در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کاظم بابامراد متولد 1349 است، اهل روستای «سیاه سیاه»، روستایی از توابع بخش شیروان مرکزی شهرستان سیروان در استان ایلام؛ وقتی جنگ شروع شد، وقتی دشمن بعثی به خیالی خام چشم طمع دوخت به خاک ایران، او سن و سالی نداشت، چندسال صبر کرد، آنقدر که شد یک نوجوان 17 ساله: «من تازه 17 سالم شده بود که به جبهه رفتم، اول هم از ایلام درخواست دادم برای اعزام اما موافقت نکردند و من برای اعزام راهی تهران شدم و با وجود مخالفتهایی که به خاطر سن و سالم وجودداشت، به خاطر علاقه به وطن و طبق فرمایش حضرت امام(ره) برای ادای تکلیفی که در دفاع از آن بهعنوان یک ایرانی بهعهده داشتم، خودم را به جبهه رساندم و درحقیقت به ندای رهبرم لبیک گفتم.»
این علاقه، کاظم را بعد از یک دوره آموزشی در مشهد به فکه رساند، جایی در نزدیکیهای چذابه و بستان، عین خوش و موسیان...
سخت مثل روزهای اسارت
نصیب کاظم بابامراد از این مبارزه، اسارت بود، اسارتی که از چهارمین ماه تیر 1367 یعنی همان روز قبول قطعنامه شروع شد و دو سال طول کشید: «روزهای ابتدایی اسارت روزهای خیلی سختی بود، الان هم که فکر میکنم میبینم بدترین خاطره آن روزها برای من یک هفته اولی بود که در الاماره گذراندم، از یک طرف در یک اتاق 12 متری 60 نفر را با هم در بدترین شرایط نگه داشته بودند از طرفی باور اینکه اسیر شدهایم برای همه سخت بود و از یک سوی دیگر، ما را با انواع و اقسام شکنجههای جسمی و روحی آزار میدادند و هجمه بدی داشتند. بعد از این یک هفته، سه ماه را هم در دژبان مرکز عراق زندانی بودیم و شب و روز شکنجه میشدیم، اما باورکنید تحمل این سه ماه به اندازه آن یک هفته سخت نبود.» بعد از الا ماره و دژبان مرکز، بالاخره اردوگاه نهایی کاظم بابامراد مشخص شد: «ما را به اردوگاه شماره 17 در نزدیکیهای تکریت فرستادند و تا روز آزادی من در این اردوگاه بودم و جز این فضا جایی را ندیدم.»
در این روزها، مثل خیلیهای دیگر او هم از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه باخبر شد و از همینجا جوانه امید به آزادی در دل او و بقیه ریشه زد:« باور اینکه یک روزی ما را آزاد کنند در آن شرایط شاید دور از ذهن بود اما همه ما امید داشتیم یک روزی این اسارت به پایان میرسد تا اینکه بالاخره خبر آزادسازی اسرا را شنیدیم و 20 روز بعد از مبادله اولین گروه، نوبت به ما هم رسید.»
الگوی ایستادگی در امروز
ارمغان کاظم بابامراد، از آن روزها صبر، امید و استقامتی است که امروز در عرصه تولید هم همراه اوست؛ انگیزهای که وقتی همه مشکلات دوره اش میکنند، یادش میآورد که شرایط خیلی سختتر را تحمل کرده و سرپا ایستاده و حالا هم نباید کم بیاورد: «باورکنید الان هم این نگاه را دارم که باید با همان امید کار کنم و از هدفم عقبنشینی نکنم، با همین انگیزه هم از سال 93 سراغ کار تولیدی رفتم و یک کارگاه مرغداری راه انداختم و به طور مستقیم و غیرمستقیم برای چندین نفر کارآفرینی کردهام و با وجود مشکلات زیاد، سعی میکنم به راهم ادامه بدهم.»
در حقیقت برای او، سختیها و مرارتهای دوران اسارت، الگویی شدهاند برای امروز، الگویی از ایستادگی که او معتقد است اینبار میتواند در عرصه تولید خودش را نشان بدهد، یعنی عرصهای که جلوی وابستگی کشور به بیگانهها را میگیرد. مشکلاتی که این آزاده دیروز و تولیدکننده امروز از آن صحبت میکند، شاید گلایه مشترک بسیاری از فعالان عرصه تولید و صنعت در روزگار امروز باشد، گلایهای که سررشته اش به فقدان حمایت نهادهای دولتی میرسد و بابامراد دربارهاش به ما میگوید: «برای اینکه چرخه تولید یک کشور سرپا بایستد باید از تولیدکننده حمایت شود، اما تجربه ثابت کرده که نه این دولت و نه دولتهای قبلی خیلی حامی تولیدکنندهها نبوده و نیستند و ما تولیدکنندهها با توکل به خدا وارد میدان اقتصاد میشویم و آخر و عاقبت خیلی از ماها مشخص نیست. متاسفانه در شرایط امروز خیلیها نگاه میکنند میگویند مرغ 200 تومان گران شد و مثلا در صنف ما این 200 تومان را میبینند اما نمیبینند که ما برای دانه، برای ذرت ،برای داروهای مرغداری چقدر باید افزایش هزینه بدهیم و خرج و دخلمان به سختی جور در میآید.»
مشکلات مشترک تولیدکنندهها
کاظم بابامراد هم مثل خیلی از تولیدکنندههای دیگر روزهای سخت در عرصه تولید و کارآفرینی کم نداشته و هنوز یادش نرفته در دورهای که کامیون دارها اعتصاب کرده بودند، به خاطر گران شدن دانه ذرت از هزار تومان به 1400 تومان، چیزی حدود 63 میلیون تومان ضرر داده و 22 هزار جوجهاش تلف شدهاند.» او اما امیدوارانه در این مسیر ایستاده و معتقد است اگر او و بقیه تولیدکنندهها کارشان را تعطیل کنند، چرخ اقتصاد مملکت از حرکت میایستد و به همین دلیل میگوید: «من از قدیم سرباز این خاک بودم، سرباز رهبر بودم و هنوز هم روی همان بیعت هستم. آن موقع شرایط ایجاب میکرد در جبهه از کشورم دفاع کنم و الان فرصت این دفاع در عرصه کار و اقتصاد فراهم شده و من و بقیه تولیدکنندهها نباید عرصه را خالی بگذاریم و در این مسیر هم هرسختی ای باشد با جان ودل تحمل میکنیم.»
مینا مولایی
ایران
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم