شخصی در خارج از ایران با کپی آثار هنرمندان ایرانی نمایشگاه برگزار کرده و در پاسخ به اعتراضات آنها اقدام به فحاشی و تهدید می‌کند، آیا این معضل چاره‌ای دارد؟

بندبازی کپی‌کاران هنری روی طناب بی‌قانونی

می شود خیلی راحت کارهای هنرمندان را کپی کنی و به روی خودت هم نیاوری. خب چه اشکالی دارد؟ ایده و اجرای خوبی که داشته‌اند تا قبل از ارائه برای خودشان بوده و بعدش هم می‌شود ابزار کار کپی‌کاران گرامی! این اتفاق حالا آنقدر عادی شده که برخی هنرمندان هم خسته از کلنجار رفتن با کپی‌کاران و انجام بحث‌های بی‌فایده ترجیح می‌دهند از کنار ماجرا بگذرند و چیزی نگویند. چشمشان را ببندند روی آثار کپی شده‌ای که هم خاطرشان را می‌آزارد و هم به بازار هنری‌شان لطمه می‌زند. کپی‌کاری اما گاه ابعاد تازه‌ای هم پیدا می‌کند و در سطح جهانی تلاش می‌کند تا جای خود را باز کند. اتفاقی که حالا کپی کاران آن‌طرف آبی را هم بر آن داشته تا توان و ظرفیت هنر و هنرمندان داخلی ایران را به نام خود معرفی کنند، آن هم معرفی ناقص و ضعیف که طبعا اغلب این کپی کاران نمی‌توانند برایش مجری خوبی باشند. رفتیم سراغ احمد محمدپور یکی از این هنرمندان و یک مجموعه فرهنگی هنری ایرانی که در حال تلاش و فرهنگسازی برای حل این معضل و موارد مشابه هستند. همچنین به این پرداختیم که در ایران چگونه می‌توان چنین معضلاتی را کم کرد. همه می‌دانیم دیگر... کپی‌کاری نفس هنر تجسمی را گرفته است، آنقدر که آثار هنرمندان برجسته شاید با خودشان زیرلب بخشی از ترانه حسین منزوی را زمزمه کنند که «از گلوی من دستاتو بردار...»
کد خبر: ۱۲۳۷۹۸۵

کپی‌کاری آن سوی آب
این روزها هموطن بزرگواری که یکی دو سال پیش وطن را ترک کرده و در کشور دیگری سکنی گزیده، نمایشگاه‌هایی را برگزار کرده و در آنها آثاری در قالب نقاشیخط ارائه می‌کند که نمی‌توان گفت شباهت زیادی به آثار هنرمندان برجسته داخل کشور دارد، بلکه کاملا کپی دست چندمی از کارهای آنها محسوب می‌شود.
فرزاد بسارده که در ایران هم تبلیغ آیین بهائیت را می‌کرده، به‌عنوان پناهنده در کشور نروژ ساکن است، می‌توان فعالیت‌های او را در راستای کسب همین پناهندگی هم دانست نه اعتقاد و باور قلبی به هر چیزی که برایش تبلیغی کرده است. او دو اثر شاخص از احمد محمدپور و مهدی فلاح را کاملا کپی و در نمایشگاهی عرضه کرده است. او در پاسخ به سوال این هنرمندان درباره کپی‌کاری‌اش هم رفتار زشتی پیش گرفته و گفته از کپی‌کارهای شما عارم می‌آید! بعد هم هنرمندان ایرانی داخل کشور را محکوم کرده به این‌که بی‌سواد بوده، عوامل رژیم هستند و جاسوس سپاه. کار را به همین جا هم ختم نکرده و آن‌طور که محمدپور به جام‌جم می‌گوید، تهدید کرده که از هنرمندان ایرانی شکایت می‌کند تا در صورت سفر به کشورهای اروپایی به عنوان کپی‌کار و تهمت‌زننده دستگیر شوند!
محمدپور درباره این اتفاق می‌گوید: فضای مجازی مسموم است. آقای بسارده می‌گوید عارش می‌آید از کارهای ما کپی کند، اما این کار را انجام داده و درباره‌اش با رسانه‌های محلی هم در نروژ گفت‌وگو کرده است. کلی هم درباره تحول در هنر و نگاه تازه به هنر نقاشیخط حرف زده، در حالی که کپی ضعیفی از دو کار بنده و آقای فلاح ارائه کرده و این را هم نمی‌پذیرد.

نرم‌افزاری که می‌خواهد راهگشا باشد
کاماچِین نامی بود که از اواسط آبان امسال یعنی همین چند هفته پیش شنیده شد. نرم‌افزاری که از سوی مونا خوش‌اقبال مدیر گالری کاما معرفی و رونمایی شد. گالری‌ای که یک شعبه در ایران و شعبه دیگری هم در لندن دارد و در عرصه گالری‌داری به طور حرفه‌ای فعالیت می‌کند. این‌که کاماچِین چیست و آیا آنطور که بیان شده، می‌تواند در مواردی که مطرح شد به هنرمندان ایران کمک کند یا نه، سوالی بود که موجب شد با خوش‌اقبال تماس بگیریم و بخواهیم توضیحاتی ارائه کند.
مدیر مجموعه فرهنگی - هنری کاما به جام‌جم می‌گوید: یکی از معضلات جامعه هنری در سال‌های اخیر تأیید اصالت و ثبت اصالت آثار هنری است. مجموعه فرهنگی و هنری کاما در تلاش 5/1 ساله به منظور مقابله با کپی و سرقت آثار هنری، اصالت آثار را در سیستم بلاک‌چین به ثبت می‌رساند.
او درباره کاماچِین می‌گوید: در این نرم‌افزار امکان ثبت آثار هنرمندان فراهم است، این ثبت کردن در واقع ایجاد سندی است در تایید این‌که هنرمند چه اثری را خلق و ثبت کرده است. حالا اگر کسی از روی آن کپی کند، امکان شکایت هم فراهم خواهد بود، چرا که تاریخ ثبت اثر و ارائه آثار کپی‌شده خود گواه خواهد بود که هنرمند اصیل کیست و اثرش را چه زمانی خلق و ثبت کرده است.
ایجاد چنین امکانی فرصت خوبی برای هنرمندان ایرانی خواهد بود. در حال حاضر شناسنامه آثار هنری ایرانی یک برگ کاغذ است که برای آثار هنرمندان در گذشته با تایید هنرمندان زنده موثق می‌شود و برای هنرمندان دیگر هم با امضای خودشان. اگر این برگ کاغذ که شناسنامه کار محسوب می‌شود، گم شود یا آسیبی ببیند، برای اثر هنری و صاحب آن مشکلاتی پیش می‌آید، اما ثبت آثار در یک نرم‌افزار واحد می‌تواند بروز چنین مشکلاتی را تقریبا به صفر برساند. ضمن این‌که به گفته خوش‌اقبال ثبت آثار در نرم‌افزار می‌تواند نشان دهد خریداران هر اثر هم چه کسانی بوده‌اند و چه مراحلی را طی کرده است. همین موضوع هم می‌تواند بر ارزش کار بیفزاید.
خوش‌اقبال با موزه هنرهای معاصر و فرهنگستان هنر هم در حال مذاکره است که با حمایت آنها بتواند نرم‌افزار کاماچِین را در ایران بیشتر معرفی کند و جا بیندازد، هنرمندان هم با پرداختن مبلغی پایین کارشان را ثبت کنند و در صورت بروز مشکل بتوانند از کپی‌کاران و متخلفان عالم هنر شکایت کنند.

ایران، بهشت کپی‌کاران هنری
حالا هنرمندان ایرانی که با این رفتار آقای بسارده مورد دزدی هنری قرار گرفته‌اند، باید چه کنند؟ شکایت؟ وقتی این موضوع را با محمدپور مطرح می‌کنم، می‌گوید، هزینه‌های وکالت در کشورهای اروپایی بالاست و هنرمند ایرانی توان انجام چنین کاری را ندارد.
آیا وزارت ارشاد موظف نیست و نباید تدابیر و راهکارهای قانونی علیه کپی‌کاری‌های داخلی و خارجی بیندیشد؟ محمدپور می‌گوید: ما ضعف در قانونگذاری‌های این عرصه داریم و همین هم کپی‌کاران را وقیح کرده است. هنرمندی داخل کشور یکی از کارهای من را عینا کپی کرده و می‌گوید کار خودش است. از او می‌پرسم فرم، رنگ و حتی شعری که انتخاب کرده کاملا همان کاری است که من چند سال قبل اجرا کرده و فروخته‌ام. آیا این همه شباهت امکان دارد؟ مسلما نه.
این هنرمند و مدرس دانشگاه همچنین به بیان خاطره‌ای می‌‌پردازد که جالب است. او می‌گوید: ده سال پیش اثری از من در کشور ترکیه به فروش رسید، چند سال بعدش از سفارت ایران در این کشور با من تماس گرفتند و گفتند آقایی چند روز است مراجعه می‌کند و دنبال شما می‌گردد تا برای چاپ و نصب تصویر تابلویی که خریده بوده، اجازه بگیرد. او ادامه می‌دهد: این اتفاق را مقایسه کنید با رفتار ما در ایران، کپی‌کاران در بلبشوی بی‌قانونی اجازه که نمی‌گیرند، هیچ. حتی زیر بار کار خلاف اخلاق و غیرحرفه‌ای‌شان هم نمی‌روند. تازگی‌ها هم کار را به تهدید و بی‌ادبی رسانده‌اند و حرف‌های زشتی هم می‌زنند. واقعا من هنرمند چرا باید درگیر برخورد با این افراد شوم و انرژی‌ام را بگذارم پای چنین اتفاقات نادرستی؟

به کجا بریم شکایت؟
همان‌طور که محمدپور گفت، خوش‌اقبال هم تاکید می‌کند در ایران سیستم و دادگاهی برای شکایت از کپی‌کاران عرصه هنرهای تجسمی تعریف نشده است. اتفاقی که در عرصه کتاب و شعر افتاده، در عرصه هنرهای تجسمی هم باید شکل بگیرد و جدی شود.
نبود قانون در عرصه هنرهای تجسمی مارکت آن را در ایران هم شدیدا خدشه‌دار کرده است و کم نمی‌شنویم آثار جعلی سر از حراج‌های بزرگی چون تهران درآورده‌اند یا هنرمندان شناخته شده‌ای مورد تهمت کپی‌کارانی قرار می‌گیرند که با وقاحت رفتار خود را گردن دیگران می‌اندازند. این در حالی است که خارج از ایران کپی‌کاری‌ها با جریمه‌های سنگینی روبه‌رو می‌شوند و همین هم کپی‌کاری را به یک عمل محدود بدل می‌کند. همین حالا اگر اثر محمدپور و فلاح دو استاد برجسته ایرانی در جایی ثبت شده، شکایت کردن برای این هنرمندان اتفاق ساده‌تری بود. اگر در ایران هم دادگاهی خاص آثار هنری و پیگیری مسائل مربوط به آنها شکل بگیرد، طبعا هنرمندان واقعی در شرایط بهتر و با تنش کمتری کار می‌کنند و کپی‌کاران هم به قول معروف دست و پایشان را جمع می‌کنند.

زینب مرتضایی‌فرد

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها