راه های شکرگزاری و آثار آن
بحث در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی بحث شکر بود. به شیوه های شکرگزاری رسیدیم. وعده داده بودند که از سجده شکر برای ما بگویند. از شیوه های دیگر که حمد خدای متعال را به جای بیاوریم، «لَئِنْ شَکرْتُمْ لَأَزیدَنَّکم» (ابراهیم/7) عرض کردیم یکی از آن راه ها، عبادت و در اوج آن نماز است. نماز تجلی خدای متعال است که در مقابله ی این همه الطافی که به ما مرحمت کرده ما وضو بگیریم و دو رکعت نماز شکر در هر حالی مخصوصاً در شبانه روز یکبار دو رکعت نماز شکرگزاری از خدای متعال فراموش نشود.
یکی دیگر از راه های شکرگزاری، شکرگزاری زبانی است. چه از بندگان خدا که اگر کسی شکر بندگان خدا را برجای نیاورد، شکر خدای بزرگ را برجای نیاورده، و شکر از خود خدای متعال است. خود این زبان و لب هم خیلی مهم است. خود این که من زبان هستم تشکر می کنم. از کسی یا از خدای بزرگ، خدا خشنور می شود. شخص تشویق می شود به آنکه آن کار را بیشتر انجام بدهد و باز هم اضافه کند. لب مهم است، الحمدلله! باید آدم از صمیم قلب بگوید: الحمدلله! در یک روایتی امام صادق(ع) فرمود: «شُکرُ کلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهَا» (کافی/ج2/ص95) شکر هر نعمتی ولو اینکه بزرگ هم باشد، گفتن الحمدلله کافی است و خیلی به جا است که در شبانه روز آدم صد بار این ذکر را بگوید. البته در تسبیحات حضرت زهرا این ذکر را می گوییم. ولی مستقلاً در شبانه روز هنگام خوابیدن و اول صبح، هر وقت بیکار بود و در راه، صد بار با تسبیح بگوید: الحمدلله! این الحمدلله نعمت ها را زیاد می کند.
باز از جملاتی که برای شکرگزاری آمده است، «شکر لله» است. حالا سه بار یا صد بار، «شکراً» تنها هم در روایات آمده است. عرب ها تشکر که می کنند، می گویند: شکراً! حالا ما هم نسبت به خدای متعال بگوییم: شکراً. یا در سجده یا غیر سجده، شکراً بگوییم.
شکر زبانی
یکی دیگر از جملات که برای حمد خدای متعال آمده است، در روایت داریم «وَ تَمَامُ الشُّکرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» این شاید بالاتر از آن هست. «الحمدلله رب العالمین» خدایی که پروردگار و مربی و مالک تمام عالمین است. ما از او تشکر می کنیم و ستایش می کنیم. «و آخر دعوانا الحمد لله رب العالمین» آخرین دعای ما و ستایش ما الحمدلله رب العالمین است.
در روایت داریم اگر کسی هر روز صبح چهار بار الحمدلله رب العالمین بگوید، شکر آن شب را به جا آورده است، و در شب بگوید، شکر آن روز را به جا آورده است. هر صبح و شام چهار بار «الحمدلله رب العالمین» بگوید. از جملات دیگری که برای شکرگزاری برای روایات ما سفارش شده است، «الحمدلله علی کل نعمة» است. یعنی برای همه نعمت ها و داده های خدا شکر!
امیرالمؤمنین فرمود: دیدم که کسی دعای طولانی می خواند، فرمودند: همه دعاها در چهار جمله است. «الحمدلله علی کل نعمة و اسئل الله من کل خیر و اعوذ بالله من کل شر و استغفرالله من کل ذنب» خدایا از هر گناهی توبه می کنیم. از هر بدی به خدا پناه می بریم. از هر خیری از خدا درخواست می کنیم. «و الحمدلله علی کل نعمة» این هم جمله ی جامع و کاملی است. خدایا بر همه نعمت ها ستایش تو را می کنم. اینها جملاتی است که عزیزان یاد بگیرند.
در روایت داریم پیغمبر(ص) هروقت یک امری که مسرور می شدند و مطابق میلشان بود، اتفاق می افتاد. می فرمودند: «الحمدلله علی کل نعمة». اگر یک امری مکروه بود، بلا و مریضی و گرفتاری بود، می فرمودند: «الحمدلله علی کل حال» (کافی/ج2/ص97) اولی می گوید: «أَمْرٌ یسُرُّه» چیزی که پیغمبر را خوشحال می کرد. نعمتی که مطابق مزاج ما است. می فرمودند: «الحمدلله علی کل نعمة». اگر یک امری مکروه بود و ناپسند بود، آنجا هم باز حمد می کردند، می فرمودند: «الحمدلله علی کل حال». یعنی ما در بلا و سختی و گرفتاری و شرور هم باز می گوییم: «الحمدلله علی کل حال».
یکی دیگر از جملاتی که در کتاب عدة الداعی این روایت زیبا هست، در بحار هم هست. انشاءالله عزیزانی که می خواهند حمد خدا را کنند، این جمله خیلی جامع و کامل است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ کمَا هُوَ أَهْلُهُ» (کافی/ج2/ص529) یعنی خدا را حمد می کنم، آنطور که خدا اهل حمد است. یعنی من ناتوان هستم.
در روایت امام صادق(ع) فرمود: اگر کسی با این جمله خدا را حمد و ستایش کند، یعنی ملائکه آسمان مشغول نوشتن ثواب این جمله می شوند، هرچه می نویسند می بینند، نمی توانند. یعنی از پس آن برنمی آیند. «شَغَلَ کتَّابَ السَّمَاء» (وسایل الشیعه/ج7/ص173) نویسنده های آسمان که میلیون میلیون هستند، مشغول نوشتن می شوند، نمی توانند. آن وقت به خدا می گویند: خدایا ما عاجز هستیم. چه کنیم؟ ما هرچه می نویسیم می بینیم باز هم حقش ادا نشده است.چون ما حمد را مطابق اهلیت خدا ارائه می دهیم. ثوابش هم بی نهایت می شود. خدای متعال می فرماید: «اکتُبُوهَا کمَا قَالَهَا عَبْدِی وَ عَلَی ثَوَابُهَا» شما نمی توانی ثواب این جمله را بنویسید، عین همین جمله را در پرونده عمل او بنویسید، ثوابش با من است. اگر کسی اینگونه خدا را ستایش و حمد کند، مثل ثواب جماعت که نمی توانند بنویسند، این هم اینگونه است.
یکی دیگر از جملاتی که در دعای ما زیاد است، «الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کلِّهَا» (تهذیب/ج3/ص108) این دیگر اول و آخر است و همه را جمع کرده است. یعنی من حمد می کنم خدا را به همه ی انواع حمدها و ستایش ها بر جمیع نعمت ها از اول و آخر. این دیگر حمد کاملی است. در دعای افتتاح نمونه های زیادی دارد. این یک مورد است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کلِّهَا»
یکی دیگر از حمدهایی که در این ایام هم مناسب است، در مناجات شعبانیه است. ما کم داریم مناجات یا دعایی که همه اهل بیت می خواندند و اصل آن از وجود نازنین مولا امیرالمؤمنین است. همه نوبت م شود این دعا را خواند ولی افضل آن در ماه شعبان است. «إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یزِیدُ وَ لَا یبِیدُ کمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی» (بحارالانوار/ج91/ص98) یکی از جملات کامل حمد در مناجات شعبانیه است. یعنی خدایا من تو را حمد می کنم، برای همیشه و ابدیت، که انتهایی نداشته باشد و تمام نشود. خدایا تو خوب هستی و همه خوبی ها برای توست. ستایش تو را می کنم. این ستایش ها اثر وضعی دارد. خدای بزرگ و غنی مطلق قطعاً احتیاجی به حمد و ستایش ندارد. ما بارها عرض کردیم. الله اکبر ما را بزرگ می کند. خدا بزرگ نمی شود. الحمدلله نعمت های ما را زیاد می کند. عقل و فهم و درک ما را بالا می برد. سبحان الله ما خدا را پاک نمی کند، ما را پاک می کند.
جلب رحمت الهی
دو چیز رحمت خدا را خیلی جلب می کند. یکی حمد و ستایش است. بلاتشبیه اگر یک بچه ای به پدرش می گوید: بابا جون تو چقدر خوب و مهربان هستی. چقدر با سخاوت هستی، هرچه باشد در پدر اثر می گذارد و اگر جدی بگوید، این اثرش بیشتر است. تملقش اثر دارد، چه برسد جدی بگوید. یکی حمد و یکی صلوات، رحمت خدا را جلب می کند. لذا دعاهای ما معمولاً با حمد شروع می شود.
مناجات شعبانیه روح امید به آدم می دهد. به معنایش دقت کنید. «إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یزِیدُ وَ لَا یبِیدُ کمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُک بِعَفْوِک وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُک بِمَغْفِرَتِک» خدایا اگر من مستحق هستم، اگر مرا به جرم من می گیری، من هم تو را به عفو می گیرم. اگر مرا به گناهانم مؤاخذه می کنی، پس آمرزش تو کجاست؟ «وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّک» من خواهش می کنم تنها معنی این مناجات را نگاه کنید. با معنی هم آدم به خدا خیلی نزدیک می شود. اینکه بفهمند چه می گویند. خدایا اگر مرا به آتش جهنم وارد کنی، در آتش جهنم داد می زنم، خدایا دوستت دارم! گفتم که یاد اهل بیت و یاد و محبت خدا آتش ها را خاموش می کند. ما پیوند محبتمان از خدا قطع نمی شود. هرچه بلا هم به ما بفرستد، آن گره عشق و محبت ما کم نمی شود. خدایا من در جهنم هم داد می زنم خدایا دوستت دارم! یعنی آن پیوند عشق و محبت قطع نمی شود. «إِلَهِی مَا أَظُنُّک تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْک» (بحارالانوار/ج91/ص98) یعنی خدایا من به تو گمان ندارم. چیزی که یک عمر در خانه تو را زدم و التماس کردم، رد بکنی و اجابت نکنی.
بزرگی فرمودند: دعاهایی که اهل بیت(ع) به ما دادند به مانند قرآن راه را به سوی ما باز کردند. همه راه و نشانه است. همه علامت است. در مناجات ظهر شعبانیه می گوییم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِک وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیتِک» بعد از درود به پیغمبر و آل او، می گوییم: خدایا قلب ما را با بندگی و طاعت خودت آباد کن. معلوم می شود حرف خدا را که گوش می دهیم آباد می شود. زنده می شویم. طروات پیدا می کنیم. «وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِیتِک» خدایا با گناه مرا پست و ذلیل و خوار نکن. یعنی طاعت خدا ما را احیا می کند. معصیت خدا ما را خوار می کند. در عین اینکه ما از خدا چیز می خواهیم، راه را هم نشان ما می دهد. «وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ» خدایا اگر به من رزق زیاد بدهی، توفیق بده این رزق زیاد هم به دیگران منتقل کنم.
روایت زیبایی دیدم که از امام(ع) سؤال کردند، افضل اعمال ماه شعبان چیست؟ اعمال خیلی دارد ولی افضلش کدام است؟ صدقه و استغفار. در ماه شعبان سعی کنیم گره ای را باز کنیم. فقیری، دردمندی، قرض دارد، حاجت و گرفتاری دارد، زندانی بی گناه است. ما خیلی در مملکت مان ثروتمندهایی داریم که واقعاً سرمایه های هنگفتی دارند. ولی امان از اینکه یک کار خیر کنند. چه گره هایی را با مبالغ ناچیز می توانند باز کنند. صدقه دادن جزء مهم ترین برنامه های یک مؤمن و شیعه باید باشد. لذا هم اعمال ماه رجب، هم اعمال ماه شعبان، هم اعمال ماه رمضان، صدقه دادن است. آنها که ندارند، ولو نصف نان، یک لیوان آب بدهند. ولی غافل نشوند. صدقه حتی به نیمی از خرما، بین شما و آتش جهنم حائل می شود. افضل اعمال ماه شعبان، صدقه و توبه و استغفار است. یعنی خودمان را پاکیزه کنیم. از گناهان بیرون بیاییم، استغفار واقعی کنیم. احسان و خیر به دیگران هم برسانیم. پس یکی از جملاتی که برای شکرگزاری هست، همین جمله است: «إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دَائِماً سَرْمَداً یزِیدُ وَ لَا یبِیدُ کمَا تُحِبُّ فَتَرْضَی»
این یک بخش آداب شکرگزاری است. بخش مهم شکرگزاری هم سجده شکر است. از مهم ترین آداب دینی ما سجده و سجده شکر است. خود سجده در روایات ما خیلی سفارش شده است. یعنی ما نمازی که اقامه می کنیم، اوج نماز و برترین وضعیتی که در نماز پیدا می کنیم، سجده است. «أَقْرَبُ مَا یکونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ إِذَا کانَ سَاجِداً» (بحارالانوار/ج82/ص161) چه وقت انسان در طول روز از همه وقت به خدا نزدیک تر است. امام صادق(ع) می فرماید: آن وقتی که بنده ای در سجده قرار می گیرد، آن اوج قرب به خدای متعال است. یعنی خودش را با پیشانی روی خاک می اندازد، دستش و زانو و پایش، با بهترین جوارحش روی خاک می افتد. در ادیان دیگر شاید این عبادت نباشد. سجده این چنینی فقط مخصوص خدای متعال است. برای احدی جایز نیست. فرمود: نزدیک ترین حالات بنده نزد پروردگار وقتی است که با صورت روی زمین می افتد و سجده بر جای می آورد و اگر در این حالت اشکش هم جاری شود، آنجا دعا زود مستجاب می شود.
در روایت دیگری داریم اگر گرسنه هم باشد، روزه یا شکم خالی باشد، در این حال سجده کند و گریه هم کند، آنجا وقت اجابت دعاست. یعنی حواست باشد دعای تو زود مستجاب می شود. «وَ السُّجُودُ مُنْتَهَی الْعِبَادَةِ مِنِ ابْنِ آدَمَ» (فقیه/ج1/ص312) در روایت داریم که سجده کردن حد اعلای عبادت از بنی آدم (ع) است. چیزی مثل سجده خدا را خشنود نمی کند و چیزی مثل سجده شیطان را ناراحت و غمگین و پژمرده و دور نمی کند. ما در روایت داریم بنده ای اگر به خاطر خدا سجده می کند. شیطان می گوید: وای بر من! من سجده نکردم و دور شدم و او سجده می کند و به خدا نزدیک می شود. شیطان از سجده کردن بنی آدم خیلی خیلی ناراحت می شود. خدای مهربان خیلی خشنود می شود. ما چندین روایت متعدد داریم که بسیار پیش آمد عده ای مظهر پیغمبر خدا می آمدند. یا مقدمه ای پیش می آمد خودشان اقدام می کردند و سؤال مطرح می کردند. یا قبلاً خدمتی به پیغمبر خدا کرده بودند، پیغمبر خدا می فرمودند: شما حاجتی دارید به من بگویید. من حاجت شما را برآورده کنم.
ربیعة بن کعب خدمتگزار پیغمبر خدا بود. هفت سال شب و روز خادم بود، در محضر پیغمبر خدمت می کرد. خادم خوب و مؤدبی بود. یکبار پیغمبر عظیم الشأن(ص) به او فرمودند: حاجتی و کاری داری؟ حضرت خوشش آمد. درخواستی از من بکن، هرچه بخواهی من به تو می دهم. آدم فهیم و زرنگی بود. به حضرت گفت: صبر کن، من بروم فکرکنم ببینم چه می خواهم. شب فکر کرد، پیغمبر در خزانه را باز کرده است. هرچه بخواهم پیغمبر می دهد. فردا خدمت حضرت آمد و عرض کرد: من یک آرزو بیشتر ندارم. آرزویم این است که در بهشت برین و اعلی درجه بهشت در خدمت شما باشم. من فکر نمی کنم چیز بالاتر از این باشد. برجسته ترین بنده خدا پیغمبر ما است و مشهور شدن با او هم بالاترین امتیاز است. این است که خدمت حضرت رفتند و این را درخواست کردند. حضرت فرمودند: به تو قول دادم و عمل می کنم. ولی یک شرط دارد. «أَعِنِّی بِکثْرَةِ السُّجُودِ» (فقیه/ج1/ص210) یعنی مرا یاری کن با سجده زیاد. ما روایت متعددی به این مضمون داریم که دوست دارند با پیغمبر خدا مشهور شوند، زیاد سجده کنند.
آیه ی سوم سوره ی مبارکه مائده در اواسط این آیه، آیه ای است که در روز عید غدیر نازل شده است، که خدای بزرگ بعد از ابلاغ رسالت، ابلاغ ولایت مولا امیرالمؤمنین(ع) به وسیله پیغمبر عظیم الشأن، خدای متعال می فرماید: «الْیوْمَ یئسَ الَّذِینَ کفَرُواْ مِن دِینِکمْ فَلَا تخَوشْهُمْ وَ اخْشَوْنِ» یعنی بعد از اینکه امیرالمؤمنین روز غدیر خم به جانشینی پیغمبر نصب شد، امروز دینی است که کفار از شما ناراحت شدند و نمی توانند کاری انجام بدهند. کسی که سکان دار و ناخدای امت هست، جای پیغمبر نصب شده است. خدای متعال می فرماید: از من بترسید، از دیگران نترسید. حالا که امیرالمؤمنین جای پیغمبر نصب شده است، «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دِینَکمْ» دین را برای شما کامل کردم. «وَ أَتمْمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی» و نعمت را بر شما به اتمام رساندم. یک درخت وقتی به میوه می رسد، کامل است. وقتی همه میوه هایش استفاده می شود، اتمام است. یعنی در ولایت امیرالمؤمنین که ابلاغ شده هم دین کامل شده و هم همه حقایق دین دیگر برای مردم بازگو و بیان شده و دیگر چیزی باقی نمانده است. «وَ رَضِیتُ لَکمُ الْاسْلَامَ دِینًا» حالا که امیرالمؤمنین جای پیغمبر نصب ده است، خدای متعال می فرماید: امروز، الآن با این شرایط من راضی شدم که اسلام دین شما باشد. یعنی منهای امیرالمؤمنین راضی به این دین و اسلام نیستم. امیدواریم که انشاءالله این آیه در اعماق وجود ما اثر کند و پیرو ولایت امیرالمؤمنین(ع) باشیم.
از اعمال این ماه زیاد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. یک روایت زیبایی در رابطه با همین شکرگزاری هم هست. ما روایت داریم که پیامبر عظیم الشأن(ص) هروقت یاد نعمت ها می افتادند، سجده شکر به جا می آوردند. و سجده شکر اینقدر برایشان مهم بود. ما حتی در روایاتی داریم که پیغمبر عظیم الشأن حتی در سفر، مسافرت می رفتند. وسط سفر از مرکب پیاده می شدند، سجده شکر به جا می آوردند، دوباره سوار می شدند. حتی در بعضی روایت هست که یکبار پیغمبر در یک سفر پنج بار از مرکب پیاده شدند، به زمین افتادند، سجده شکر به جا آوردند، دوباره سوار شدند. به حضرت عرض کردند:آقا چرا شما پنج بار پیاده شدید، فرمودند: جبرئیل بر من نازل شد، بشارت هایی به من درباره ی امیرالمؤمنین داد، در هر باری که جبرئیل آمد و بشارت آورد، «لِکلِّ بُشْرَی سَجْدَةً» (کافی/ج2/ص98) یعنی برای هر بشارتی من زمین افتادم و سجده را بر جای آوردم. سجده شکر در زمانی که آدم یاد نعمت خدا می افتد، یا بلایی دفع می شود واجب است.
الآن کار زیبایی که دارد باب می شود، عزیزانی که در ورزش موفقیت هایی کسب می کنند، وسط میدان ورزش و هرکجا می نشینند، زمین می افتند و سجده شکر می کنند. از خدا تشکر می کنند. در هر پیروزی و موفقیت و دفع بلایی سجده کنیم.
روایت داریم که امام سجاد(ع) را به این دلیل سجاد می گفتند، یعنی خیلی سجده کننده، یا سید الساجدین، سرور سجده کننده ها می نامیدند. در حالات حضرت نوشتند که هروقت حضرت یاد نعمت خدا می افتادند، سجده می کردند. هروقت قرآن تلاوت می کردند، ما در قرآن 15 مورد آیه سجده داریم. که یازده مورد سجده مستحبی و چهار مورد واجب است. خانم هایی که عذر دارند، آن سوره ها را نمی توانند بخوانند. چون سجده واجب دارد، نمی شود آن آیات را در نماز خواند. حضرت به سجده می رسیدند، سجده می کردند. بین دو نفر اصلاح می کردند و امر خیری می شد، سجده می کردند. اینقدر حضرت سجده می کردند که به سجاد مشهور شدند.
پیغمبر خدا هم هرگاه یاد نعمت خدا می افتادند سجده شکر برجای می آوردند. حتی در روایت داریم که گاهی انسان در یک مسیری هست که نمی تواند پیاده شود. حالا زمین گل آلود است. یا در بازار و محل رفت و آمد است. نمی تواند از مرکب پیاده شود و در سر راه مردم است. حضرت اینجا بر زین مرکب خم می شدند، و بر آن زین سجده می کردند. سجده را رها نمی کردند.
وقتی آدم می بیند کسی سر تا پا مشکل دارد، معلولیت دارد، ما وقتی به یک نعمتی توجه می کنیم، خدا را خیلی شکر کنیم. وقتی فضیلت هنگامی است که ما درک می کنیم. اگر شرایط سجده را نداریم، مثلاً در ماشین در حرکت هستیم، در همان حالت سجده شکر را برجا آوریم. حتی داریم اگر روی زین و مرکب نتوانست، کف دستش را بگذارد، گونه راست صورتش را بگذارد، بگوید: شکر لله! الحمدلله بگوید. همین اندازه از خدا تشکر کنیم.
در روایت داریم یکبار پیغمبر عظیم الشأن(ص) بدون مقدمه افتادند و سجده شکر به جا آوردند. عرض کردند: یا رسول الله! چرا الآن سجده شکر به جا آوردید؟ فرمودند: جبرئیل بر من نازل شد و این بشارت بزرگ را داد. که ای پیغمبر! ای حبیب من! خدا متعال می فرماید: هروقت کسی بر تو یکبار صلوات بفرستد، من خدا بر او ده بار درود و صلوات می فرستم. این صلوات ها نورانیتی به قلب ها و دل ها و منزل ها می دهد، خلاصه ارتباط ما را با پیغمبر برقرار می کند.
اگر یادتان باشد شخصی که مبتلا به گناه چشم بود، خیلی آلوده بود و می گفت: طوری بودم که دیگر نمی توانستم گناه نکنم. ولی نیت کردم و چند هزار صلوات نذر کردم، با خدا عهد بستم. خدایا این چیزها را که از دل و جان بیرون نمی رود، بیرون کن. بعد از گفتن این صلوات ها چیزهایی که به من وابسته بود از بین بردم و همه اینها به برکت نورانیت صلوات بود که از من جدا شد. صلوات کار خدا و ملائکه و پیغمبران خداست.
حضرت فرمودند: این بشارت را به من داد که اگر کسی یکبار صلوات بفرستد، خدا ده بار بر او درود می فرستد و بشارت دوم جبرئیل به من از طرف خدای متعال پیغام آورد که اگر یکبار به تو سلام بدهد، من ده بار به او سلام می دهم. یکبار بگوید: السلام علیک یا رسول الله! خدا ده بار می گوید: درود و سلام بر تو ای بنده من! بهتر این است که ما صلوات هایمان را همینطور که در آیه قرآن اشاره شده «صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56) البته «سلموا» را به معنای تسلیم هم گرفتند، ولی خیلی ها هم به معنی سلام گرفتند. یعنی بگوییم: «اللهم صل و سلم علی محمد و آل محمد» یعنی صلوات را با سلام کامل کنیم. امیدواریم که با این سلام ها و صلوات ها لطف و عنایت خدا بر همه سرازیر شود.
می دانیم دغدغه ی مردم و پدر و مادرها بیشتر روی جوان ها است. افراد مسن دیگر راه خودشان را رفتند. امام صادق(ع) به کسی فرمود: بر شما باد که به جوان ها و نوجوان ها بپردازید. چون اینها منشأ خوبی ها هستند. فرمود: اگر جوانی دو رکعت نماز در سن جوانی می خواند. هفتاد برابر نماز یک آدم مسن و پیر می خواند. یعنی خدا به جوان یک عنایت ویژه دارد. اینقدر امام حسین(ع)، حضرت علی اکبر(ع) را دوست داشتند، که فرمودند: خدا هرچه فرزند به من بدهد، نام او را علی می گذارم. علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، این اسم علی را علیرغم اینکه دشمن ها مثل معاویه ها کاری کردند که نام امیرالمؤمنین برداشته شود، لعن می کردند و صبر می کردند، ما اسم امیرالمؤمنین را باید رواج بدهیم. الآن آنهایی که عاشق امام حسین هستند، امام حسین می گوید: من عاشق پدرم هستم. اسم های دو قسمتی بگذاریم. مثل محمد علی، علی اکبر! امام حسن و امام حسین نام دخترانشان فاطمه بوده است. یعنی هردو بزرگوار اسم مادرانشان را بر دخترانشان گذاشتند. این تعبیری که امام معصوم(ع) برای علی اکبر(ع) فرمودند، بی بدیل و بی نظیر است. یعنی می توان ادعا کرد با این کلام نورانی بعد از مقام چهارده معصوم مقام علی اکبر(ع) خیلی بالا است. با توجه به اینکه امام معصوم مبالغه در کارش نیست. روی محبت پدر و فرزندی چیزی را اضافه نمی گوید. وقتی حضرت علی اکبر به میدان رفتند، حضرت محاسن مبارکشان را به دست مبارک گرفتند و به طرف آسمان عرض کردند: خدایا تو شاهد باش، «اللهم اشهد فقد برز إلیهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولک ص و کنا إذا اشتقنا إلی نبیک نظرنا إلیه» (لهوف/ص112) این تعبیر امام معصوم است و خیلی تعبیر مهمی است. خدایا تو شاهد باش فرزندی به میدان می رود که از همه جهات شبیه ترین افراد به پیغمبر تو است. خدا درباره ی پیغمبر ما فرموده: «وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) یعنی اگر کسی می خواهد خلق خو و عظمت علی اکبر را درک کند، باید کتاب هایی که در مورد پیغمبر نوشته شده را بررسی کند. فرمودند: کسی به میدان می رود که هم از نظر خلقت، یعنی شباهت های ظاهری، در تاریخ داریم که بعضی به مدینه می آمدند، زمان پیغمبر، پیغمبر را درک کردند. تا نگاهشان به پیغمبر می افتاد، می گفتند: این آقا شبیه پیغمبر است. یا افرادی در خواب پیغمبر را دیده بودند، در بیداری که علی اکبر را می دیدند، می گفتند: پیغمبری که در خواب دیدم، شبیه این آقا است. خیلی از امامان ما شبیه پیغمبر بودند ولی «اشبه الناس» یعنی از همه بیشتر شبیه پیغمبر بودند. خلق و خو هم مشابه پیامبر بود. سخاوت و ایثار و فداکاری و شجاعتش، مانند پیغمبر بود. اول کسی که در میان بنی هاشم جانش را فدا کرد، آقا علی اکبر(ع) بود. از نظر منطق و گفتار یعنی وقتی حضرت سخن می گفتند، شبیه پیغمبر خدا بود. لذا امام حسین(ع) مؤذنی به اسم حجاج داشتند. صبح عاشورا به او فرمودند: شما اذان نگو. علی اکبر اذان بگوید که صدای دلربای پیغمبر این فضای کربلا را بگیرد. ما در زیارت عاشورا بعد از «السلام علی الحسین» می گوییم: «و علی علی بن الحسین». در ضریح آقا هم پایین پای ایشان علی اکبر هستند. امیدواریم که این فیض بزرگ الهی که ولادت ایشان است و دل امام حسین شاد شده، دل ما هم شاد شود و انشاءالله با ظهور آقا امام زمان رفع گرفتاری و مشکلات شود. خدا به ذاتش قسم خورده است که من در شب نیمه شعبان سائلی را از در خانه ام نا امید برنمی گردانم.