گرمی هوا این چند روزه بیشتر شده، خیلی گرم، از آن گرم‌ها که انگار دکمه قرمز سشوار را گذاشته باشی روی درجه آخرش، نایژک‌های ریه را برشته می‌کند و مثل بوته خاری کز می‌خورد و تمام. خدای بزرگ یک قدرت و توانی بدهد به حاجیان کهنسال و موی سپید که بتوانند از پس این تکلیف عظیم و سنگین و البته سخت بر آیند.
کد خبر: ۱۲۲۲۵۰۷

گرمای هوا حاجیان را خزانده به آغوش خنک کولرگازی‌ها در هتل... روزها رفت و آمد آنچنانی نمی‌بینی، حاجی‌ها تقریبا دورهایشان را زده‌اند در مدینه و جاهای مذهبی دیگر و تقریبا همه جمع شده‌اند، سامانه اتوبوس‌های رایگان را هم شهرداری مکه جمع کرده و هر حاجی هر کجای شهر که باشد یا باید با قیمتی گزاف و جگر‌آور تاکسی بگیرد یا باید آسفالت‌های خمیر شده از گرما را بغل کند و الهی به امید تو برود تا مسجدالحرام...
از هتل ما که در محله عزیزیه است تا حرم حدود 40 دقیقه پیاده‌روی است، 40 دقیقه رفت 40 دقیقه برگشت.
خیلی‌ها هستند از همین هتل ما که هر سه وعده نمازشان را در مسجد الحرام می‌خوانند و فلذا خوشا بر احوالشان. بعد از صبحانه که نیمرو بود‌ و عجب نیمرویی بود، قرار شد برویم و دو سه جا را ببینیم.
تاکسی‌ها خدا انصافشان بدهد، اتوبوس‌ها که از سرویس خارج شده‌اند، یاد گرفته‌اند بازار تیزی می‌کنند، یک مسیر شش هفت کیلومتری را که تا همین پریروز ده ریال یعنی حدود 35 هزارتومان می‌گرفتند، کرده‌اند 40 ریال، حدود 120 هزار تومان و البته خب پول ما هم... ولش کن... حرف خودمان را بزنیم.
می‌نشینیم در تاکسی.
مکه شهر کوه‌هاست، یک کوه‌های خاص؛ رنگ و جنس و شمایل خاص دارد که بیا و تماشا کن. در مکه همه چیز یوغور و درشت است؛ خودرو‌ها، هتل‌ها، مبل‌ها، همه چیز چند ایکس لارج است.
همه چیز مکه به کوه‌هایش رفته یوغور ودرشت. هتل‌هایی که آسمان آبی مکه را هاشور زده‌اند و شب‌های نئونی‌اش بی‌شباهت به شب‌های بلاد فرنگ نیست. دلارهای نفتی کار خودشان را کرده‌اند. برج است که از سر و کول شهر بالا می‌رود.
کوه، کوه بکر منظورم است به خودی خود هیچ نظم و نسق خاصی ندارد، هیچ قرینه و تقارن و قوس منظم و قاعده‌مندی ندارد، هرجا دلش خواسته ورم کرده و هرجا عشقش کشیده لم داده.
نظم زیبایی است و البته که کوه نظم پریشانی دارد و اتفاقا همین بی‌نظمی، ریختی جذاب و شکیل و دلبر به آن داده. مکه یک اصالت مطلق است زیر نیش زهرآلود جرثقیل‌ها در فرهنگ لغت‌ها مقابل کلمه کوه‌خواری یک کلمه باید بنویسند، مکه‌! هر گوشه شهر یک کوه زخمی می‌بینی‌!
هر کوه یک گاو بزرگ و باشکوه است در میدانی که از بینی‌اش نای خرناسه بیرون دمیدن ندارد و با چند ده نیزه کوتاه و بلند تو بخوان همان جرثقیل‌ها، ایستاده به اصالت و تاریخ و خاطره...
من خیلی سواد زمین‌شناسی ندارم، ولی قطعا لقمه‌لقمه کندن و کشتن این کوه‌ها در آینده این شهر بی‌تاثیر نخواهد بود، هر کوه آبستن چند هتل است و البته هر هتل جذاب و درآمد‌زا و کارآفرین و خب البته زیر پوست شهر انگار خبرهای دیگری است، ولش کن حرف خودمان را بزنیم... .

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها