در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
این زوج هفته گذشته برای درخواست جدایی راهی دادگاه خانواده تهران شدند. وقتی قاضی دادگاه علت درخواست این زوج را پرسید زن جوان رشته کلام را در دست گرفت و در این باره گفت: ده ماه است که دارم با برزو زندگی میکنم.
در این مدت اختلاف و مشکل خاصی در زندگیمان نبود و برزو ادعا میکرد که در کنار من خیلی احساس خوشبختی میکند. همیشه از همه چیز راضی بود و من هم اختلافی با او نداشتم. درست در زمانی که احساس میکردم در اوج خوشبختی هستم، حرفهای شوهر خواهرم زندگیام را نابود کرد. برزو همیشه ادعا میکرد در زندگی مشترکمان هیچ کمبودی احساس نمیکند، اما به شوهر خواهرم گفته بود که از مادرم متنفر است. یک شب او سر درد دلش با شوهر خواهرم باز شده و گفته بود از همان ابتدای زندگی از مادرم متنفر بوده و به خاطر وجود او زندگی مشترکمان برایش عذاب آور شده است. در صورتی که مادر من زن بدی نیست و کاری به دامادهایش ندارد. خود برزو هم گفته بود که بی دلیل از مادرم خوشش نمیآید. شوهر خواهرم هم بعد از شنیدن این حرف ها، موضوع را به خواهرم گفته و خواهرم هم به من گفت. وقتی شنیدم به شدت شوکه شدم. باور نمیکردم شوهرم
این طور آبروی مرا در خانواده برده باشد. او هر مشکلی هم داشت باید موضوع را با خودم در میان میگذاشت. نباید پیش دامادمان حرف میزد و مرا پیش آنها خجالت زده میکرد. ما ده ماه با هم زیر یک سقف زندگی کردیم و او در این مدت حتی یک بار هم نگفت که از زندگی با من راضی نیست یا وجود مادرم عذابش میدهد. او با این کارش آبروی مرا برد و من هم دیگر نمیخواهم در کنار چنین مردی زندگی کنم.
در ادامه شوهر این زن به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط یک درد دل با باجناقم کردم. از همان ابتدای زندگی از رفتارهای مادرزنم و دخالتهای پنهانی اش خوشم نمیآمد. همسرم هربار پیش مادرش میرفت بدون آنکه خودش متوجه شود رفتارش عوض میشد. از من ایراد میگرفت و میدانستم مادرش این حرفها را به او میگوید. چون بارها جلوی خودم به شوخی ایرادهایی از من گرفته بود. برای همین یک شب که با باجناقم حرف میزدیم با او درد دل کردم و گفتم که از رفتارهای مادرزنم بدم میآید. اما او موضوع را بزرگ کرد و همه چیز را به همسرش گفت. این موضوع میتوانست با صحبت حل شود. قبول دارم که اشتباه کردم ولی نه در این حد که پایمان به دادگاه خانواده باز شود. همسرم به جای اینکه دلیل این تنفر را از من بپرسد و سعی کند مشکل را حل کند، به فکر جدایی افتاده است. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنار این زن بی منطق زندگی کنم.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
اختلافات را بپذیریم و مدیریت کنیم
منصوره نیکوگفتار، روانشناس در این رابطه میگوید: زندگی مشترک هیچگاه بیعیب و نقص نیست. زن و مرد نباید توقع داشته باشند طرف مقابلشان بدون هیچ ایرادی تمام و کمال در اختیارشان باشد. آنها باید اختلافها، سختیها، مشکلات، عدم توافقات و حتی درگیریها و دعواها را بپذیرند. باید بدانند که در زندگی مشترک قطعا همه این موارد پیش خواهد آمد. این راه مقابله با مشکلات است که زوجها باید آن را یاد بگیرند. اینکه چطور بتوانند هنگام سختیها و به وجود آمدن اختلافات آنها را مدیریت کنند. توانایی مدیریت و حل مشکلات میتواند یک زندگی آرام و لذتبخش را به همراه داشته باشد. بنابراین بهتر است به جای اینکه در برخورد با اولین اختلاف و مشکل بهدنبال حل صورت مساله باشیم، سعی کنیم آن مساله و مشکل را از راههای منطقی حل کنیم. راههای منطقی هم میتواند صحبت کردن، شنیدن ناراحتیهای طرف مقابل، درک کردن، مشورت گرفتن و راهنمایی از یک مشاور متخصص باشد.
در این صورت است که در زندگی مشترک اختلافات و مشکلات پشت سر گذاشته میشوند و زندگی روال عادی خودش را طی خواهد کرد. در غیر این صورت نخستین اختلاف میتواند برای زن و شوهر آنقدر بزرگ و پیچیده شود که زندگی مشترک را از بین ببرد.
سیما فراهانی
تپش
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان