غیبت، حسنات را از اعمال غیبت کننده به اعمال غیبت شده منتقل می نماید
آثار و عواقب غیبت کردن در برزخ
غیبت بمعنای بیان کردن عیوب شخصی است که او دوست ندارد این سخنان درباره اش زده شود، حرمت غیبت عقلا و شرعا از مسلمات است.
کد خبر: ۱۲۸۹۶۱۵
به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از راسخون، غِیبَت به معنای بدگویی پشت سر دیگران، از گناهان کبیرهای که دین اسلام بهشدت از آن نهی کرده است. در ادامه به آثار غیبت کردن در برزخ و قیامت از منظر روایات می پردازیم.
روایت ذیل عذاب غیبت کننده را در برزخ معین می نماید.
قال رسول اللَّه صلی الله علیه و آله:
«لَمَّا عُرِجَ بی مَرَرْتُ بِقَوْمٍ لَهُمْ اظْفارٌ مِنْ نُحاسٍ یخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ وَ صُدُورَهُمْ، فَقُلْتُ: مَنْ هؤُلاءِ یا جَبْریلُ؟ قال: هؤلاءِ الَّذینَ یأْکلُونَ لَحُومَ النَّاسِ وَ یقَعُونَ فی اعْراضِهِمْ»
وقتی مرا به معراج بردند از گروهی گذشتم که ناخن هائی از مس داشتند و صورت خود را می خراشیدند، گفتم: ای جبرائیل اینها چه کسانی هستند؟ گفت اینان گوشت مردم می خورند و آبروی آنان را می برند.
این روایت حالت غیبت کننده و غیبت شده را هنگام رؤیت نامه عمل خود بیان می دارد که چگونه غیبت، حسنات را از اعمال غیبت کننده به اعمال غیبت شده منتقل می نماید.
روز قیامت کسی را در پیشگاه حق حاضر می کنند و نامه عملش را به وی می دهند، وی حسنات خود را در نامه اش نمی بیند، لذا عرضه می دارد: خدایا این نامه من نیست، من طاعاتم را نمی بینم. به وی گفته می شود: پروردگار تو کسی را گمراه نمی کند و فراموش نمی نماید، عمل تو با غیبت مردم رفت. بنده ای دیگر می آورند و نامه عملش را به وی می دهند، او طاعات زیادی می بیند و عرضه می دارد: خدایا این نامه من نیست، من این طاعات را انجام نداده ام، خطاب به وی می گویند: فلانی تو را غیبت کرد و حسنات وی به تو داده شد.
و در حدیث ذیل حرمت بهشت بر غیبت کننده ای که بر آن اصرار ورزیده و بی توبه از دنیارفته، بیان شده است.
کسی که با توبه از گناه غیبتش بمیرد آخرین وارد شده در بهشت خواهد بود و کسی که بدون توبه از غیبت بمیرد، اولین وارد شده بر آتش می باشد.
گونه های بیان غیبت
با مطالعه کتابهای اخلاقی روشن می شود که غیبت منحصر به زبان نیست و از هر راهى که انسان نقص و عیب دیگرى را بفهماند غیبت بوده و حرام می باشد و البته این عمومیت غیبت از ذکر قولی از احادیث استفاده شده است. روایت شده: قالت عایشه: دخلت علینا إمرأة فلما ولّت اومأت بیدى أنها قصیرة. فقال النبى (ص) قد اغتبتها. زنى وارد خانه پیامبر (ص) شد و میهمان عایشه بود. وقتى برخاست و رفت، عایشه با دستش اشاره کرد و با این اشاره مى خواست بگوید که او کوتاه قد بود. حضرت فرمود: تو غیبت آن زن را نمودی.
عرف نیز از نفس أخبار غیبت خصوصیت تلفظ را نمى فهمد، بلکه آن را از جهت اِفهام نوعىِ مورد حرمت مى داند؛ یعنى اختصاص تلفظ به «ذکر» از باب این است که غالبا غیبت با تلفظ واقع مى شود، نه از جهت خصوصیت آن است. به همین جهت اقسامی را می توان برای غیبت نام برد:
1. زبانی
غیبت زبانی مشهورترین نوع غیبت بوده و به این معناست که انسان نقص برادر مؤمنش را به دیگران از زبان بگوید.
2. نوشتارى
شخص، عیبى را که مى خواهد بگوید، بنویسد؛ در این صورت به جاى شنونده، خواننده وجود دارد.
3. کنایه ای
کسى با استفاده از جمله هاى کنایه ای، عیوب دیگرى را در غیاب او به دیگران بفهماند؛ جمله هایى مثل «خدا را شکر که به ما ریاست نداد»، «از بى حیایى به خدا پناه مى برم»، « الحمدلله که خدا ما را از این گناهان حفظ کرده» یا« پناه بر خدا از حرص یا از بخل یا...» که کنایه از بى لیاقتى، بى حیایى، آلودگی به گناه و... شخص غایب مورد نظر هست.
4. اشاره اى
یعنى با اشاره دست، چشم و سایر اعضا عیب دیگرى را مطرح نماید. مثلا با کج و کوله راه رفتن شکل راه رفتن دیگری را تقلید کند.