جام جم آنلاین گزارش میدهد
ظاهرا بهجز وضعیت کلی اکران و انتقاد به سیاستهای وزارت ارشاد، منحصرا درباره مسائل و مشکلاتی که برای «شاه کش» پیش آمد هم گلایههایی دارید.
شاه کش فیلم من نیست. شاه کش، فیلم نیروی انتظامی است به اضافه سازمان زیباسازی شهرداری به اضافه ارشاد. من کمترین سهم را در تولید شاه کش دارم. این فیلمی است که نیروی انتظامی پایان بندی آن را عوض کرده، فیلمنامه را تغییر داده و مجوز ساخت ناجی هنر را هم نداده است. به همین دلیل، کلا قصه فیلم تغییر کرده است. چیزی که روی پرده وجود دارد، اصلا فیلمنامه مکتوب ما نیست. شما فیلمنامه اولی را بخوانید و با فیلم اکران شده مقایسه کنید.
یعنی نیروی انتظامی، تصمیم نهایی را درباره فیلم شما گرفت؟
بله.
مگر این حق را دارد؟
نخیر، چنین حقی ندارد. باز این مساله به ارشاد برمی گردد. به خاطر موضعگیریهای منفعلانه ارشاد، یک نهاد انتظامی که وظیفه اش حمایت و کمک کردن است و هیچ حقی ندارد که درباره فیلمنامه اظهارنظر کند، میآید اعمال نظر میکند و فیلمنامه ها را تغییر میدهد و هیچ کس هم پاسخگو نیست. مسؤولان ارشاد شخصا به من گفتند که به نیروی انتظامی ربطی ندارد که در فیلم چه اتفاقی میافتد؛ شما فیلمنامهای فرستادید واگر آنها با این روند مشکلی دارند، نماینده ای را برای حضور در شورای پروانه ساخت معرفی کنند. فیلمی که پروانه ساخت و نمایش آن صادر شده، ربطی به نیروی انتظامی ندارد که فلان قسمتش را تغییر بده یا نده. نیروی انتظامی وظیفه حمایتی دارد و باید کمک کند. اما در عوض چه کردند؟ پایان بندی و قصه فیلم را تغییر دادند و ما کلی حذف و اضافه فیلمنامه در گفت و گو با نیروی انتظامی داشتیم.
پس منحصرا ایراد نیروی انتظامی به فیلم، درباره قسمتهای حضور سروان (با بازی مجید صالحی) و سرباز بود.
اصلا همان روز اول به ما گفتند، پلیس کلا باید از فیلمنامه شما حذف شود؛ هم سروان و هم پلیس. پایان بندی فیلم ما اصلا این نبود. من دارم درباره مدیریت قبلی ناجی هنر صحبت میکنم و کاری به ناجی هنر الان ندارم. سه نامه در ارشاد وجود دارد که نیروی انتظامی به ما نامه زده بود که پروانه نمایش فیلم ما صادر نشود.
چقدر برای تعامل با نیروی انتظامی وقت گذاشتید؟
50 ساعت با نیروی انتظامی جلسه گذاشتم، یعنی بیش از دو ماه به ناجی هنر رفت و آمد داشتم. کار به جایی رسید که حوزه فرماندهی کل ناجا، نماینده فرستاد. اما مساله را حل نکردند.
حدود سه ماه قبل بود که اظهارنظری اعلام کرده بودید که نیروی انتظامی با اکران این فیلم، رفع مخالفت کرده است.
بله، برای اینکه ما مجبور شدیم فیلمنامه را عوض کنیم. نیروی انتظامی گفته بود اگر آن فیلمنامه را بسازید، ما هیچ وقت اجازه اکران نمیدهیم. البته قانونا نیروی انتظامی، حق توقیف هیچ فیلمی را ندارد. وقتی ارشاد پروانه نمایش فیلم را صادر میکند، هیچ ارگانی نمیتواند آن را از اکران پایین بکشد. اما گاهی با فشار و تهدید، این اتفاق میافتد و وزارت ارشاد هم که کوتاه میآید. بیلبورد یک فیلم از ارشاد، مجوز گرفته، پوستر یک فیلم از ارشاد مجوز گرفته و همه اینها یک روال قانونی دارد. اما سازمان زیباسازی شهرداری میگوید من آن را نمیزنم. چه کسی جواب میدهد؟ میگوییم چه کسی گفته که نزنیم، میگویند بالا.
دلیل این مخالفت، صرفا حضور مهناز افشار در فیلم است؟
یکی از آنها میگوید مهناز افشار، یکی چیز دیگری میگوید. به من گفتند حتی باید اسم مهناز افشار را از بیلبورد خارج کنی. گفتم این چه منطقی دارد؟ او بازیگر فیلم من است. من اگر بخواهم نظر شخصی ام را مطرح کنم، ممکن است با رویکرد خانم افشار مساله و زاویه داشته باشم ، اما میگویم من این فیلم را دو سال پیش ساختم. چرا باید سرمایه من اینطور به باد فنا برود؟ آیا حضور مهناز افشار به فروش این فیلم کمک میکرد یا نه؟ اما شما با این مخالفت، سرمایه صدها آدمی را که پای تولید این فیلم بودند را نابود کردید. زیاد هم که پیگیری میکنید، میگویند از بالا گفتند، میگویم این بالا کجاست؟ آن بالا کجاست که اجازه نمیدهد هیچ چیز ساخته شود. دروغ هم میگویند، برای اینکه بالایی وجود ندارد. واقعا اگر در این مملکت، مسؤولان نظامی و اطلاعاتی اینقدر بیکار باشند که همه مسائل و مشکلات جدی را رها کرده باشند و بخواهند بچسبند به پوستر و بیلبورد یک فیلم، واقعا باید نشست به حال آن کشور گریه کرد.
شاید رویکرد فرهنگی داشته باشند!
نه، مشکل شخصی خودشان است، چون میخواهند شما را بترسانند، مدام میگویند بالا که مجبور باشید سکوت کنید.
حمید صفت هم برای شاه کش خواند، اما صدای او هم در فیلم اکران شده نیست.
اجازه ندادند که این هم مشکل دیگری است.از آقایان پرسیدیم آیا حمید صفت مشکل دارد؟ میگویند نه، اما ما به رپ مجوز نمیدهیم.
اما در همین یکی دو سال اخیر، داشتیم فیلمهایی که در آنها رپ خوانده شد.
من هم این تناقض ها را متوجه نمیشوم. هنوز بیلبورد یک فیلم ارگانی که اخیرا اکران شده در نصف پردیس های تهران هست که عکس بزرگ خانم مهناز افشار در آنها به چشم میخورد. اما چطور شد که به ما رسید، وضع تغییر کرد. در این دو هفته اتفاقی افتاده است؟
پس انگار با شما مشکل دارند.
مشکل و سلیقه شخصی است. راحت بگویید آن فیلم ارگانی است به آنها راحت بیلبورد میدهیم به شما نمیدهیم. اینکه این همه شلنگ تخته ندارد.
موقعی که فیلم برای جشنواره فیلم فجر انتخاب نشد هم اعتراض کرده بودید، اما انصافا باوجود برخی ضعفهایی که شاه کش دارد، نسبت به برخی فیلمهای جشنواره بهتر بود و دست کم میتوانست در این رویداد حاضر باشد.
دقیقا. فیلمهای این دو سال اخیر جشنواره را مرور کنید، آیا شاه کش در قیاس با برخی آثار حاضر در جشنواره، خیلی فیلم ضعیفتری است؟ آیا هیچ دستاورد فنی و ارزش هنری برای حضور در جشنواره ندارد؟ وقتی فرصت حضور یک فیلم در جشنواره را از آن میگیرید، همین بلا سرش میآید و دو سال اکرانش به تعویق میافتد.
یک بیلبورد هم درباره شاه کش در سطح شهر دیده میشود که تبلیغ یک کالاست. بعد از این جریان مشکل تبلیغی، سراغ آن رفتید؟
نه، این روالی است که وجود دارد و همه فیلمها حامی مالی میگیرند. اگر آنها نبودند که ما همین چند بیلبورد را هم نداشتیم.
پایان بندی شاه کش پر از ابهام است و تماشاگر، جواب سوالات مهمی را نمیگیرد.
ما در حد بضاعت، سعی کردیم به سوالات مخاطب در فیلم جواب دهیم، اما دست و بالمان بسته بود. ما بین اینکه فیلمی وجود نداشته باشد و هیچ حرفی درباره آن زده نشود یا فیلمی که وجود داشته باشد و درباره آن حرف زده شود، گزینه دوم را انتخاب کردیم.
در بیوگرافی صفحه اینستاگرامتان جمله ای از نیچه نقل کردید که هرآنچه تو را نکشد، قوی ترت میکند. به نظر میرسد برای مقابله با هجمههایی که علیه شما در سینما وجود دارد، خودتان را آماده کرده اید.
مختصر و مفید بگویم که سینما یعنی میدان جنگ؛ از مرحله فیلمنامه تا تولید و انتخاب بازیگر بگیرید تا اکران که خود میدان مین است. وقتی سال گذشته یکی از روزنامههای وابسته نظامی ما را مورد هجمه قرار داد، من خودم را برای بدتر از آن هم آماده کردم. اما من کسی نیستم که بخواهم بترسم. من منتقدی سراغ دارم که دو ماه پیش و هنوز فیلم را ندیده درباره آن نقد منفی نوشته است. وقتی از او پرسیدم، گفت شنیده ها حاکی از آن است که... (می خندد) گفتم خدا رحمت کند پدر آقای فراستی را که حداقل نصف فیلم را میبیند.
در حسرت پلیس مقتدر
اگر آن نیروهای ضدگروگانگیری را که در نماهای کوتاهی میبینیم کنار بگذاریم، دو شخصیت پلیس در شاهکش میبینیم که حضوری مستمر در فیلم دارند؛ یک مامور نیروی انتظامی با درجه ستوان دوم که مجید صالحی نقش آن را بازی میکند و یک سرباز وظیفه.
با نگاهی اجمالی به این دو نقش و نحوه حضور آنها در قصه، میشود عنوان کرد که به هیچوجه با پلیس مقتدر و کاریزماتیک و وظیفهشناس به شکل تام و تمام و ایدهآلیستیاش روبهرو نیستیم و ضعفهایی که این ستوان و سرباز در مواجهه با اتفاقات رخ داده و گروگانگیری از خود نشان میدهند، بیشتر بیانگر ضعف و انفعال پلیس است.
اینجا با یک مامور نیروی انتظامی، سروکار داریم که روی یک جنازه شرطبندی میکند و بعد هم برای خاتمه دادن به غائله و به دست گرفتن کنترل اوضاع به دروغ در این مورد اعتراف میکند که باعث میشود رشته کار بیشتر از دستش دربرود. هرچند او عنوان میکند که حاضر است در دادگاه نظامی، پای این اشتباه بایستد و حتی جایی در نگاهی انسانی به گروگانگیر میگوید که «دو تا آدم همین الان دارن نفسهای آخرشون رو میکشن» و با همه ضعف و ناتوانیاش در مقابل رخدادها، سعی دارد جلوی اتفاقات بدتر را بگیرد.
بهجز این، تکلیف نقش سرباز هم در فیلم مشخص نیست و غمخواری و همراهی اولیهاش با منصور (گروگانگیر و همسر جنازه!) بدون منطق و مقدمه، جایش را به مقابله با او میدهد که فاجعه دیگری را رقم میزند. باز از هر طرف به ماجرا نگاه کنیم، جنم و اقتداری در او به عنوان یکی از پلیسها نمیبینیم و در زمینه بیکفایتی، او هم میرود وردست ستوان دوم قرار میگیرد. صحنه دستبند زدن او به مافوقش شاید تیر خلاص به ابهت و اقتدار پلیس در فیلم باشد.
خب، شاید بگویید این فقط یک فیلم و قصه است و نمیتوان این پلیسها را به کلیت نیروی خدوم و مقتدر انتظامی تعمیم داد. بله، باید همینطور باشد و توقع میرود نیروی انتظامی در مواجهه با آثار نمایشی و فیلمها و سریالها، نرمش و انعطاف بیشتری داشته باشد و گاهی اجازه دهد قصور و اشتباهات و ضعفهای پلیس را هم ببینیم. مثل برخی فیلمهای سینمای جهان که گاهی پلیسهای منفی و بدکردار و بدگفتاری را هم محض تقویت درام به تصویر میکشند، اما از آن سو حواسشان به نمایش پلیسهای درست و حسابی و همهچیز تمام هم برای مقابله با قانونشکنان و خلافکاران هست. ولی اینجا و در شاهکش، نشانی از پلیس مقتدر و باجربزه نیست و حضورشان نقش تعیینکنندهای در قصه ندارد، به طوری که حتی میتوانیم داستان فیلم را بدون حضور آنها هم متصور شد، بدون اینکه آب از آب تکان بخورد.
ضمن اینکه فضای جنایی- معمایی شاهکش، مستعد یک روایت پرتعلیق و طمأنینه بود که سنخیت بیشتری با اثر و این گونه داشت و رفتن به سمت خشونت و عصبیت مدام و غافلگیریهای آنی اما بیکاربرد در روند قصه، فیلم را از عمق و تاثیرگذاری دور میکند. بنابراین در فضای پر از سوءتفاهم و نه چندان سازنده و تعاملی که متاسفانه هنوز میان تولیدات سینمایی و نهادها و ارگانها از جمله نیروی انتظامی وجود دارد، مسیری که سازندگان شاهکش برگزیدهاند، کارکرد معکوس مییابد و فیلم را به مخاطرهای میاندازد که در این مدت با آن روبهرو بوده است و به سلامت هم راه به پایان نبرد.
ضمن امیدواری برای ظرفیت بالاتر پلیس ایران در مواجهه با آثار نمایشی و توجه بیشتر سازندگان فیلم و سریالها برای نمایش اقتدار پلیس کشور، روزنامه جامجم آمادگی انعکاس نظرات نیروی محترم انتظامی را درباره فیلم شاهکش، اظهارات تهیهکننده این پروژه و توضیح درباره تغییرات فیلمنامه دارد.
امید رحمانی
سینما
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان