگیرد، هم مشتری از قیمت و گاهی کیفیت ناراضی است.
به نظرم برای قیمتگذاری درست و منصفانه، سازمان میراث فرهنگی باید به قضیه ورود کرده و به وسیله کارشناسان صنایعدستی و سنتی هر منطقه را قیمتگذاری کند.
وقتی متولیان اصلی، خود را کنار کشیدهاند و وظیفه خود را انجام نمیدهند، دلالان و کاسبان سودجو وارد حوزه شده و بازار را به دست میگیرند که باعث کسادی بازار هم میشوند البته این را بگویم که واسطه با دلال فرق دارد و در بیشتر جاها وقتی فعالان صنایعدستی ورود میکنند و به سازندگان صنایع بومی و سنتی کمک میکنند تا اجناس خود را بفروشند باعث رونق این دستسازها میشوند.
مثلا فعالانی خیرخواه هستند که در سیستان و بلوچستان در فضای مجازی و سایتهای اینترنتی، سوزندوزیهای زنان این منطقه را میفروشند که با این کار هم به مردم منطقه کمک میکنند و هم باعث ترویج و احیای این هنر میشوند.
مرادخانی از دوره کرونا به عنوان یکی از دورههای خوب ترویج صنایع دستی و خرید آنها نام برد و گفت: از زمان شیوع کرونا، خرید و فروش آنلاین توسعه پیدا کرد و مردم به مرور دارند به این نوع خرید عادت میکنند و فروشندگان آنلاین هم کمکم یاد میگیرند چگونه رضایت مشتری را جلب کنند. در این دوره صنایعدستی روی خوشتری دید، در فضای مجازی و اینستاگرام صفحات زیادی ایجاد شدهاند که این صنایع را میفروشند. چشم مردم به این صنایع عادت کرده و در آینده هم بیشتر آنها را میبینند و تشویق به خرید میشوند. در این میان البته باز هم باید سازمانهای مرتبط با میراث فرهنگی و صنایعدستی، دست به کار شوند و به مردم آموزش دهند که جنس اصل را از کالای تقلبی چگونه تشخیص بدهند. این را هم بگویم کالایی که با دست ساخته شده با کالایی کهبه صورت سریدوزی و ماشینی تولید شده، تفاوت دارد و حتما قیمت بیشتری هم دارد. مهم این است آن اثر منحصر به فرد است و با دیگر آثار تفاوت دارد. این را هم اضافه کنم خانمها تاثیر زیادی در ترویج صنایعدستی دارند. آنها تصمیمگیرندگان اصلی در دکور و تزئین خانه هستند که اگر به صنایعدستی ایرانی روی خوش نشان دهند حتما در این زمینه اتفاقات خوبی رخ میدهد حتی اگر خانمها از لباسهایی استفاده کنند که روی آنها نقش و نگارهای سنتی و ایرانی وجود دارد حتما دیگر مردم هم به میراث فرهنگی و صنایع دستی ایرانی علاقهمند میشوند.
طاهره آشیانی - روزنامهنگار / روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: