در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
مجید در بلگراد
یکی از خبرهای تکراری ادبیات ایران در دو دهه اخیر، انتشار ترجمه کتابهای هوشنگ مرادیکرمانی بوده است؛ هر از گاهی خبری مخابره میشود که فلان اثر نویسنده کرمانی به فلان زبان ترجمه و در فلان کشور منتشر شده است. مکالمهکنندگان بیش از ده زبان در دنیا تاکنون آثار او را خواندهاند. جز انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و اسپانیایی و هلندی و عربی، حتی زبانهایی چون اسپرانتو و هندی هم از آثار او میزبانی کردهاند. حالا هم که صربی، به آنها اضافه شده است.
بین کتابهای مرادیکرمانی شاید همین قصههای مجید بر صدر کتابهای ترجمهشده به زبانهای دیگر ایستاده باشد. اتفاقا اولین باری که داستانی از او به زبانی دیگر ترجمه شد، «سماور» بود که یکی از داستانهای همین مجموعه پنج جلدی «قصههای مجید» محسوب میشود.
دیروز در صفحه 9 جامجم از مراسم رونمایی ترجمه صربی قصههای مجید در نمایشگاه کتاب بلگراد نوشتیم؛ از اینکه انتشار این ترجمه با استقبال مخاطبان صرب همراه شده و اینجا نمیخواهیم آن حرفها را تکرار کنیم. فقط بخشی از آن حرفها را امروز جدا کردهایم تا دربارهشان چیزی بگوییم. آنجا که مرادی کرمانی درباره قرابتهای شخصیت مجید و خودش سخن گفته است. از این روست که به جای تیتر مرادیکرمانی در بلگراد تیتر زدهایم مجید در بلگراد.
رازهای یک قصه تمامنشدنی
من خودم از آن دسته آدمها هستم که ضربالمثلها عصبانیام میکنند. تاکید بر حقانیت آنها گاه از کوره به درم میبرد و میخواهم مدتها با باورمندان به این گزاره که «دوری و دوستی» مجادله کنم و بگویم بزرگوار این گزاره در رابطه به همه دوستیها صدق نمیکند لزوما. بین همه این ضربالمثلها اما یکی از آنها نهتنها هیچگاه از چشمم نیفتاد، بلکه هر چه جلوتر رفتم [جلوتر رفتم؟!] باوری بیش از پیش به مفاد آن پید ا کردم: «هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند». انرژی عجیبی در این باور است؛ انطباق آن با مصادیق متعددی که سراغ داریم، اعجابانگیز است. بروید خیلی از شاهکارهای ادبیات جهان را ببینید که دقیقا مبتنی بر همین انرژی عجیب تولید شدهاند و جهان را درنوردیدهاند. اغلب آثاری که چنین رویهای را درپیشمیگیرند، یعنی وقتی خالق اثر، چیزی را مینویسد که بسیار درونذات است، کار همانی میشود که باید بشود. میرود میچسبد بر تارک کارنامه خالقش و همیشه آنجا به درخشش ادامه میدهد. راز عجیبی است. همین را میشود درباره نسبت موفقیتهای قصههای مجید و آنچه برای هوشنگ مرادیکرمانی بسیار درونی شده هم بهکار برد. او درباره این اثر گفته که مجید ۴۵ سال پیش که او ۳۰ساله بوده متولد شده و کمکم همراه او پیر شده است. بارها هم اشاره کرده که مجید، نوجوانی خودش است.
در واقع مرادیکرمانی، با ارجاع به خودش، خالق یکی از مهمترین شخصیتهای ادبیات کودک و نوجوان ما بوده است. این ارجاع به خود، در ادبیات داستانی جهان مقوله بسیار مهمی است. نویسندههای داستانهای بزرگ جهان، همیشه تکهای از خودشان را در بمب شخصیتی که خواهند ترکاند جا میگذارند. مرادیکرمانی، اینچنین با شخصیتی که خودش ساخته است و از خودش است، 45 سال در حال زندگی است. او در هوشنگ مرادیکرمانی ادامه دارد و به قول خودش بچه یتیمی است که حالا پیر شده است. چنین انطباقی، مبارک است برای ادبیات ما.
1353
چهار سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی، نخستین جلد مجموعه پنج جلدی قصههای مجید منتشر شد
23
این، تعداد تجدیدچاپهای قصههای مجید تاکنون است
1370
مجموعه 9 قسمتی «قصههای مجید» به کارگردانی کیومرث پوراحمد از تلویزیون پخش شد
38
مرادیکرمانی بیش از 160داستان درباره مجید نوشته، در حالی که فقط 38 داستان تبدیل به کتاب شدهاند
13
قصههای مجید تا کنون به 13زبان زنده دنیا ترجمه شده است
صابر محمدی
ادبیات و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: