در را به روی که بسته‌ای؟

جواب سلام بچه‌های ارتش را هم نداد. نشسته بود روی آجرهایی که دیشب دیوار بودند، زانو بغل گرفته بود و سقفی که زمین‌گیر شده بود را نگاه می‌کرد؛ وقتی این ملک را خرید، پسر کوچکش هنوز به دنیا نیامده بود. این‌جا یک قواره زمین بود که نقشه شهرسازی می‌گفت قرار است بیفتد بر خیابان اصلی. نم‌نم خودش زمین را چهاردیواری کرد و سقفش شد سایه سر خانواده‌شان. می‌گفت لطف خدا بود که توانستم اینجا را بسازم و الا با مزد کارگری مگر می‌شود صاحبخانه شد؟ نشسته بود روی آجرهایی که دیشب دیوار بودند و به دری نگاه می‌کرد که هنوز سالم بود. با خودش فکر می‌کرد در را به روی چه کسی بسته است؟ به روی قضا و قدر خدا؟
کد خبر: ۱۲۳۶۲۹۵

علی رئوف

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

طالقانی معتقد است سینمای ملی داشتن به هر قیمتی افتخار محسوب نمی‌شود، چون این مقوله تبدیل به یک ابژه شده و طرف غربی هر قدر خودمان را تحقیر کنیم، بیشتر به ما امتیاز می‌دهد

اقتصاد بازار، مهم‌تر از هویت ملی

نیازمندی ها