اما در تمام این مدت شیوه این مشکلگشاییها طوری بوده که صرفا یک مشکل از یک خانواده نیازمند را حل میکرده و آنها را با باقی مسیر سخت زندگی تنها میگذاشتهاست.
چراکه اصلا نهتنها کمک مادی مستمر در توان خیرین نیست، بلکه از لحاظ اخلاقی و اجتماعی نیز صحیح نیست که خانواده نیازمندی به طور مستمر و برای تکتک مشکلات زندگیاش از خیرین کمک مادی دریافت کند.
موسسهها و گروههایی که بهطور مستمر با امر نیکوکاری و کمکرسانی به نیازمندان سر و کار دارند میگویند بهترین روش برای حل دائمی مشکل خانوادههای نیازمند این است که کمک کنیم خودشان کسبوکار خودشان را راه بیندازند و با درآمد خودشان زندگیشان را نجات بدهند و حتی در آینده دست چند خانواده نیازمند دیگر را نیز بگیرند.
در این شماره از صفحه همسایه مشکلات سه خانواده نیازمند از سه استان مختلف را با شما در میان گذاشتهایم. خانوادههایی که طبق بررسیهای میدانی مددکاران معتبر سایت سایه، اگر به آنان کمک کوچکی شود میتوانند کسبوکار خودشان را راهاندازی کرده و پس از این روی پای خودشان بایستند.
مددجو خانوادهای هشتنفره، اهل استان سیستان و بلوچستان هستند که به دلیل مشکلات مالی در خانهیکی از بستگان زندگی میکنند.
پدر این خانواده مشکل ریوی و کلیوی دارد و وضعیت جسمانیاش طوری نیست که بتواند بهطور مستمر و دائم مشغول به کار باشد. وقتهایی که حالش بهتر است با وانت میوهفروشی میکند اما اینکار گهگاهی کفاف خرج زندگیشان را نمیدهد.
بعضی از خیرین محل کمک کردهاند و ۵۰مرغ و خروس به این خانواده اهدا کردهاند که با آنیک مرغداری خانگی راه بیندازند اما تجهیز این مرغداری خانگی نیز هزینهبر است. در این شماره قصد داریم به کمک شما همسایههای محترم، کمکهزینه تجهیز یک مرغداری کوچک خانگی را برای این خانواده تهیه کنیم.
یکی دیگر از کسبوکارهای سادهای که خانوادههای روستایی یا خانوادههایی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند، میتوانند برای خود دستوپا کنند، مرغداری خانگی است. کسبوکار مرغداری بر اساس بازار هدف به سه بخش مرغهای گوشتی، جوجه های یکروزه و تخم مرغ تقسیم میشود.
برای راهاندازی یک مرغداری با توان تولید جوجههای یکروزه نیاز به دستگاه جوجهکشی است که در ایده مرغداری خانگی نمیگنجد اما خانوادهها میتوانند با پرورش مرغهای گوشتی و عرضه به بازار یا پرورش مرغهای مولد و عرضه روزانه تخممرغ یک درآمد معمولی برای گذران زندگی خانواده خود داشتهباشند.
در مورد سرپرست خانوادهای که در این بخش از صفحه همسایه به روایت زندگیشان پرداختهایم باید گفت کار نگهداری از مرغ و خروس و ایجاد مرغداری به مراتب برای ایشان بهتر از میوهفروشی با وانت است؛ چرا که ایشان به دلیل مشکلات ریوی و کلیوی توان کار روزمره را ندارند و کار میوهفروشی با وانت نیز نیازمند توان جسمانی و ساعات طولانی سر پا ایستادن است.
از طرف دیگر ایجاد یک مرغداری خانگی باعث میشود دیگر اعضای خانواده نیز در این کار مشارکت داشتهباشند و بار این زحمت تنها به دوش پدر خانواده نیفتد.
از آنجا که حیاط خانه پدری این خانواده امکان ایجاد یک مرغداری خانگی را دارد، اهالی محل و بعضی خیرین پیشنهاد راهاندازی این کسب و کار را به آنها دادهاند و خودشان نیز ۵۰مرغ و خروس را در اختیار این خانواده گذاشتهاند که کسب و کار خود را شروع کنند. اما برای تجهیز این مرغداری خانگی نیاز به تهیه دان و ایجاد فضای گرم است که طبق تخمین مددکار معتمد سایت سایه حدود دو میلیون تومان هزینه دارد.
نانآور جوان
مددجو پسری است عضو خانوادهای هفت نفره اهل شهرستان آبدانان استان ایلام که قصد دارد کسب و کارش را در زمینه مواد خوراکی دام راهاندازی کند.
مادر این خانواده بر اثر سکته مغزی فلج شده و پدرشان نیز به دلیل کهولتسن توان کار کردن ندارد. در این شماره از همسایه قصد داریم به لطف و کمک شما همسایههای محترم به این پسر کمک کنیم که کسب و کار خودش را راهاندازی کرده و معاش خانواده پرجمعیتش را تأمین کند.
یکی از بزرگترین معضلاتی که جوانان کشور مدتهاست با آن دست و پنجه نرم میکنند معضل بیکاری است.
معضلی که شاید برای جوانان این مملکت آب نداشته باشد ولی برای کاندیداهایی که با شعار حل مشکل بیکاری رأی میآورند قطعا نان دارد! البته از حق نگذریم تا کنون اقدامات موثری در جهت اشتغالزایی و رفع معضل بیکاری و همچنین تسهیل مسیر خوداشتغالی صورت گرفته اما همچنان بسیاری از جوانان روزهای خود را به بیکاری شب و شبها را به ناامیدی صبح میکنند.
اما مثل همه مشکلاتی که شهر به شهر و مردم به مردم متفاوت است، مشکل بیکاری نیز بی ربط به جغرافیا و محل سکونت نیست.
جوانان بعضی شهرستانها بسیار بیشتر از جوانان مرکز استاننشین و کسانی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند طعم بیکاری را چشیدهاند.
حرف مشترکی که تمام کسانی که در شهرستانهای کوچک درگیر بیکاریاند میزنند این است که جوانان در شهرهای بزرگ هر قدر هم که دچار بیکاری باشند بالاخره میتوانند خودرویی از کسی قرض یا اجاره کنند و بیفتند کف خیابانهای شهر به مسافرکشی و حداقل درآمدی برای گذران روزگار خانوادهشان دست و پا کنند.
یا برای مثال جوانانی که در شهرهای نزدیک به دریا زندگی میکنند همیشه میگویند وقتی همه راههای کسب درآمد به رویشان بسته میشود به دریا میزنند و همراه صیادان چیزی به تور میزنند و دست کم غذای شب خانوادهشان را جور میکنند اما در بسیاری از شهرستانهای کوچک کشور مشکل بیکاری از این حرفها فراتر است و واقعا کاری برای بعضی جوانان پیدا نمیشود.
جوان اهل شهرستان آبدانان که در این شماره به سراغ روایت زندگیاش رفتهایم حالا بار تأمین معاش خانواده پرجمعیتش را بر دوش خودش حس میکند و در تلاش است راهی پیدا کند که برای خانواده آسایش و برای برادر و خواهرهایش آرزو بسازد.
آرزویی که نیاز هر نوجوان و جوان برای ادامه حیات است و اگر خانواده از حداقلی از امکانات برخوردار نباشد کم کم این نیرو محرکه رنگ میبازد و نوجوان و جوان انگیزه ادامه زندگی را از دست میدهد.
این جوان به تازگی تصمیم گرفته دست به کاری بزند که در آن مهارت دارد، میخواهد کسب و کار خودش را در زمینه تأمین مواد خوراکی دام شروع کند اما برای شروع این کسب و کار نیاز به سرمایه اولیهای دارد که باید از طرف خیرین تأمین گردد.
تنور سرد
مددجو خانوادهای اهل استان سیستانوبلوچستان است که اعضای آن قصد دارند یک نانوایی سنتی کوچک را راهاندازی کنند. مادر این خانواده فوت شده و پدر پس از یک سکته مغزی دچار بیماری و به نوعی ازکارافتادهاست.
منزلی که در حال حاضر این خانواده در آن زندگی میکنند استیجاری است چراکه منزل شخصیشان به دلایلی که ادعا دارند اشتباه است، تخریب شده و تاکنون خسارتی به آنان تعلق نگرفتهاست. اعضای این خانواده محلی را برای احداث یک نانوایی سنتی جهت پخت نان و کلوچه سنتی در نظر گرفتهاند اما توان مالی برای تجهیز آن ندارند.
گفتنی است در صورت راهاندازی این نانوایی سه چهار نفر از زنان سرپرست خانوار نیز به کار گرفته میشوند. در این شماره از صفحه همسایه قصد داریم به کمک شما خیرین محترم کمکهزینه تجهیز این نانوایی را تهیه کنیم.
یکی از کسبوکارهای سادهای که حتی زنان سرپرست خانوار بهراحتی میتوانند از پس آن بربیایند، پخت نان است. راهاندازی یک نانوایی کوچک یا حتی خانگی در روستاها کار سادهتری است از این جهت که در بسیاری از روستاهای کوچکی که اهالی همدیگر را میشناسند نیازی به گرفتن مجوز نیست و پخت نان میتواند از یک تنور خانگی و فروش نان به همسایهها شروع شود.
البته در بسیاری از روستاهای کشور هنوز ردی از تنورهای خانگی بهجاست و بعضی خانوادههای روستایی همچنان نان مورد نیاز خود را درون خانه تأمین میکنند. از این امر هم نباید گذشت که با شیوع ویروس کرونا بسیاری از خانوادهها به سمت پخت نان خانگی رفته و نیازشان به خرید نان را مرتفع کردند اما روزنه امید همیشه رو به کسبوکارهای جدید باز است و با توکل به خدا میتوان هر کسبوکاری را در هر نقطهای از کشور شروع کرد.
برای تجهیز یک نانوایی کوچک جدا از محلی که برای آن در نظر گرفته میشود به دستکم دو عدد تنور معمولی نیاز است که ایجاد هرکدام حدود چهارمیلیون تومان هزینه برمیدارد و تهیه دیگر لوازم نانوایی نظیر خمیرگیر نیز در حداقلیترین حالت دومیلیون تومان هزینه دارد.
خانواده زاهدانی که در این شماره از همسایه سراغ روایت زندگیشان رفتهایم با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند اما همچنان نه امیدشان کور شده و نه توکلشان به خدا را ازدستدادهاند.
این خانواده که با فوت مادر به یک خانواده پنج نفره تبدیلشده پیشازاین در خانه شخصیشان زندگی میکردند تا اینکه تصمیم گرفتند به دلیل خرابیهای زیاد و قدیمی بودن خانه دست به مرمت و تا حدی بازسازی آن بزنند.
ازآنجاکه پدر خانواده بیمار بود و درآمد خانواده بسیار کم، توانستند با دوندگیهای بسیار ۳۰میلیون تومان وام از بانک و ۲۰میلیون تومان وام از کمیته امداد امام خمینی بگیرند و با هزار امید و آرزو به مرمت و بازسازی خانه مشغول شوند.
در میانه راه به دلیل مشکل پروانهساخت، خانهشان تخریب شد و آرزوهایشان خاک. این خانواده ماند و وامهایی که از بانک و کمیته امداد امام خمینی گرفتهبودند و خانهای که دیگر انگار هیچوقت سر پا نمیشد.
ناچار با باقیمانده آن پول یکخانه کوچک اجاره کردند اما ادامه زندگی و بازپرداخت وامها با درآمدی که نداشتند اصلا جور درنمیآمد. کاری که اعضای این خانواده بهخوبی بلدند، پختن نان و درست کردن کلوچههای محلی است.
ازاینرو تصمیم گرفتند با کمک هم یک نانوایی کوچک سنتی راهاندازی کنند و وقتی تنورش گرم شد از این طریق دست چند زن سرپرست خانوار دیگر را بگیرند و نان چند خانواده را از تنور آن نانوایی دربیاورند.
سرانجام با تلاشهای بسیار موفق شدند محلی را برای احداث نانوایی سنتیشان تهیه کنند اما تجهیز آن محل و همچنین سرامیککاری کف آن نیاز به سرمایه اولیه دارد که از عهده این خانواده خارج است.
اعضای این خانواده چشم امید به لطف خدا و کمک خیرین دوختهاند تا بلکه بتوانند تنور نانوایی کوچکشان را روشن کرده و نان گرم سر سفره خود و چند زن سرپرست خانوار دیگر بیاورند.
علیرضا رافتی - روزنامه نگار - روزنامه جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: