با اکران فیلم‌های پرفروش در چند ماه اول سال، دست سینما در باقی سال خالی‌تر می‌شود

بحران گیشه در نیمه دوم سال

سینمایی که سیاستگذاری و سازوکار درست و کاملی در تولید و اکران نداشته باشد، وضعیتش می‌شود همین؛ تقریبا هرچه فیلم پرمخاطب و با ظرفیت فروش بالا بوده در نوروز و اکران عیدفطر، روی پرده سینما رفته است و معدود فیلم‌هایی با احتمال فروش بالا مانده‌اند که هنوز اکران نشده‌اند.
کد خبر: ۱۲۱۹۵۸۸

با سینمای بخشنامه‌ای مخالفیم و تعیین این‌که چه فیلمسازی چه فیلمی بسازد، معمولا راه به جای درستی نمی‌برد، اما به دلیل فقدان یک سیاست کلان در این زمینه، کمتر به ظرفیت‌های جذب مخاطب در فیلم‌ها توجه می‌شود و آن تعداد معدود فیلم‌هایی با شانس فروش بالا هم به دم دستی‌ترین شکل ممکن ساخته می‌شوند. به هرحال همین فیلم‌های پرفروش دم‌دستی هم در یک بازه زمانی فشرده و پشت هم، از عید نوروز تا عید فطر و در نهایت تابستان اکران می‌شوند و به فروشی ظاهرا بالا - همچنان اعتقاد داریم تعداد مخاطب بر میزان فروش اولویت و ارجحیت دارد - می‌رسند، اما در این میان کمتر پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای اکران در باقی سال می‌شود و بیشتر تهیه‌کننده‌ها و پخش‌کننده‌ها به دلایلی چون ترس از اکران در ماه‌ها و روزهای پایانی سال و شرایط نامناسب اکران و دوری از فیلم‌سوزی، ترجیح می‌دهند فیلم‌هایشان - حالا فارغ از این‌که معیارها و مولفه‌های فروش را دارد یا نه - در به اصطلاح فصول طلایی اکران و روزها و ماه‌های اول سال به نمایش درآید.
در این میان شورای صنفی اکران هم سازماندهی مناسبی برای چینش درست فیلم‌ها ندارد و صرفا نسبت به ثبت قرارداد فیلم‌ها مابین پخش کننده و سرگروه سینمایی اقدام می‌کند و دیگر کاری ندارد که چند فیلم پرفروش در چه نوبت‌ها و فصولی اکران می‌شوند. همین انفعال و نبود سیاستگذاری مناسب تقریبا توسط سینماداران هم اتفاق می‌افتد و کمتر صاحب سالن سینمایی به این فکر می‌کند که درصورت تجمع فیلم‌های پرفروش در ابتدای سال، چند فیلم پرفروش برای ماه‌ها و دیگر روزهای سال باقی می‌ماند. انگار آن شوق و ولع آغازین هر سال، که حس و حالی مشترک میان صاحبان آثار سینمایی، پخش‌کننده‌ها و سینماداران وجود دارد، مانع از دوراندیشی و برنامه‌ریزی برای دیگر فصول سال می‌شود.
می خواهیم نگاهی داشته باشیم به این‌که چند فیلم با متر و معیارهای جذب تماشاگر و با احتمال فروش بالا از ابتدای سال تاکنون اکران شده‌اند و چند فیلم احتمالا پرفروش دیگر برای باقی سال داریم. با مروری اجمالی به فیلم‌های اکران شده و هنوز اکران نشده، اوضاع چندان امیدوارکننده نیست و به احتمال فراوان به‌جز فروش بالای در نهایت دو سه فیلم، نباید شاهد رونق گیشه در نیمه دوم سال باشیم.
جشنواره‌ای‌های اکران شده
فیلم متری شیش و نیم به دلیل دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از نگاه مخاطب شایسته اکران نوروزی بود و به لحاظ قاعده شورای صنفی نمایش هم این صلاحیت را داشت. به‌جز این فیلم که با فروش 27 میلیارد تومانی، بسیار در گیشه موفق عمل کرد، سرخپوست، شبی که ماه کامل شد، غلامرضا تختی و زهرمار هم از دیگر فیلم‌های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بودند که از ابتدای سال تاکنون اکران شدند. قصر شیرین هم از دیگر فیلم‌های جشنواره است که به‌تازگی اکران خود را در سینماها آغاز کرده است؛ فیلمی که باوجود ارزش‌های هنری و بازی خوب حامد بهداد، فروش چندان بالایی در گیشه نخواهد داشت.
«ایده اصلی» هم فیلم دیگری است که در جشنواره سال گذشته فیلم فجر حاضر بود و قرار است به‌زودی اکران شود، اثری که ظرفیت آنچنانی برای فروش بالا ندارد.
از این میان به جز متری شیش و نیم، فیلم‌های شبی که ماه کامل شد و سرخپوست هم فیلم‌های پرمخاطب و پرفروشی بودند، آثاری که به نظر می‌رسید به دلیل جذابیت و استاندارد کیفی اگر در هر نوبت دیگری از سال هم اکران می‌شدند به همین میزان موفقیت می‌رسیدند. بنابراین می‌شد هردوی این آثار را در مقاطع دیگری از سال و با فاصله اکران کرد تا اکرانشان باعث فروغ و رونق گیشه شود. حالا این اکران کاملا همزمان، گرچه رونق و تنوع گیشه را به دنبال داشت، اما بعید است دیگر در باقی سال، دو فیلم با این سطح و کیفیت همزمان در یک نوبت اکران حضور داشته باشند و حس و حالی به گیشه بدهند.
زهرمار هم باوجود این‌که فیلم آنچنان پرفروشی در گیشه نشد و فقط حدود چهار میلیارد تومان فروخته، اما می‌شد در نوبت دیگری از سال مثلا پاییز اکران شود و حتی شاید درصورت نبود رقیبان سرسخت‌تر، بهتر هم دیده و فروخته می‌شد. همین‌طور باید به غلامرضا تختی اشاره کرد که به دلیل همان ولع موردنظر و اشتباه راهبردی در زمان سنجی، در نوروز و در کنار فیلم‌هایی پرهیاهوتر اکران و در گیشه نابود شد، در حالی که اگر در زمان دیگری از سال اکران می‌شد، بسیار بهتر امکان دیده شدن و فروش بیشتر را داشت و هم می‌توانست وزن و اعتباری به جدول نمایش سینماها در مقطع زمانی اکرانش دهد.
امیدهای غیرجشنواره‌ای
آنچه مسلم است، همه محصولات سینمایی سال در جشنواره حاضر نمی‌شوند. بنابراین می‌توان تا حدودی امید داشت فیلم‌هایی خارج از جریان جشنواره، کمک حال اکران و گیشه در باقی سال باشند.
البته اوضاع در این قسمت هم چندان خوش خوشان نیست و فقط به دو فیلم پرفروش برمی خوریم؛ زیرنظر (مجید صالحی) که رضا عطاران ـ از چهره‌های محبوب و پولساز و بفروش این سال‌های سینمای ایران - نقش اصلی آن را بازی می‌کند و اکران آن می‌تواند، حتی برای فیلم‌های پرفروش اول سال، یک تنه خط و نشان بکشد- دیگری هم فیلم تازه مصطفی کیایی، کمدی «مطرب» است که با بازی پرویز پرستویی و الناز شاکردوست، قطعا تماشاگران زیادی را به سالن سینما می‌کشاند.
به‌جز این دو فیلم، احتمالا فیلم‌هایی چون مصائب شیرین (علیرضا داودنژاد)، سراسر شب (فرزاد موتمن) و روسی (امیرحسین ثقفی) هم در ادامه سال اکران شوند که بعید است هیچ‌کدام فیلم پرفروشی باشند. در این چند وقت اخیر چند فیلم دیگر هم تولید شده یا در دست ساخت هستند همچون خط استوا (اصغر نعیمی)، چشم و گوش بسته (فرزاد موتمن) و دوزیست (برزو نیک‌نژاد) و خوب بد جلف: ارتش سری (پیمان قاسمخانی) که احتمالا اکران آنها به امسال قد ندهد و در سال آینده روی پرده بروند.
چند فیلم ایرانی هم در جشنواره جهانی فیلم فجر حاضر بودند، همچون جهان با من برقص (سروش صحت)، بی‌حسی موضعی (حسین مهکام)، زعفرانیه 14 تیر (سیدعلی هاشمی) و طلاقم بده به خاطر گربه‌ها (محمدعلی سجادی) که از آنها هم فیلم چندان پرفروشی در نمی‌آید.

چشم امید به مهدویان
تنها برگ برنده باقیمانده سی و هفتمین جشنـــواره فیلم فجر در ادامه اکران‌های سال ، تـــازه‌ترین فیلم محمدحسین مهدویان است؛ ماجرای نیمروز: رد خون می‌تواند جان تازه‌ای به گیشه کرخت باقی سال دهد و فروش بالایی در گیشه داشته باشد. تماشاگرانی که قسمت اول فیلم را دوست داشتند، بی‌صبرانه منتظر تماشای این قسمت هستند.
هرچند از این‌که از میان 24 فیلم هنوز اکران نشده جشنواره، فقط دلخوش به یک فیلم برای فروش بالا و موفقیت‌آمیز در گیشه باشیم، یعنی یک جای کار در سینمای ما به‌طور اساسی می‌لنگد؛ توجه تام و تمام به مخاطب.

اکران نشده‌های جشنواره‌ای

اما ببینیم دیگر فیلم‌های سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر که هنوز اکران نشده‌اند، چند مرده حلاج هستند و آیا چیزی از آنها برای فروش در باقی سال در می‌آید یا نه. توجه داشته باشید بحث اینجا بر سر ارزش هنری این آثار نیست، بلکه سنجش آنها در زمینه فروش و جذب طیف وسیع‌تری از مخاطبان است. مواجهه تماشاگران جشنواره با این فیلم‌ها یکی از ملاک‌های اصلی این احتمال و پیش‌بینی است.
آشفتگی (فریدون جیرانی) در جشنواره فجر با اقبال روبه‌رو نشد و بعید هم است در اکران، گیشه موفقی داشته باشد. بنفشه آفریقایی (مونا زندی حقیقی) هم به‌طور حتم برای گیشه ساخته نشده و نباید انتظار فروش خوب آن را داشته باشیم. 23 نفر (مهدی جعفری) هم گرچه فیلم استانداردی در حوزه سینمای دفاع مقدس است، اما چهره‌ای برای فروش ندارد.
تیغ و ترمه (کیومرث پوراحمد) حتی باوجود تغییراتی نسبت به نسخه جشنواره، هیچ نشانی از فیلم پرفروش ندارد. جمشیدیه (یلدا جبلی) هم فیلمی نیست که بتوان از آن انتظار اثری پرفروش را داشت. خون خدا (مرتضی‌علی عباس میرزایی) برخلاف فیلم اول کارگردان (انزوا)، قصه جذاب و پرکششی ندارد و تصور فروش خوب در گیشه برای آن بعید است.
سال دوم دانشکده من (رسول صدرعاملی) احتمالا انتخاب برخی مخاطبان برای تماشا خواهد بود، اما درباره فروش خوب و حتی متوسط آن در گیشه نظری نداریم. هرچند صدرعاملی پیشتر و سال‌ها پیش فیلم‌های پرمخاطب و محبوبی چون گل‌های داوودی و من ترانه 15 سال دارم را ساخته بود. سمفونی نهم (محمدرضا هنرمند) احتمالا کنجکاوی‌هایی برای تماشا ایجاد کند، اما نمی‌توان توقع فیلمی پرفروش از آن داشت.
مردی بدون سایه (علیرضا رئیسیان) در جشنواره، کمتر نظر مثبتی را جلب کرد و احتمالا زمان اکران هم همین اتفاق خواهد افتاد. هرچند به هرحال برخی برای تماشای بازی لیلا حاتمی به سینما خواهند رفت. مسخره باز (همایون غنی‌زاده) به احتمال فراوان کنجکاوی برانگیز باشد برای تماشا، اما تصورش سخت است که استقبال فوق‌العاده‌ای از آن شود و فیلم به فروش بالایی دست پیدا کند. ناگهان درخت (صفی یزدانیان) هم که فیلم خاص پسندی است و هر تماشاگری آن را دوست نخواهد داشت. مضاف بر این که فیلم به نسبت اثر قبلی کارگردان (در دنیای تو ساعت چند است؟) کار چندان جذابی نیست.
دیدن این فیلم جرم است! (رضا زهتابچیان) باوجود فضا و قصه‌ای ملتهب، احتمالا فیلم پرفروشی نشود، شاید این مساله به ترکیب بازیگران مربوط باشد. حمال طلا (تورج اصلانی) نشانی از فیلمی پرفروش ندارد. همین‌طور روزهای نارنجی (آرش لاهوتی) که باوجود حضور هدیه تهرانی و علی مصفا و حضور موفقیت‌آمیز در چند جشنواره خارجی، احتمالا نمی‌تواند تضمین کننده موفقیت فیلم در گیشه باشد.
معکوس (پولاد کیمیایی) همان‌طور که در جشنواره فجر با اقبال مخاطبان روبه‌رو نشد، در گیشه هم نمی‌تواند معجزه کند. یلدا (مسعود بخشی) هم فیلم مناسبی برای فروش در گیشه نیست. پویانمایی آخرین داستان (اشکان رهگذر) اگر اکران مناسبی داشته باشد، شاید به نسبت خود فیلم‌های پویانمایی در ایران، فروش داشته باشد و نمی‌توان توقع فیلمی پرفروش را از آن داشت.
سونامی (میلاد صدرعاملی) باوجود این‌که فیلمی ورزشی است و بهرام رادان در آن بازی می‌کند، اما توان رقابت در گیشه را ندارد. با این شرایط ناامیدکننده، چند فیلم هم هستند که اندکی می‌توان روی آنها در گیشه حساب باز کرد، تاکید می‌کنیم اندکی. درخونگاه (سیاوش اسعدی)، طلا (پرویز شهبازی)، قسم (محسن تنابنده) و جان دار (حسین امیری‌دوماری و پدرام پورامیری) فیلم‌هایی هستند که ظرفیت جذب طیف وسیع‌تری از مخاطبان را دارند، اما نه به حدی که در گیشه رکورد بزنند و موجب رضایت کامل سینماداران شوند.
کمدی پالتوشتری (مهدی علی میرزایی) ظرفیت‌هایی برای فروش بیشتر در گیشه دارد و احتمالا گلیم خودش را از آب بیرون می‌کشد، هرچند فاز روشنفکرانه شوخی‌های فیلم که مدعی فضای متفاوتی است، مانع موفقیت کامل در گیشه خواهد شد.

علی رستگار

سینما

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها