در خواست قاتل از دادگاه برای تعیین تکلیف

10 سال کابوس اعدام می‌بینم

پسر جوان پس از اعدام همدستش و ده سال بعد از جنایتی که رقم زده بود از قضات دادگاه خواست براساس قانون تکلیف وی روشن شود. این متهم گفت از این وضعیت خسته شده و هر شب کابوس اعدام می‌بیند.
کد خبر: ۱۲۲۲۴۹۶

به گزارش خبرنگار جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از ده سال قبل و از 9 اردیبهشت ۸۸ به‌دنبال ناپدید شدن پسر 25ساله‌ای به نام مجید در دستور کار پلیس قرار گرفت.
پدر وی که به پلیس آگاهی رفته بود به ماموران گفت: من و همسرم در تبریز زندگی می‌کنیم.پسرمان مدتی است به اسلامشهر آمده و در آنجا مشغول به کار شده و به‌تازگی یک پراید خریده است. چند روزی است که هر چه با پسرم تماس می‌گیریم هیچ خبری از او نیست و پاسخ نمی‌دهد. به محل زندگی پسرمان رفتیم و هیچ ردی از او به دست نیاوردیم. می‌ترسیم بلایی سرش آمده باشد.
با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داد تحقیقات برای افشای راز ناپدید شدن مجید آغاز شد. پلیس در نخستین گام از بررسی‌ها به ردیابی خودروی مجید پرداخت و دریافت چند روز قبل دو پسر جوان، سوار بر پراید مجید به یک جایگاه سوخت‌گیری رفته و بنزین زده‌اند. آنها بازداشت شدند و ادعا کردند از سرنوشت مجید هیچ اطلاعی ندارند. اما وقتی در بن‌بست اطلاعاتی گرفتار شدند به قتل مجید و سرقت پراید وی با انگیزه اختلاف حساب مالی اعتراف کردند . محمد گفت: من و ایمان پنج میلیون تومان از مجید طلب داشتیم .چند بار از او خواسته بودیم پولمان را پس دهد، اما قبول نمی‌کرد. به همین خاطر آخرین بار سوار ماشین او شدیم و به حاشیه اسلامشهر رفتیم. ما می‌خواستیم او را بترسانیم تا پولمان را پس دهد، اما با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه زنجیری را که همراه داشتم دور گردن مجید پیچیدم و آن را فشار دادم تا این‌که خفه شد . سپس برای از بین بردن همه مدارک، جسد او را آتش زدیم و فرار کردیم .
ایمان نیز معاونت در قتل را گردن گرفت و ادعا کرد دستی در آتش زدن جنازه نداشته است .
با اعترافات دو متهم، پدر مجید منکر ادعای آنها شد و گفت: پسرم گفته بود دو نفر از دوستانش مدتی است از او خواسته‌اند پنج میلیون تومان پول به آنها قرض بدهد. من به پسرم گفته بودم پول را به دوستانش ندهد و احتمالا محمد و ایمان هم به همین خاطر پسرم را کشتند اما حالا ادعا می‌کنند از پسرم پول طلب داشته‌اند.
در حالی که تحقیقات پلیسی ادامه داشت روشن شد ایمان که پسر شروری است سال‌ها قبل نیز دست به جنایتی خاموش زده و یکی از دوستانش را با ضربه‌های چاقو کشته است. با افشای این ماجرا پرونده قتلی که ایمان رقم زده بود نیز به جریان افتاد و ایمان در دادگاه محاکمه و به خاطر قتل دوستش به قصاص محکوم شد. محمد و ایمان نیز به‌خاطر قتل مجید محاکمه شدند و قضات دادگاه محمد را به قصاص و ایمان را به زندان محکوم کردند. در حالی که حکم آنها در دیوان‌عالی کشور تایید شده بود محمد سعی کرد رضایت اولیای دم را جلب کند. وی با پرداخت 30 میلیون تومان به مادر مجید رضایت او را گرفت اما پدر مجید برای اجرای حکم قصاص اصرار داشت. تلاش محمد و خانواده‌اش برای جلب رضایت پدر مجید ادامه داشت تا این‌که چند ماه قبل ایمان به خاطر قتل دوستش اعدام و پرونده زندگی او برای همیشه بسته شد.
در این میان محمد که ده سال در زندان مانده بود درخواست تعیین تکلیف را مطرح و از قضات دادگاه کمک خواست. به این ترتیب طبق ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای این جلسه محمد گفت: ما اشتباه کردیم که ده سال قبل مجید را به‌خاطر اختلاف حساب پنج میلیون تومانی کشتیم. من آن روز کنترل اعصابم را در یک لحظه از دست دادم و مجید را خفه کردم. حرف‌های ایمان هم باعث شد دست به چنین کاری بزنم و حالا خیلی پشیمانم .
وی ادامه داد: وقتی بازداشت شدم ۲۳ ساله بودم اما حالا 33 سال سن دارم. در این مدت و با پرداخت ۳۰ میلیون تومان به مادر مجید توانستم رضایت او را جلب کنم اما پدر او حاضر به گذشت نیست. او می‌گوید 30 میلیون تومان مبلغ کمی است که مادر مجید با دریافت آن حاضر به رضایت شده است. حالا اگر قرار باشد حکم اعدامم اجرا شود پدر مجید باید تفاضل دیه را به همسرش بدهد و توان پرداخت آن را هم ندارد. به خاطر همین ناهماهنگی میان پدر و مادر مجید است که در این سال‌ها نتوانستم رضایت آنها را بگیرم و در زندان بلاتکلیف مانده‌ام .
وی گفت: از وقتی ایمان اعدام شده دیگر خواب ندارم و هر شب کابوس اعدام می‌بینم. من از این وضعیت خسته شده‌ام و از قضات دادگاه تقاضا دارم تکلیفم را روشن کنند. حاضرم زودتر اعدام شوم یا این‌که پدر مجید با دریافت مبلغی حاضر به گذشت شود. به همین خاطر از قضات دادگاه تقاضای کمک دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده حکم صادر کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها