در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ابتدا درباره چگونگی حضورتان در مسابقه «خانه ما» صحبت کنید.
من قسمت آخر از فصل قبلی را دیده بودم و در آن قسمت دیدم که نوشتهاند فصل بعدی در تبریز انجام میشود و خانوادههای تبریزی میتوانند در این مسابقه ثبت نام کنند. نکته جالب این که ما از آن فصل «خانه ما» فقط همان یک قسمت را دیده بودیم. به هر حال رفتم تحقیق کردم و سپس در فصل جدید ثبتنام کردم. شش ماه از ثبتنام من گذشته بود و این موضوع را کاملا فراموش کرده بودم. هنگامی که مدیر تولید این کار با من تماس گرفت، اصلا یادم نبود که در این مسابقه شرکت کرده ام و فکر کردم برای تبلیغات تماس گرفتهاند.
مبلغی که قرار بود شما با آن یک ماه زندگی کنید، چقدر بود و در نهایت چقدر پسانداز کردید؟
آن زمان به ما 800 هزارتومان داده بودند که از این پول، 300 هزارتومان را پسانداز کردیم.
یعنی 30 روز را با 500 هزارتومان سپری کردید؟!
بله. البته من متاهل نیستم، اما به هر حال یک ماه زندگی با 500 هزار تومان سختیهای خاص خودش را دارد. البته من پساندازم بیشتر از 300 هزار تومان بود، اما قرار بود هر کس صد برابر پساندازش جایزه ببرد و سقف جایزه هم 30 میلیون تومان بود و اینکه ما بیشتر از 300 هزارتومان پسانداز کردیم، فایدهای نداشت.
از سختیهای این یک ماه بگویید.
ما خیلی از هزینههای خودمان را با ترفندهایی کاهش داده بودیم. به طور مثال شیر گوسفند را میگرفتیم و مادرم آن را تبدیل به ماست میکرد.
به این ترتیب دیگر نیازی به خرید ماست و شیر نبود. اینطور مسائل باعث کم شدن هزینههای ما شد.
چالشهایی که عوامل خانه ما در این یک ماه برایتان تعریف کرده بودند چه بود؟
چالشهای زیادی را برای ما تدارک دیده بودند که یکی از این چالشها زندگی بدون فناوری بود؛ به این معنی که یک روز کامل را باید بدون فناوری سپری میکردیم. چالش دیگر، چالش کسب و کار بود که در کل دو روز زمان داشتیم کسب و کاری راه بیندازیم. ما در دو روز توانستیم از این چالش کسب و کار 500 هزارتومان درآمدزایی داشته باشیم.
از حضور در این برنامه پشیمان نشدید؟
برخورد گرم عوامل و تجربههایی که در این یک ماه به دست آوردیم باعث شد از حضور در این برنامه پشیمان نشویم.
در این یک ماه، عوامل برنامه خانه ما به طور کامل در منزل شما بودند؟ این موضوع باعث آزردگی شما نبود؟
آنها همان روز اول که هرچه در یخچال داشتیم آمدند و بردند و سپس مبلغی را در اختیارمان گذاشتند که با آن در این یک ماه زندگی خود را سپری کنیم. عوامل هر روز در منزل ما بودند، اما خوش برخوردی آنها با ما باعث شد از این موضوع اذیت نشویم.
خاطرهای از این یک ماه دارید که تعریف کنید؟
بله، این یک ماه خاطراتی را برای ما به وجود آورد که حتی برای خودمان جالب بود. به طور مثال روزی که قرار بود چالش بدون فناوری را سپری کنیم به مزرعه رفته بودیم که پدرم از مادرم مجدد خواستگاری کرد و مادرم هم جواب منفی داد! البته این مسأله به صورت سرگرمی و شوخی اتفاق افتاد، اما به هر حال خاطرهای بود که میخواستم بیان کنم. یک خاطره دیگر هم مربوط به ترس من از حیوانات است. من ترس شدیدی از حیوانات دارم و یک روز قرار بود برویم شیر گوسفند بدوشیم. عوامل از ما خواستند هنگام دوشیدن شیر به حیوانات هم دست بزنیم. خواهر من این کار را انجام داد، اما من میترسیدم. ولی وقتی دیدم یک خانم دارد این کار را انجام میدهد، من هم به آن گوسفند دست زدم و شیرش را دوشیدم. نکته جالب این بود که بعد از این کار یک حشره داخل قابلمه شیر رفت و کارگردان از من خواست آن شیر را بنوشم. اصرارهای من به اینکه این شیر الان ضرر دارد فایدهای نداشت و مجبور شدم آن شیر را بنوشم که البته تا سه روز بعد مسموم بودم.
با توجه به این مشکلاتی که تعریف میکنید، تعجبآور است که از حضور در این برنامه پشیمان نشدید!
تجربههای خوبی را در این 30 روز سپری کردیم که در ادامه زندگی هم خیلی به کمکمان آمد.
فکر میکنید سبک زندگی شما و خانواده شما، قبل و بعد از این برنامه تغییری کرده است؟
صمیمیت و صرفهجویی در خانواده ما زیاد شده است. به طور مثال من قبلا زمانی که کولر را روشن میکردم، پنجره را هم باز میکردم و اصلا به مصرف برق توجه نمیکردم. اما بعد از این برنامه توانستم در این موضوع و موضوعات دیگر بیشتر صرفهجویی کنم.
حضور شما در این برنامه موجب مشهور شدن شما در شهری که در آن زندگی میکنید شده بود؟
بله. بعد از مسابقه خیلیها به ما زنگ میزدند و حتی در خیابان هم هر روزی که بیرون میآیم حداقل باید با یک یا دو نفر عکس بگیرم. حتی برای خودم هم این واکنشها جالب بود به طوری که بعد از این برنامه پیشنهادهایی برای بازی در فیلم و سریالها به ما شد که یک نمونه آن سریال «محرمانه» است که این روزها از شبکه سه پخش میشود.
به عنوان سؤال آخر، چه برنامهای برای این 30 میلیونی که در این برنامه برنده شدهاید دارید؟
من قرار است با این 30 میلیون یک آتلیه راهاندازی کنم و در آن کار خودم که عکاسی است را انجام بدهم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: