در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این طرح در روزهایی اجرا شد که برف و بنزین و قطعی اینترنت را در کشور شاهد بودیم و بسیاری از رسانهها بر این نکته تاکید کردند که اگر این اتفاقات رخ نمیداد احتمالا اقبال از این طرح بیشتر بود و احتمالا مدیران نیز انتظار بیشتری از فروش و اقبال مردم داشتند.
حالا بیایید قبل از اینکه نتیجهگیری کنیم کمی با هم عددبازی کنیم. براساس اعلام خانه کتاب، کتابفروشیهای عضو این طرح میبایست تخفیف 20 درصدی به مراجعهکنندگان تا سقف 120هزار تومان ارائه میکردند. یعنی فروش ده میلیاردی اعلام شده از سوی این موسسه در طول اجرای طرح، 20 درصد آن یارانهای بوده که از سوی دولت پرداخت شده و باقی به صورت مستقیم توسط مخاطبان پرداخت و مستقیم به حساب کتابفروش وارد شده است. یعنی به صورت تقریبی دو میلیارد تومان برای این طرح از محل بودجه عمومی به شرکتکنندگان در این طرحِ اصطلاحا تشویقی پرداخت شده است. طرحی که قرار است در آن یارانه به صورت مستقیم به دست مصرفکننده برسد و واسطهها حذف شوند تا در محلی که برای آن در نظر گرفته شده به مصرف برسد. تا اینجا هم مسالهای نیست.
این طرح در حالی اجرا شد که ابتدا اعلام شد به دلیل مشکلات مالی به صورت سراسری اجرا نمیشود و در تهران آن هم به این خاطر که شهرداری تهران به عنوان حامی مالی ظاهر شده، به اجرا گذاشته میشود، اما پس از برخی اعتراضها و انعکاس آن در رسانهها طرح به صورت سراسری اجرا شد تا کل کشور را پوشش بدهد. سپس آغاز طرح همراه شد با افزایش قیمت بنزین و پیامدهای آن که منجر بهقطع شدن اینترنت در کشور شد، به همین خاطر متولیان طرح پاییزه کتاب مدعی بودند قطع شدن اینترنت، اطلاعرسانی و تبلیغات این طرح را مختل کرد و سبب شد با اقبال مخاطبان روبهرو نشود.
حال پرسش اساسی این است که در شرایط کنونی، دولت از کجا و با چه منطقی به جمعیتی کمتر از یکدهم درصد جمعیت کشور (اصلا شما بگیرید 80 هزار نفر که میشود یکدهم جمعیت کشور) چنین یارانهای پرداخت میکند؟ آیا این یارانه به منظور راضی نگهداشتن قشر و دسته خاصی نیست؟ دولت اگر میخواهد مردم را به سمت مطالعه و خرید کتاب سوق دهد باید برنامههای کارشناسی تنظیم کند بهجای اینکه دست در جیب 80 میلیون نفر کند و کار فرهنگی انجام دهد!
یارانههایی که باید به صورت عمومی و یکسان توزیع شود و در دسترس همه قرار بگیرد اینگونه از سوی دولت بهصورت نامتوازن به گروه محدودی تعلق میگیرد. در حالی که یارانههای فرهنگی اگر قرار است توزیع شود باید مستقیم به حساب سرپرست خانوار واریز شود تا هرکس با توجه به سلیقه و میل خود از آن استفاده کند. به عبارتی دولت با این طرح سعی کرد رضایت یک گروه کوچک را کسب کند و همانها را راضی نگه دارد در حالی که این هزینهها باید برای تمام شهروندان کشور 80 میلیونی ایران صورت بگیرد و حتی آن فرد روستایی که سیر کردن شکم چندسر عائلهاش برایش اولویت بیشتری از خرید کتاب دارد، هم بتواند از این پول نفت سهمی داشته باشد. در این بین هیچ نهاد بازرسی و ناظری وجود ندارد تا از نحوه تخصیص این یارانه سخن بگوید. به عبارتی آیا دولت با دادن امتیاز به یک قشر محدود میخواهد در این اوضاع گرانی کتاب و دیگر محصولات فرهنگی که دیگر به محصولات با کلاس و شیک تبدیل شدهاند و فقط عدهای خاص میتوانند از آنها استفاده کنند، آنها را تا حدودی با خود همراه کند؟ به معنای دیگر خدای نکرده دولت در این فقره هم دستش را در جیب ملت کرد تا بتواند نمایش فرهیختگی ایجاد کرده و دل عدهای را نرم کند؟
اگر بخواهیم راحت حرف بزنیم باید بگوییم نمایش خرید کتاب و فرهیختگی دولت در هفته کتاب سال 98 در این یک مورد، حدود دو میلیارد تومان هزینه روی دست کشوری گذاشت که بیش از ده میلیون دهکهای پایین دارد و خب اگر بگوییم «به داد این ده میلیون نفر برسید» احتمالا جواب میشنویم، غذای روح از غذای جسم هم مهمتر است؛ ولی کسی نیست بگوید سفرهای که برای غذای روح جامعه پهن کردهاید کمتر از یکدهم درصد از جمعیت کشور سر آن نشستهاند!
حسام آبنوس
دبیر قفسه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم