به گزارش جام جم آنلاین به نقل ستاره ، علیرضا آذر شاعر و ترانه سرای ایرانی است که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. وی فرزند دوم خانواده و متاهل است. از آثار علیرضا آذر میتوان به مجموعه شعر اسمش همین است، مجموعه شعر آتایا، مجموعه شعر اثر انگشت و مجموعه ترانه آریان اشاره کرد. با گلچینی از اشعار و شعر عاشقانه علیرضا آذر همراه ما باشید.
بیشتر بخوانید : پیامک عاشقانه
آشوب آشوبم از این پاییز
رج میزنم تکلیف دنیامو
من سیزده روزه که آبانم
برگا قلم کردند پا هامو
فال مبارک اونور میله ست
یه مرغ عشق عشق شیرازم
قرعه به نام فال بد افتاد
گفته سر آخر دستو می بازم
تعبیر تلخی داره این خوابا
من خواب می دیدم عروسیتو...
من خواب دیدم دست بوسیتو
رخت و لباسم عین بد بخختیم
فردا هم عین سگ تماشایی
تو خواب دیشب خواب فردا بود
دیگه چه رخت و بخت و فردایی
من میشناسم بوی موهاتو
من مسخ این جو گندمی بودم
بازم بگو خانم فرمانده
من قتل عام چندمی بودم
♥♥♥
عاشقی کن عشق من عاشقی کار منه
که یه عمرِ عکس تو روی دیوار منه
گلِ من خوش اومدی دل من خونهء توست
حتی قلبِ سنگیِ خونه دیوونهء توست
گلِ من خوش اومدی قدمت روی چِشَم
ناز چشمای تو رو بی بهونه می کشم
اگه جاده ها بگن ما به هم نمی رسیم
پا به پای من بیا ما به خونه می رسیم
پاشو دلگرمم کن پُرم از بودن کن
ماهِ من چو خوبِ من شبمو روشن کن
زندگی خوب و بدِ،مَردِ هر خوب و بدیم
بد و خوب قصه زندگی رو بلدیم
دست تو دست من بذار کوهُ از جا بکنیم
پا به پای من بیا به سیم آخر بزنیم
اگه جاده ها بگن ما به هم نمی رسیم
پا به پای من بیا ما به خونه می رسیم
♥♥♥
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منم
با توام ای شعر ...
و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
من تورا دیدم و آرام به خاک افتادم
و از آن روز که در بند توام آزادم
بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست
گل تو باشی من مفلوک،دو مشتم خالیست
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بیرحم ترین زاویهی ساطورم
با توام ای شعر ، به من گوش کن
نقشه نکش حرف نزن گوش کن
ریشه به خونابه و خون میرسد
میوه که شد بمبِ جنون میرسد
محضِ خودت بمب منم،دورتر
میترکم چند قدم دورتر
حضرتِ تنهای به هم ریخته
خون و عطش را به هم آمیخته
دست خراب است،چرا سَر کنم
آس نشانم بده باور کنم
دست کسی نیست زمین گیریام
عاشقِ این آدمِ زنجیریام
شعله بکِش بر شبِ تکراریام
مُردهی این گونه خود آزاریام
خانه خرابیِ من از دست توست
آخرِ هر راه به بن بستِ توست
از همهی کودکیَم درد ماند
نیم وجب بچهی ولگرد ماند
من که منم جای کسی نیستم
میوهی طوبای کسی نیستم
گیجِ تماشای کسی نیستم
مزهی لبهای کسی نیستم
مثل خودت دردِ خیابانیام
مثل خودت دردِ خیابانیام
♥♥♥
بذار این قصه ها سر شن
بذار این خونه ویرون شه
بذار هر چی اَزم مونده
دوباره درب و داغون شه
یه کاری کن که بعد از تو
نتونم با کسی باشم
یه جوری گم بشم تو عشق
نتونم باز پیدا شم
دلم آروم نمیگیره
تو رو با اون که میبینم
تو ذهنم زیر و رو میشن
شبای تلخ و شیرینم
نگاهم کن دَمِ رفتن
چقدر افسردهتر میشم
تو با اون حیف و میل میشی
منم اینجا هدر میشم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد