این دولت افسانهای سراسر سرزمینهای بینالنهرین، خلیجفارس و شمال آفریقا را تحت حکومت اسلامی خود داشت. اما دولت اسلامی عراق و شام با دولت به معنای کشور تفاوت داشت و از طرفی با توجه به اقتضائات قرن بیستویک نمیتوانست با مدل و ساختار دولت عباسی کار را پیش ببرد.
این در حالی است که رهبران و بنیانگذاران این گروه بهشدت متاثر از دولت عباسی بودند. دولت اسلامی ناچار بود ساختاری متفاوت، متناسب با اقتضائات دنیای امروز و روابط بین الملل داشته باشد و البته به علت استراتژی عملیاتی کوتاهمدت و بلندمدت آن، کاملا مخفی را سازماندهی کند.
ساختار داعش همچون ساختار دیگر گروههای عملیاتی مخفی غیردموکراتیک و بهصورت سلسله مراتبی اداره شده و تحت رهبری یک فرد یا افرادی محدود قرار داشت.
ویژگیهایی همچون سهولت دسترسی درونی به اطلاعات، بیشترین بهرهوری و تلاش برای مخفی ماندن از ویژگیهای حیات چنین سازمانی محسوب میشد.
ساختار شبکهای این گروه شامل گروههای متعدد و سلولهای مرتبط باهم و پیوسته بود. تغییرات در چنین شبکهای به سطوح مختلفی از امنیت و بهرهوری منجر میشد. داعش یک گروه رهبر محور بود که در عین حال برای اعضای خود قدرت و اختیارات متناسب را نیز فراهم کرده بود.
داعش بیشتر از اینکه یک سازمان تروریستی باشد، یک دولت تروریستی بود که تقریبا همه عناصر حکومتی را داشت.
داعش برنامهای پنجساله برای تصرف مناطق میان چین و اسپانیا طرح کردهبود. برای اجرای این طرح و طرحهای مشابه در تلرفعت بود که «حاجی بکر» از فرماندهان داعش ساختار و سازماندهی دولت اسلامی را از بالاترین ردهها تا ردههای پایین طرحریزی و دستورالعمل عملیاتی برای نفوذ تدریجی و نهایتا تصرف روستاهای شمال سوریه را تهیه کرد؛ برنامهای چند لایه و دستورالعملی دقیق برای انجام عملیات که برخی آنها پیش از آن در مناطق تحت کنترل نیروهای مخالف دولت سوریه آزموده شدهبودند.
این اسناد برای نخستین بار ساختار رهبری داعش و نقش افسران و مقامهای حکومت صدام حسین (حزب بعث) را در این گروه تروریستی فاش کرد.
شبکه سازمان یافته داعش با خلیفه شروع میشد و در ادامه با زنجیرهای سفت و سخت از فرماندهان تا سربازان پیاده ادامه پیدا میکرد. برخی مهمترین ویژگیهای داعش شامل موارد زیر بود:
از سیستم سلسلهمراتبی سفت و سخت برای مدیریت عملیات تروریستی استفاده میکند.
کابینه دولت شامل تیمی از مشاوران و 24 فرمانده منطقهای و محلی منصوب شده بود.
گروهی همانند شورای مشورتی در امور مذهبی و نظامی مشاوره میداد.
این مردان آن اندازه قدرت دارند که بتوانند در صورت صلاحدید خود، تصمیم به برکناری بغدادی بگیرند.
در مناطقی از عراق و سوریه که گفته میشد حدودا به اندازه مساحت بریتانیست و بیش از چهار میلیون نفر تحت حکمرانی فرمانده قرار دارند، شهروندان بهشدت کنترل میشدند و سیستم مدیریت سلسلهمراتبی به منظور اجرا و مدیریت عملیاتهای مختلف به کار گرفته میشد.
ابوبکر بغدادی با انتصابهای خود، برخی مسؤولیتهای جدی مانند فروش نفت، ارتباطات داخلی و تصمیمگیری درباره زندانیان را به شوراهای جداگانه تفویض کردهبود. با کشف یک فلش از خانه ابوعبدالرحمان بیلاوی، فرمانده اسبق عملیاتهای نظامی در عراق، اطلاعات بسیار دقیقی از طرز هدایت داعش به دست آمد.
پایتخت غیر رسمی داعش را میتوان شهر رقه در سوریه دانست. این شهر به لحاظ مذهبی و اعتقاد نسبت به آخرالزمان -که ویژگی منحصر به فرد گروه داعش در میان دیگر گروههای تکفیری است -اهمیت حیاتی داشت.
به اعتقاد داعش نبرد آخرالزمانی میان خیر و شر در این شهر به وقوع میپیوست. به لحاظ استراتژیک نیز اهمیت این شهر مبتنی بر جایگاه خاص آن در سوریه بود. رقه از معدود بخشهای سوریه بود که نظام بشار اسد هیچگونه حضوری در آن نداشت و تنها استانی است که تماما در کنترل مخالفان و عمدتا گروه دولت اسلامی موسوم به داعش بود.
حضور جدی و بیمنازعه داعش در رقه به این گروه اجازه دادهبود آرمانشهری را که مایل است از خود به جهانیان نشان دهد، در این شهر ارائه کند.
این آرمانشهر به صورت زندانی بزرگ برای تمامی مردم شهر درآمدهبود. اجازه خروج به ساکنان رقه همانند دیگر مناطق تحت تصرف داعش داده نمیشد، مگر به دلیل موجه؛ چون داعش تاکید داشت ساکنان سرزمین اسلام نباید از آن خارج و به سرزمین کفر بروند، جز در موارد ضروری مانند بیماریهای خاص. ساخت این آرمانشهر، تلاشی بود در جهت نشاندادن توانایی داعش برای حمایت از مردم و ارائه خدمات مناسب و ارزانقیمت به آنان، گرچه در این مورد داعش چندان موفق هم نبود. عدالت ادعایی داعش، در وهله اول با کاهش شدید درآمدهای دولت اسلامی و در وهله بعد با توجه به تبعیض داعش برای سربازان خود و مردم عادی ناموفق بودهاست.
هرچند تلاش زیادی هم برای طرفداری از عوام یا همان مردم عادی در برابر نیروهای داعش ساکن رقه میشد ولی در عمل ساختار طوری بود که قدرت در دست ساکنان داعشی رقه بود.
همچنین جمعیت نسبتا بالای خارجیهای ساکن رقه که از آنان با عنوان مهاجران یاد میشود، نسبت به ساکنان محلی یا انصار و نیز مزیتهای فراوانی که خلافت ادعایی داعش برای آنان فراهم کردهبود، نارضایتی مردم عادی را در پی داشت.
در کنار پایتخت رقه، دیگر مناطق تحت تصرف داعش نیز به امارتهای مجزایی تقسیم شدهبود که داعش آنها را ورای مرزهای ملی پیشین، براساس نیازها و اهداف خود مرزبندی کردهبود. بغدادی حدود 15 استاندار یا والی برای مناطق مختلف معرفی کرد که هر یک بهصورت مستقل استانی را اداره میکند.
رهبری
در ظاهر رهبر یا خلیفه ابراهیم (بغدادی) تنها تصمیمگیرنده اصلی در خلافت خودخوانده داعش بود و تصمیمات وی بدون این که راهی برای گریز از آن باشد، اجرا میشد. وی در بالای هرم قدرت قرار داشت و نوع ساختار قدرتی که این گروه از خود بر جای گذاشته متاثر از سیستم حزبی و در عین حال دیکتاتوری رژیم سابق عراق بود.
او معتقد بود به عنوان نماینده پیامبر دارای قدرت مطلق و اقتدار کامل است. با این حال برخی معاونان وی از جمله ابومسلم الترکمانی نقشهایی اساسی در تصمیمگیریها و اجرای آنها داشتند.
شوراها
شورای نظامی: این شورا شامل سه عضو اصلی بود که وظیفهشان برنامهریزی و نظارت بر فرماندهان نظامی و عملیات بود. در راس این شورا ابواحمد العوانی قرارداشت و اعضای این شورا بهطور مستقیم توسط خلیفه منصوب میشدند.
شورای مشورتی: این شورا بین 9 تا 11 عضو اصلی داشت و در راس آن ابو ارکان العامری بود که آنها نیز همگی بهطور مستقیم توسط خلیفه منصوب میشدند. این شورا بهصورت تئوریک میتوانست خلیفه را برکنار کند اما در عمل چنین قدرتی را نداشت. مهمترین وظیفه این شورا نظارت بر امور خلافت عنوان شدهبود. یکی از وظایف مجلس شورا، تایید صلاحیت والیان ولایتها و اعضای شورای نظامی برای ارائه به خلیفه بود.
شورای امور قضایی: ریاست این سازمان را ابومحمد العانی به عهده داشت که علاوه بر رسیدگی به امور قضایی، پیام دولت داعش را نیز با استفاده از موعظه و نحوه عملکرد خود به اطلاع جهانیان میرساند.
شورای دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی: این شورا مهمترین شورای دولت اسلامی بود، بهویژه که نه تنها مسؤولیت امنیت و آسایش فردی خلیفه را به عهده داشت، بلکه همچنین در خدمت اجرای دستورات، مبارزات و تصمیمات قضایی خلیفه نیز بود. در کنار همه اینها این شورا مسؤول جمعآوری و انتشار اطلاعات برای خلیفه بود. مسؤولیت این شورا به عهده ابوبکر (معروف به ابوعلی) الانباری، سرلشکر سابق ارتش صدام بود که سه نفر از افسران عالیرتبه دوران ریاستجمهوری صدام نیز در خدمت وی در این شورا فعال بودند. این شورا تیمهای ویژه ترورهای سیاسی، ربایش و جمعآوری پول را در اختیار داشت و اقدامات مربوط به پست و هماهنگی میان ارکان داعش در همه ولایات را نیز بر عهده داشت.
همچنین در داخل شورای دفاعی، امنیتی و اطلاعاتی یک هیأت اطلاع رسانی وجود داشت که بعدها و بهطور مستقیم تبدیل به وزارت اطلاعات شد و مسؤولیت آن را در آغاز ابومحمد العدنانی، سخنگوی رسمی سازمان برعهده گرفت.
مرکز اصلی رسانهای داعش «مرکز الحیات» بود که تنها به لحاظ اسمی با روزنامه عربزبان الحیات چاپ لندن شباهت داشت. الحیات، مرکزی برای توزیع رسانههای داعش بهویژه فیلمهای با کیفیت این گروه در یوتیوب و توییتر بود.
هنوز کسی نمیداند رأس هرم این مرکز رسانهای را چه کسی برعهده داشت و مقر سازمانی آن در کجا بود. این مرکز هدف اصلی خود را جوانان بهویژه جوانان غیر عربزبان قرار داده و خروجی آن نسبت به خروجی رسانههای تحت تسلط هواداران عادی داعش بیشتر به استانداردهای جریان اصلی تکفیری نزدیک بود.
شوراهای مذهبی از ارکان مهم داعش بود که تحتنظر و ریاست ابومحمد العانی قرار داشت. مسؤولیت قضاوت و صدور حکم علیه مرتدین و حل و فصل خصومتها و اجرای حدود و امر به معروف و نهی از منکر برعهده این شوراها بود. پس از انتصاب بغدادی بهعنوان خلیفه، این شورا وزارت ارشاد، سربازگیری و دعوت را تاسیس کرد.
این شوراها مهمترین نقش در تحریک احساسات و عواطف و خوی جنگطلبی و طراحی بیانیهها و پیامهای بغدادی و تفسیر فیلمها و سرودهای تبلیغاتی داعش را به عهده داشتند. اغلب اعضای این شوراها از مهاجران عرب مخصوصا سعودیها بودند. شوراهای شرعی در واقع دو دسته وظیفه به عهده داشتند:
1- قضاوت، حل و فصل منازعات، اقامه حدود و امر به معروف و نهی از منکر.
2- ارشاد، دعوت به عضویت در تشکیلات و صدور فرمان جهاد.
وزارتخانهها
داعش به موازات تشکیل این شوراهای ششگانه، تعدادی وزارتخانه نیز تاسیس کرد که وظایف اجرایی را بهعهده داشتند.
در راس هریک از اینها یک وزیر قرار داشت. نکته جالب توجه این که وزارتخانهها بعد از ریاست بغدادی وارد قاموس این تشکیلات شد زیرا وی اصلاحاتی ریشهای در ساختار داعش بهوجود آورد و برای خود معاونانی منصوب و وزارتخانهها را تاسیس کرد.
داعش کم وارد فاز جدیدی شد و قصد داشت تغییراتی درازمدت و عمیق بین مردم ساکن در سرزمین خلافت ایجاد کند. در این فاز هدف تربیت نسل جدیدی از مردم بود که با اهداف داعش پیوند داشتهباشند. به همین منظور تغییر در سازمانها و نهادهای آموزشی از اهداف مهم داعش شد.
در سمینار هفتروزه در رقه، پیش از آغاز سالتحصیلی به معلمان و استادان آموزش داده شدهبود چگونه باید ارزشهای مخصوص داعش را به مردم آموزش دهند و مجاز به تدریس چه دروس و محتوایی هستند که البته هماکنون شاهد شکست تمامی این برنامهها هستیم.
پلیس
حسبه: داعش نظارت دقیق و مستمری بر مناطق تحت سیطره خود داشت و «حسبه» یا پلیس داعش مهمترین و اصلیترین ابزار برای اعمال این نظارت و کنترل بود که کوچکترین شفقت و گذشتی در قبال متخلفان نداشت و بدون استثناء و با موشکافی بسیاری همه امور اهالی را از خصوصیترین تا عمومیترین آنها زیر نظر داشت. حسبه پلیس مذهبی داعش، وظیفه گشتزنی و برخورد با جرائمی را داشت که این گروه تعریف کردهبود.
تخریب قبور، جمعآوری دخانیات و آتشزدن آن، سرکشی به بازار، تنبیه و اجرای حکم مجرمان، جمعآوری اطلاعات و دستگیری متهمان ضدفعالیتهای داعش در سرزمینهای تحت سیطره از وظایف این پلیس بود.
خنسا: نام گروهان انتظامی زنان «خنسا» بود که به عنوان یکی از شاخههای نظامی داعش برای برقراری قوانین ابلاغ شده گروه از جمله گشت زدن در خیابانها، مقابله با هرگونه ارتباط میان زن و مرد یا هرگونه رفتار غربی در شهرها گشتزنی میکرد.
دیلی تلگراف نوشته، سران اصلی این گروهک را زنان انگلیسی مانند املیث و امقاص تشکیل میدادند؛ زیرا داعشیها زنان انگلیسی را ملتزمتر از دیگر زنان میدانستند.
این زنان همچنین بین 15 تا 24ساله و مجرد بودند و حقوق ماهانه آنان کمتر از 100پوند بود. داعش برای تشبیه به روزهای صدر اسلام نهادهای اصلی را در ساختار خود دیوان مینامد، همچنین از نامهایی چون امیر ولایت، غزوه و ... استفاده میکند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد