دو پسر جوان که سناریوی اخاذی 20 میلیونی از مرد پولدار را طراحی کرده بودند، وقتی فهمیدند هویتشان لو رفته طعمه خود را کشته و برای شناسایی نشدن هویت مقتول روی صورت او اسید ریختند.
کد خبر: ۱۲۳۵۰۸۵

به گزارش خبرنگار جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از شامگاه ششم شهریور امسال و به دنبال کشف جسد مردی در حوالی اتوبان محلاتی در دستور کار تیم جنایی پایتخت قرار گرفت. کارآگاهان پس از حضور در محل کشف جسد تحقیقات خود را آغاز کرده و دریافتند جسد متعلق به مرد سالخورده‌ای است که بعد از خفه شدن، روی صورت او اسید ریخته‌اند. هیچ مدرکی همراه مقتول نبود و به نظر می‌رسید عامل یا عاملان جنایت قصد داشتند هیچ ردی از هویت مقتول به دست نیاید.
در حالی که هیچ ردی از هویت مقتول در دست نبود، مردی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از ناپدید شدن دوستش خبر داد و به ماموران گفت: دوستم به نام کامران وضع مالی خوبی دارد و به تنهایی در محله یوسف‌آباد زندگی می‌کند. اعضای خانواده اش در خارج از کشور هستند. 4 شهریور با من تماس گرفت و خبر داد هنگام خروج از خانه کیفش توسط موتورسواری سرقت شده است. چند ساعت بعد دوباره تماس گرفت و ادعا کرد سارق کیف با او قرار گذاشته تا کیف را برگرداند. به محل قرار با سارق در حوالی میدان شهدا رفت و بعد از آن ناپدید شد.
پس از این شکایت و بررسی جسدهای پزشکی قانونی مشخص شد، جسد کشف شده در حوالی اتوبان محلاتی متعلق به کامران است. با شناسایی هویت مقتول روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد. سرانجام 23 شهریور امسال مدیر بانکی در تماس با پلیس اعلام کرد؛ دو پسر جوان با مراجعه به بانک چکی 36 میلیون تومانی متعلق به مقتول را وصول کرده‌اند.
با بررسی دوربین‌های مداربسته بانک چهره دو پسر 26 و 30 ساله به دست آمد و کارآگاهان هویت آنها به نام‌های اصغر و مجید را شناسایی کردند. دو متهم در عملیاتی ضربتی دستگیر شده و در بازجویی به ارتکاب قتل اعتراف کردند.
به جای پول تهدیدمان کرد
اصغر 26 ساله طراح این سرقت مرگبار است که تصور می‌کرد می‌تواند به پول خوبی در این ماجرا دست پیدا کند اما مقاومت مرد میانسال او و همدستش را مجبور به قتل کرد.او به تشریح انگیزه این جنایت پرداخت که در ادامه می‌خوانید.
قبل از سرقت مقتول را می‌شناختی؟
یکی از دوستانم مقتول را می‌شناخت و یک روز به من گفت کامران تنها زندگی می‌کند و وضع مالی خوبی دارد. وسوسه سرقت به جانم افتاد و موضوع را به دوستم مجید گفتم و او هم مثل من به پول نیاز داشت. به همین خاطر نقشه سرقت را طراحی کردیم.
نقشه‌تان چه بود؟
قرار بود کیف او را سرقت کنیم و برای بازگرداندن آن پول بگیریم. یک روز مرد معتادی را دیدم و به او گفتم اگر کیف را سرقت کنی یک میلیون تومان به تو می‌دهم. او هم قبول کرد و یک روز صبح کیف را سرقت کرد و به ما داد. بعد از سرقت به او 500 هزار تومان دادیم.
بعد چه شد؟
با مقتول در حوالی میدان شهدا قرار گذاشتیم. نیم ساعتی او را معطل کردیم و بعد به عنوان مسافربر سوارش کردیم. در مسیر، ماجرای سرقت کیف را تعریف کرد و مجید گفت، کیفت پیش‌ماست. از او 20 میلیون تومان خواستیم اما شروع به تهدید کرد و گفت؛ نه تنها پولی نمی‌دهم بلکه شماره پلاک ماشینتان را به پلیس اعلام می‌کنم. هویتمان لو رفته بود و باید او را می‌کشتیم. به همین خاطر کامران را به خانه ویلایی مجید برده و طنابی دور گردنش انداخته و هر کدام یک طرف طناب را گرفته و خفه‌اش کردیم. بعد برای این‌که هویتش فاش نشود روی صورتش اسید ریخته و جسد را در حوالی اتوبان محلاتی رها کردیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها