دختری به نام عذاب

شوهرش 50 کیلومتر آن طرف‌تر از روستا در شهری کوچک جایی کارگری می‌کرده. زن بوده و چهار بچه قد و نیم قد و یک جنین چهار ماهه توی شکمش. زن می‌گفت خواب بودیم که در خانه را محکم زدند. حالا خانه که می‌گویم فکرت نرود سمت یک خانه ویلایی و حیاط دار و زیبا. منظورم دوتا اتاق است بر یال تپه‌ای. می‌گفت در را زدند و دخترم چراغ را روشن کرد و فهمیدند توی خانه کسی هست در را محکم‌تر کوبیدند. می‌گفت: گفتم مرد به خانه نداریم کارتان چیست؟ گفتند مردت را کار داریم صدایش کن بیاید. گفتم نیست. گفتند: در را وا کن خودمان ببینیم.
کد خبر: ۱۲۲۸۶۵۰

گفتم: چه ضمانت که کار ندارید؟ گفت در امان خلیفه‌اید. گفت در گشودم آمدند خانه را شخم زدند و وقتی فهمیدند مردی نیست. گفتند: حاضر شو برویم، گفتم: نمی‌آیم. بچه‌هایم! گفتند: بچه‌هایت را بیاور.
گفت: بی‌کفش و کلاه با چهار بچه راه افتادیم. یک هفته پای برهنه راهمان بردند تا رسیدیم به یک جایی شبیه قلعه. توی یک غار اسکانمان دادند، می‌گفت: دخترم زار می‌زد تشنه‌ام و مرد نقابدار بطری آب معدنی خنک را می‌ریخت روی زمین و می‌خندید. می‌گفت: دخترم از تشنگی مرد و من از حال رفتم. می‌گفت نیمه‌های شب درد زنانه‌ای غالب شد و دوساعت بعد جنینی خون آلود و بی جان توی دامنم بود می‌گفت: عربده‌هایم را که شنیدند، آمدند و جنین را دیدند و خواستند بگیرند، بوسیدمش. می‌گفت: جنینم دختر بود. گرفتند و پرتش کردند از قلعه توی دره. می‌گفت: اسم دخترم را توی کله‌ام گذاشتم عذاب، از بس عذاب کشید و کشیدم... 80 روز زندانی‌شان بودم و بعد از 80 روز توانستم فرار کنم. حالا برگشته‌ام سر زندگی‌ام ولی چه زندگی؟
همه اینها قصه یک مستند بود که جوان مستندسازی که توی کافی‌شاپ فرودگاه دمشق باهاش همکلام شدم می‌گفت.

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
روایت اول، شرط پیروزی

در گفت‌وگو با دکتر سیدمرتضی موسویان، ضرورت و اهمیت داشتن دکترین در رسانه و دلایل قوت و ضعف رسانه‌های داخلی و معاند را بررسی کرده‌ایم

روایت اول، شرط پیروزی

مجرمان در قاب شوک

در گفت‌وگو با تهیه‌کننده مستند معروف شبکه سه اولویت‌های موضوعی فصل جدید بررسی شد

مجرمان در قاب شوک

نیازمندی ها