1- تقویت ایمان
بدون تردید یکی از ارکان زندگی بشر این است که به چیزی ایمان داشته باشد و به اصلی متّکی باشد و چیزی را حقیقت بپندارد و در مقابل او تسلیم باشد. بدترین حالات بشر این است که نتواند به چیزی ایمان بیاورد و در مقابل حقیقتی تسلیم شود، افکار و احساساتی پریشان و نامنظم داشته باشد و تمام جهان را مانند افکار و احساسات خود آشفته و بی نظم و بی حساب فرض کند. در درجه دوم، آن امری که مورد ایمان انسان است بهتر است مقدّس و عالی باشد که آدمی شایسته بداند در مقابل او خضوع کند و به خاطر او فداکاری و جانفشانی نماید، و به عبارت دیگر خوب است که انسان در این دنیا عقیده و مسلکی داشته باشد و همیشه از آن عقیده و مسلک پیروی نماید. در درجه سوم، باید امری که مورد علاقه و عقیده و ایمان انسان قرار می گیرد مافوق همه مقدّسات و همه امور عالی و شریف باشد به طوری که ایمان به او شامل ایمان به همه حقایق بوده باشد.[1]
2- ایجاد روابط عاطفی دو سویه و محیطی امن
یکی دیگر از عواملی که خانواده ها می توانند بر روی آن به عنوان یک عامل بازدارنده از ایجاد خلل در وجود فرزند شان سرمایه گذاری نمایند ایجاد یک پیوند محبّت آمیز و محیط روانی امن میان خود فرزندان می باشد. محبّت حاکی از آن دسته از رفتارهای والدین است که بیانگر پاسخگویی به نیازهای فرزندان به ویژه نیازهای روانی آنان و ابراز عواطف گرم به آنان است. در مسیر تربیت محبّت قوی ترین عامل برای پذیرش و تفاهم است، وقتی کودک از طرف والدین مورد محبّت قرار گیرد، متقابلاً به آنها علاقمند شده، پدر و مادر را افرادی قابل اعتماد می شناسد و به حرف های آنها گوش می دهد.[2] همین عامل سبب جذب فرزند به محیط درونی خانواده و فرار از بحران های جامعه می شود.
3- تقویت روحیه ی کرامت و عزّت در فرزند
بهترین راه دور کردن انسان از امور پست و سوق دادن وی به امور عالی و برتر، عزّت بخشیدن به انسان و ویژگی های انسانی اوست خداوند آدمی را به زیور کرامت آراست، در آیه مبارکه می فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ علی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً»[3] "ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکی سوار کردیم و از چیزهای خوش و پاکیزه روزی دادیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتریشان نهادیم" هنگامی که خانواده فرزند را متوجه جایگاه حقیقی و کرامت واقعیش نموده و به وی این مطلب را انتقال دهد که شأن انسان چه جایگاه والا و عزّتمندی داشته و هر کار ناشایستی که از وی سر زند تا چه حد سبب کاهش یافتن قدر و منزلت وی می شود به یقین در نوع نگاه فرزند به خود و اعمال خود تأثیر مستقیمی خواهد گذاشت. امام علی (ع) می فرماید: «مَنْ کَرُمَتْ علَیْهِ نفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ» "هر که خود را بزرگوار دید شهواتش در دیده وی خوار گردد."[4]
4- برخورد مثبت داشتن با فرزند
برخی از والدین در صورت مواجهه با مشکلات روزمره فرزندان، به جای حمله به مشکل، با فرزندانشان مقابله، و با اهانت، تحقیر، تهدید، سرزنش، تذکرات شلّاق گونه و آمرانه، ملامت و مچگیری، برخورد می کنند. این گونه رفتارها سبب قطع ارتباط فرزندان با والدین خواهد شد. بنابراین والدین همواره سعی کنند حامی فرزندانشان بوده و با اخلاق نیکو با مشکلات آنان رفتار کنند و به عبارت دیگر شنونده و حمایت کننده خوبی برای آنان باشند)[5]
5- جامعه پذیری در کانون خانواده
قرآن کریم به آموزش و جامعه پذیری کودکان در کانون خانواده، توسط والدین توجّه شایانی دارد. نمونه هایی از این رویکرد را در آیات بیست و سوم و بیست و چهارم از سوره اسراء، و سیزده تا نوزده از سوره مبارکه لقمان، می توان مشاهده نمود. مطابق این آیات خانواده جایگاه ظهور خداپرستی، فروتنی، خیرخواهی و پرهیز از تندخویی و خشونت می باشد. هرگاه چنین آموزش هایی در فرد درونی نشود و ارزش هایی برخلاف آن شکل گیرد، در این حال رفتار انحراف در یک بستر پرجاذبه ای به نام خانواده به وجود آمده و به متن جامعه کشیده خواهد شد.[6]
5- دفاع مقدس و لزوم ماندگاری ارزش های آن
جهاد دفاعی ملت مسلمان ایران رنگ تقدس به خود گرفته و مسأله، مسأله معنوی«دفاع مقدس» نامیده شد، آن گونه که حضرت امام(ره) می فرمایند: «مسأله، مسأله ای نیست که ما می خواهیم فقط جنگ بکنیم یا می خواهیم دفاع بکنیم. ما دفاع مقدس می خواهیم بکنیم؛ یعنی ما می خواهیم از آبروی اسلام، از آبروی کشور اسلامی دفاع بکنیم؛ این یک دفاعی است که عقل و اسلام هر دو با آن موافقند» و در این راه همه باید به قدر توان خویش بکوشند: «قضیه، قضیه دفاع است.. ..و بر همه ما، بر همه شما به مقداری که قدرت داشته باشیم، به مقداری که توانایی داشته باشیم واجب است که جدیت کنیم در اینکه این دفاع مقدس را ما به طور شایسته عمل بکنیم.»[7] دفاع مقدس در جنگ ایران با عراق دارای پشتوانه های دینی، تاریخی، فرهنگ سیاسی و فرهنگ ملی بود. در این میان، ابعاد دینی، فقهی، قرآنی و تاریخ اسلام پشتوانه معرفت شناختی رفتار افراد در سطوح مختلف کشور شامل رهبری، دولت، جامعه، رزمندگان و فرماندهان بوده است. نفوذ و تاثیرگذرای اندیشه اسلامی و گفتمان تشیع در دفاع مقدس آن قدر گستره و فراگیر بوده که حتی جزئی ترین رفتارها در انطباق با آن معنا و مفهوم یافته اند. باورهای دینی نیروهای نظامی ایران را باید از مهم ترین و اساسی ترین عوامل معنوی و فرهنگی تاثیر گذرا در روح و جان رزمندگان و آفرینش دفاع مقدس برشمرد که بر انگیزه ها، خواسته ها، سلوک و رفتارشان تاثیر می نهاد و وظایف، مسئولیت ها و ارزش های اخلاقی آنان را تبیین می نمود. به عبارتی خاستگاه وظایف و مسئولیت هایی که رزمندگان اسلام احساس می کردند و نیز ارزش های اخلاقی که بدان پای بند بودند، منبعث از باورها و اعتقادات دینی آنان بود. نتیجه این آموزه ها را می توان به روشنی در وصیت نامه شهدا مشاهده کرد «برای بنده افتخار بزرگی است که در راه خدا قدم برداشته ام و از مکتبی پاسداری می کنم که به حقانیت آن اگاه هستم»[8]
و یا «خدایا! تو خودت شاهد هستی که در راه تو و برای تو در این راه قدم گذاشتم و آرزوی دیدار تو را دارم»[9] «من زندگی را دوست دارم ولی نه آن قدر که آلوده اش شوم و خویش را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن، حسین وار زندگی کردن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم»[10] لزوم ماندگاری ارزش های دفاع مقدس در چگونه اندیشدین ما درباره تاریخ است این اندیشه یا به ما روشنایی می دهد یا ما را از راه به در کرده و از واقعیت غافل می سازد. دامنه تاثیرگذاری فرهنگ و معنویات جبهه یا پیچیدن آوزاه اش در میان دیگر جوامع مسلمین، خاصه در لبنان و افغانستان و کشورهای منطقه خلیج فارس گسترده گردید. تاثیر عمیق فرهنگ دفاع مقدس در زندگی مردم و در کنه باور اعتقادات مذهبی امت مقاوم و حزب الله انکارپذیر نیست. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر نمایان می شود که ببینیم مقام معظم رهبری نیز در فرمایشات گهربارشان مدام بر این موضوع تاکید دارند. "می بایست این فرهنگ با جدیت تمام در سیاست ها و برنامه ریزی های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور لحاظ و تثبیت گردد. بر همین اساس باید آفت ها و ضد ارزش های فرهنگ دفاع مقدس که همانا رفاه طلبی و دنیا خواهی است مقابله کرد"[11]
6- نهادینه کردن عشق به وطن درجوانان (وطن دوستی)
وطن در اسلام اهمیت بسزایی دارد و میهن دوستی، جنبه الهی و مقدس دارد. رابطه وطن با ایمان شخص این است که هر گاه وطن به گونه ای باشد که ایمان شخص طلب می کند، مهر ورزیدن به چنین وطنی، بی شک جزو ایمان و از آثار آن می باشد.[12] «رسول خدا (ص) خطاب به مکه فرمودند: در جهان هیچ شهری را مانند تو (مکه) دوست ندارم و اگر قوم تو (مردم مکه ) مرا بیرون نمی کردند، هرگز به اختیار خود از تو (مکه) خارج نمی شدم.» و در روایتی از ایشان آمده است: «به جز تو ای شهر مکه در جایی ساکن نمی شدم.» و نیز از ابن سابط روایت شده است: «هنگامی که پیامبر (ص) می خواست به سوی مدینه برود، حجرالاسود را لمس کرد و وسط مسجدالحرام ایستاد و به خانه خدا نگریست. سپس فرمود: من می دانم که خداوند در زمین خانه ای دوست داشتنی تر از تو ایجاد نکرد و در روی زمین جایی بهتر از تو نیست. من به اختیار خود از تو بیرون نرفتم، ولیکن کافران مرا بیرون کردند» حتی پیامبر (ص) با یادآوری اوصاف نیکویی شهر مکه، ناراحت و گریان می شد که این موضوع نشانگر اشتیاق و مهرورزی آن حضرت به وطن او است.[13] برای آزادی وطن از دست متجاوزان، مبارزه لازم است و این دفاع امری جایز و مشروع می باشد.
امام علی(ع) یکی از خصلت های ارزش و کرامت انسانی را در این می داند که انسان نسبت به وطنش مهربان و علاقه مند باشد.[14] این سخن گرانبهای امیرالمؤمنین (ع) اشاره به این است که هر انسانی به خانه و وطن خویش علاقه مند است و هنگامی که آن را در خطر جدی ببیند، هر کس که باشد و از هر آیین و مکتبی پیروی کند، برای دفاع از آن به پا می خیزد؛ چرا که آن حضرت خطاب به مردمی که از جنگ خسته شده اند و گوش به فرمان حضرتش نمی دهند، می فرماید: «از کدامین خانه و وطن دفاع خواهید کرد؟ [اگر از وطن خود که دار اسلام است دفاع نکنید.] و اگر همراه با من آماده پیکار با دشمن نشوید، پس از من با کدام رهبر، آماده پیکار، دشمن خواهید شد؟[15]» همچنین آن حضرت در جایی دیگر فرمود: «شهرها با حب وطن آباد می شوند»[16] سیره علمای اسلام نیز موید محبوبیت وطن از نگاه اسلامی است. امام خمینی می فرمایند: (اسلام.. .. وطن را – آنجایی که زادگاه است – احترام می گذراد) «من همیشه در فکر ایران و در فکر وطن خود – قم- بودم»[17] اما وطن دوستی، مانند همه موضوعات مورد علاقه باید پاسخ گوی تحوّل و تکامل روحی انسان بوده باشد، نه این که او را از مسیر فطری و منطقی جدا کرده و از تکامل روحیه حماسی و الهی دور نماید. باید همان انس و الفتی که در قلب انسان نسبت به وطن ایجاد می شود، در مسیر دفاع از ارزش های موجود در آن باشد، البته به شرط آن که حق و حقیقت در وطن حاکم باشد و غیرت ملّی را با احساس مسئولیت در برابرِ تمامیت ارضی کشور اسلامی و دلسوزی و حمایت از هموطنان و عزت و شرف آنان همراه کرد، در وطن دوستی «مَنِ قومی» و «مَنِ قبیله ای» وجود ندارد.[18]
7- خانواده و نقش آن در تربیت نوجوان دفاع مقدس
به تأیید همه روان شناسان و متخصصان علوم تربیتی، خانواده نخستین پایگاه شکل گیری شخصیت و باور های آدمیان است، بدین سبب در نخستین بخش، چگونگی و نقش آن ها در پدید آیی و گسترش فرهنگ دفاع مقدس در دوه های مختلف زندگی فرزندان را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. هر چند کار اصلی فرهنگ سازی و تربیت هدفمند فرزندان پس از تولد آن ها و به ویژه از هنگامی که آنان توان عقلی کافی برای دریافت پیام های پرورشی را دار شدند آغاز می شود، لیکن مسئوولیت پدر و مادر پیش از آن و حتی از دوران جنینی کودک، یعنی زمان انعقاد نطفه، شروع خواهد شد.[19] امروزه بر کمتر کسی پوشیده است که دوران جنینی کودک علاوه بر اینکه دوران تکامل جسمی و ایام شکل گیری اعضاء و جوارح او است، دوران دریافت پیام های تربیتی و تاثیر پذیری اخلاقی و روانی او نیز می باشد. وظیفه دیگر خانواده برای پرورش نسلی پاک و آماده شهادت و فداکاری در راه حق، مراقبت های حساب شده دوران جنینی فرزند و فراهم ساختن زمینه رشد سالم و کامل آن توسط پدر و مادر در این برهه حساس و سرنوشت ساز است.[20]
نتایج تحقیقات دانشمندان امریکایی و انگلیسی نشان می دهد: کودکانی که مادران آن ها در دوران بارداری سیگار می کشیده اند بیشتر دچار مشکلات رفتاری می شوند که اغلب این مشکلات از اوایل هجده تا بیست و چهار ماهگی بروز می کند.[21] به همین دلیل یکی از اندیشمندان مسلمان با تکیه بر احادیث و راوایت چنین گفته است: «مادر در ایام حمل، اگر از ذکر خدا، شرکت در مجالس الهی، خواندن قرآن، توجه به واجبات و حفظ آرامش غفلت نورزد، در روان و مغز کودک و رشد روحی و معنوی او اثر بسزایی دارد.[22] شاید در یک نگاه عادی، دوران نوزادی و طفولیت فقط دوران رشد و نمو جسمی به حساب آید، لکن هم منابع دینی و هم نظرات علمی جدید چیز دیگری را نشان می دهند. دانش روانشناسی ثابت کرده است که به موازات رشد جسمانی کودک، رشد فکری و شخصیتی او نیز انجام می شود.[23] بنابراین رعایت نکات زیر در این دوران برای خانواده ها ضروری می باشد:
1-تغذیه ی حلال و سالم
یکی از اموری که در این برهه از زندگی کودک تاثیر جدی بر رشد جسمی و روانی او می گذراد، نوع و شکل تغذیه او است که در روایات اسلامی[24] نیز به آن اشاره شده است. به طور مثال پیامبر گرامی اسلام می فرماید: «آموزش خواندن و نوشتن، شنا و تیر اندازی و اینکه جز از راه حلال و پاکیزه روزی او را نرساند حق فرزند است که بر عهدی پدر می باشد»[25] همچنین بعید نیست اینکه امام حسین (ع)، بیعت نکردن خود و یارانش با یزید را به دامن های پاک و پاکیزه ی مادران (حجور، طابت و طهرت) نسبت می دهد اشاره به همین مطلب می باشد.[26]
2- رعایت شئون اسلامی در اخلاق و رفتار
علاوه بر تاثیرگذاری یک جانبه بر خلق و خوی کودک، نوعی آموختن دیداری و شنیداری نیز توسط کودک صورت می گیرد که والدین و اطرافیان، آموزگاران خواسته و ناخواسته ی این کلاس ها خواهند بود. یکی از صاحب نظرانی که در زمینه ی مشکلات اخلاقی کودکان کار علمی انجام داده است، می نویسد: «به نظر همۀ روانشناسان پایه های اخلاق و رفتار در محیط خانواده گذارده می شود و کودکان از طریق دیدن ها و شنیدن ها و البته اغلب از طریق دیده ها، راه و رسم زندگی را می آموزند و این آموزش نقش فوق العاده و به عقیده ی بسیاری نقش مادام العمردارد.»[27]
3-ایجاد محبت اهل بیت در دل کودک
بدیهی است شرکت دادن فرزندان در مجالس مذهبی و جلسات سوگواری سالار شهیدان که در آن ها به دور از گزافه گویی و تحریفات، حوادث و عبرت های عاشورا بیان می گردد عشق و محبت اهل بیت (علیهم السلام) را در دل و جان آن ها نهادینه می نماید: «فرزندانتان را با سه ویژگی عشق به پیامبر (ص) و حب خاندان او و قرائت قرآن تربیت نمایید)[28] مهیا کردن محیطی آرامش بخش و عاطفی برای کودک و برقراری رابطه محبت آمیز، بستر لازم را برای پذیرش پیام های تربیتی خانواده، از جمله هدایت گری آن ها به سوی فرهنگ ایثار و شهادت فراهم کرده و با وابستگی و اطمینانی که فرزند نسبت به والدین پیدا می کند به آسانی آموزه های اخلاقی آنان را خواهد پذیرفت.[29]
8- فرهنگ سازی خانواده در دوران نوجوانی
دوران نوجوانی به خاطر رخ دادن دگرگونی های خاص جسمی و روحی در فرد، یکی از حساس ترین دوره های زندگی به شمار می رود. در این زمان که می توان آن را مرز احساسات و عقلانیت نامید. فرزندان از یک سو داری نیازه های عاطفی شدید بوده و از سوی دیگر به سوی خردورزی و استقلال فکری پیش می روند. بنابریان لازم است جهت قبولاندن فرهنگ ایثار و شهادت به آن ها بیش از پیش از عقل و منطق استفاده کرده و از در استدلال با آنان سخن گفت و در کنار آن از پیام های عزت طلبانه و غیرت برانگیز دینی نیز بهره گرفت. به طور مثال خانواده در این دوران با گفتار و کردار خویش به نوجوان خود بیاموزد که از دیدگاه پیامبر اسلام «خداوند بلند مرتبه بندگان غیرتمند خود را دوست می دارد.» و به فرموده امیر مومنان علی (ع) باید بذر شجاعت را در جان ها کاشت، چرا که در غیر این صورت نمی توان از حق و حقیقت دفاع نمود.[30]
9- نقش خانواده در ایجاد و استمرار دین باوری و فداکاری جوانان
می دانیم که دوران جوانی ویژگی های خاص خود را دارد و فردی که این مقطع عمر خویش را سپری می کند در اوج استقلال طلبی، حقیقت جویی و پرسشگری است، بنابراین خانواده ها خواهان جوانانی مذهبی با برخورداری از باورهای عمیق دینی و آماده ی ایثار و جهاد هستند باید نکاتی را مورد توجه و دقت قرار داد.
1-رعایت صداقت و یکرنگی و بهره گیری از استدلال و عقلانیت برای اثبات حقانیت
از آنجا که جوانان دارای روحیه حقیقت جو بوده و معمولا از ریاکاری مذهبی بیزار می باشند، لازم است خانواده به طور جدی اخلاص را در امور دینی مراعات کرده و از دوگانگی حرف و عمل پرهیز نمایند.[31] همانگونه که اشاره شد در دوران جوانی، دوران پرسشگری و بازخوانی مجدد اعتقادات سنتی و خانوادگی افراد است؛ بنابراین چنانچه خانواده با دلیل و منطق به پرسش های اعتقادی جوان پاسخ ندهند و از در تحکم و جبر یا احساسات و عاطفه با آنها سخن بگویند ممکن است برای همیشه از دین و دینداری متنفر گشته و در نتیجه زمینه ی فداکاری و جانبازی در راه آن از ذهن و دل آنان رخت بربندد.
2-تقدیس شهید و شهادت و یادآوری اهداف بزرگ آنان
امام خمینی (ره) فرمود: «مرگ سرخ، به مراتب از زندگی سیاه بهتر است و ما امروز به انتظار شهادت نشسته ایم، تا فردا فرزندانمان در مقابل کفر جهانی با سرافرازی بایستند». بدون شک شهادت در راه خدا با همة ارزشمندیش به خودی خود هدف نمی باشد. بلکه هدف اصلی دفاع از دین و حق و عدالت است که هر مومنی باید برای رسیدن به چنین هدف والایی تا سر حد جانفشانی و فداکاری آماده باشد. به همین دلیل خانواده ها در طرح موضوع بسیار مهم ایثار و شهادت با جوانان خویش، نباید آن را هدف اصلی معرفی کنند؛ بلکه ثابت نمایند چنانچه در جهت دفاع از حق و حقیقت و عزت و شرافت انسانی شهادت نصیب آنان گردد نیز پیروزند.[32]
3- دمیدن روح شجاعت و عزت و غیرت در جوانان
همانگونه که قبلا نیز اشاره شد، انسان درصورتی آماده ی شهادت و ایثار می شود که از روحیه ی عزت مندی شجاعت برخوردار بوده و برای مبارزه در را خدا ترس و تردیدی به خود راه ندهد.[33] از این رو لازم است همواه شجاعت و غیرت و عزت را در دل و جان جوانان مان زنده و بارور ساخته و با یادآوری الگوهای مردانگی وشرافت آنان را از ذلت پذیری به دور سازیم.