گفت‌وگو با رضا اسماعیلی، شاعر «روشن‌ترین تفسیر خدا »

هشتمین طلوع معطر

کد خبر: ۱۲۱۷۳۶۴

رضا اسماعیلی، شاعری آیینی است با سروده‌های بسیار درباره ائمه‌اطهار و اهل‌بیت. او همچنین گونه‌های متنوع شعری را تجربه کرده است از غزل و رباعی گرفته تا شعر نو و نیمایی. او همچنین منظومه بلندی دارد به نام «روشن‌ترین تفسیر خدا» که برای امام رضا(ع) سروده و همین‌طور قطعات کلاسیک دیگری که برای ائمه از جمله امام هشتم سروده است.
«این مریم همیشه»، « عاشقانه‌های شرقی» مجموعه شعر آیینی «ملکوت کلمات» و دو مجموعه شعر عاشورایی «ناگهان دریا» و «سلام بر عاشورا» از جمله آثار رضا اسماعیلی است و البته او یک مجموعه مستقل شعر رضوی سروده است به نام مجموعه شعر رضوی «کبوترانه بخوان آسمان هشتم را».
به بهانه ولادت امام رضا(ع) با او گفت‌وگویی داشته‌ایم درباره شعر رضوی و چالش‌ها .
حجم بیشتر شعرهای رضوی که تاکنون منتشر شده در قالب‌های موزون کهن بوده است. فکر می‌کنید اساسا قرابتی بین مفاهیم دینی و ارزشی که به هر حال جزو سنت‌های ما هستند با سنت‌های ادبی هست؟
شعرهای رضوی، بیشتر در قالب سنتی و کلاسیک مثل غزل، مثنوی، رباعی، قطعه و ... سروده می‌شوند و حجم کمتری از اشعار آیینی یا رضوی در زمره اشعار نیمایی، سپید و آزاد جای می‌گیرند. البته در سال‌های اخیر این دو به هم نزدیک‌تر شده‌اند و بسیاری از شاعران جوان، به قالب‌های نو و نیمایی رغبت نشان‌ داده‌اند و سعی می‌کنند با استفاده از ظرفیت‌هایی که در قالب‌های نو وجود دارد، به بیان آموزه‌های دینی و بیان فضایل اهل بیت بپردازند. اما در هر صورت این حجم از آثار کافی نیست و ما باید دورخیزی بکنیم برای استفاده از قالب‌های نو.
باید نسل امروز را به استفاده از این قالب‌ها تشویق بکنیم. یکی از دلایلی که شاید باعث می‌شود کمتر از این قالب‌ها استفاده کنند، این است که پیش از انقلاب شعر نیمایی و قالب‌های نو در انحصار شاعرانی بود که تمایلات لائیک داشتند و با ارزش‌های دینی و مذهبی بیگانه بودند.
این باعث شد که شاعران مسلمان، بعد از انقلاب فکر کنند که شعر نیمایی و سپید در انحصار قشر یا گروه خاصی است و ما باید دور این قالب‌های شعری را خط بکشیم. این ذهنیت غلط هنوز هم وجود دارد البته بزرگوارانی مانند سیدحسن حسینی و قیصر امین‌پور، این ذهنیت را کمی از بین برده‌اند. قیصر امین‌پور از شاعرانی است که بیشتر اشعارش در قالب نیمایی است یا سیدحسن حسینی یک مجموعه مستقل شعر سپید برای امام حسین‌(ع) سروده به نام «گنجشک و جبرئیل».
حتی پیش از انقلاب، بزرگانی مانند خانم طاهره صفارزاده و آقای موسوی گرمارودی که می‌دانستند جوانان مسلمان چنین ذهنیتی دارند و برای این‌که تابوها را از بین ببرند، در قالب‌های سپید به طبع‌آزمایی پرداختند و آموزه‌های دینی را در قالب سپید ارائه دادند و اتفاقا آثار موفقی عرضه کرده‌اند مثل «خط خون» یا «در سایه‌سار ولایت».
امروز هم به اعتقاد من باید بزرگان و پیشکسوتان به صحنه بیایند و در قالب‌های نیمایی، سپید، برای اهل بیت (ع) و تبیین و ترویج مفاهیم انسانی و قرآنی طبع‌آزمایی کنند تا این تابو شکسته شود.
شعر سپید خط قرمز شعر رضوی و آیینی نیست که عده‌ای گمان کنند باید دورش را خط کشید و برای امام رضا(ع) فقط غزل سرود. در سال‌های اخیر تا حدی این ذهنیت از بین رفته و بخصوص شاعران جوان در این قالب‌ها، اشعار ارزشمندی سروده‌اند.
بنابراین از نظر شما در کیفیت شعری، کمبودی نداشته‌ایم. حجم شعری در این باره مقبول نیست.
وقتی شاعر قالب کلاسیک و سنتی را انتخاب می‌کند، به طور طبیعی زبانش گرایش پیدا می‌کند به زبان حافظ و سعدی و مولانا. نه البته به صورت مستقیم و محسوس اما طبیعی است که از گنجینه ادب فارسی تاثیر گرفته باشد و این تاثیرپذیری به صورت غیرمستقیم در آثارش دیده می‌شود. چنین شاعری از تعابیر و ترکیبات و تلمیحاتی استفاده می‌کند که برای ما آشنا هستند و در ادبیات فارسی، پیشینه دارند اما وقتی شاعر می‌خواهد در قالب سپید برای امام رضا(ع) شعر بگوید، چون قالب نو است و قبلا در این قالب‌ها شعرهای زیادی گفته نشده، ناگزیر است به خلاقیت و نوآوری و ایستادن روی پای خودش. در شعر سپید و نیمایی از لحاظ درونمایه و مضمون‌پردازی ما با ترکیب‌های به‌روزتر، نوتر و باطراوت‌تری روبه‌رو هستیم. شعر متعلق به امروز به نظر می‌رسد و ترکیبات و تعابیر و واژه‌سازی‌ها جدید است اما در شعر سنتی و کلاسیک چون به پشتوانه هزار سال ادب فارسی سروده می‌شود، شاعر هر قدر که متبحر و توانا باشد، در واقع در ناخودآگاه خودش گرایش پیدا می‌کند به ترکیباتی که گذشتگان گفته‌اند.
امروز بسیاری از غزلسرایان نامی، به نوعی متاثر از سبک هندی هستند یا سبک عراقی. هرچند سعی می‌کنند نوآوری و خلاقیت داشته باشند ولی رگه‌های تاثیرپذیری در آثارشان دیده می‌شود.
خود شما هم در سرودن اشعار آئینی بیشتر قالب‌های کلاسیک را به‌کار گرفته‌اید.
من پیش از انقلاب بیشتر در قالب‌های نیمایی و سپید شعر می‌گفتم و اتفاقا برای امام رضا (ع)، یک منظومه بلند سپید به اسم روشن‌ترین تفسیر خدا گفته‌ام که البته کمتر دیده شده ولی خود من آن را بسیار دوست دارم. عنصر اندیشگی و تفکر در این اثر برجسته‌تر از عنصر احساس است. سعی کردم سیمای راستین امام رضا(ع) را در این شعر به تصویر بکشم و از آن تعابیر و ترکیبات کهنه تا حدود زیادی دوری کنم. در «عاشقانه‌های شرقی» یک فصل مستقل را به شعر سپید اختصاص داده‌ام و «سمت روشن دنیا» که اخیرا منتشر شده، تمام اشعار سپید هستند و برخی از آنها آئینی.
به عبارتی من هم دارم تلاش می‌کنم که این تابو را بشکنم و در این عرضه ورود بیشتری داشته باشم که شاهد تحولی باشیم در عرصه شعر انقلاب.
به لحاظ وجوه دراماتیک و عناصری که به کار نوشتنِ شعر بیاید، زندگی و سکنات امام رضا(ع) چه مولفه‌هایی به دست شاعر می‌دهد؟
ما به نوعی در کدها و کلیدهای قدیمی و کلیشه‌هایی که درباره اهل بیت وجود دارد متوقف شده‌ایم. مثلا در شعر رضوی ذهن شاعر به سمت کلیشه‌هایی چون گنبد، حرم، ضامن، کبوتر و گلدسته و آهو می‌رود. به جای این‌که به سیرت دین و درون آن و سیره عملی اهل بیت بپردازیم، در صورت و ظاهر متوقف می‌شویم.
بارها گفته‌ام که حافظ، به صورت مستقیم درباره هیچ کدام از ائمه، شعری نگفته اما وقتی در لایه‌های پنهانی غزل‌های حافظ عمیق می‌شوید، سیرت مسلمانی و موضع‌مندی شاعر مسلمان را می‌توانید ببینید. مبارزه با دورویی، نفاق، مقدس‌مآبی و نقد مسلمانی در اشعار حافظ به وفور یافت می‌شود. این نشان می‌دهد که حافظ دغدغه دینی داشته و درد دینی را با درک دینی در هم آمیخته و سعی کرده از صورت عبور کند، به لایه‌های عمیق‌تر راه پیدا کند و انحرافات جامعه دینی را نقد و کالبد‌شکافی کند.
این نوع شعر آئینی، اصیل، شناسنامه‌دار و هویت‌دار است. من شاعر نباید در مدح و مرثیه متوقف بمانم. باید از پله مدح و منقبت و سوگ مرثیه گذر کنیم و به لایه‌های عمیق دینی نقبی بزنیم و بتوانیم آن معارف بلند قرآنی و توحیدی را در شعر آئینی به تصویر بکشیم. به عنوان مثال توحید یکی از حلقه‌های مفقوده شعر آئینی ماست. در مورد یکتاپرستی در شعر روزگارمان بسیار کم سروده‌ایم. درباره مباحث معاد و نبوت کم شعر گفته‌ایم چون فقط به مدح و مرثیه توجه داریم. بخصوص در عدالت بسیار عقب هستیم چون عدالت عمود خیمه جامعه دینی است. بعد از 40 سال وقتش رسیده که در شیوه کارمان تامل و بازنگری کنیم و ببینیم بزرگانی مانند سعدی، حافظ، مولانا و عطار چه نگاهی به دین داشتند، برداشت آنها از دین چگونه بوده و درس‌های آنها را روایت کنیم، نه این‌که فقط به وصف این بزرگان بپردازیم.
ما امروز مانند شاگردان تنبلی هستیم که به جای درس گرفتن و پس دادن، در وصف معلمان خود شعر می‌گوییم و مدام آنها را توصیف می‌کنیم.
در این صورت نیاز است شاعران ما، بسیار عمیق‌تر با شخصیت، دیدگاه، سیره زندگی ائمه آشنایی داشته باشند و با اتفاقات زندگی آنها آشنا شوند که بتوانند از دل آنها مفاهیمی برای سرودن شعر استخراج کنند.
بله و دلیلش این است که تعریف ما از شعر اشتباه است، چون در آن به تصویرسازی و خیالپردازی تاکید کرده و اندیشه و تفکر را که عنصر اصلی شعر است، نادیده گرفته‌ایم. وقتی می‌گوییم در شعر باید به اندیشه هم توجه کرد، می‌گویند حساب شعر از حکمت و عقلانیت جداست؛ در حالی که کسی از شاعر نخواسته فیزیک و شیمی درس بدهد در شعرش. قرار است عقلانیت و اندیشه محوری را به زبان هنری در شعرش بیان کند. چرا حافظ و سعدی تا امروز ماندگار شده‌اند؟ چون حرفی برای گفتن داشته‌اند و در آثارشان حکمت مشهود است. لایه‌های عمیق عرفانی و مفاهیم بلند توحیدی و کرامت‌های انسانی را می‌توان در آثارشان مشاهده کرد و اقیانوس کرانه‌ناپدیدی از عرفان و حکمت و فضیلت و معرفت هستند.
اما شعر امروز، دل ای دل کردن است. یعنی به دنبال مشاطه‌گری هستیم و به دنبال تصویر و خیال زیبا. دکتر شفیعی کدکنی، به کسانی که پروین را تحقیر می‌کنند که شاعر نخود و لوبیا بوده، اعتراض می‌کند و می‌پرسد چرا هر ساله دیوان پروین تجدید چاپ می‌شود و مردم کوچه و بازار این‌قدر به آثار پروین رغبت نشان می‌دهند؟ چون پروین صاحب اندیشه بوده و شعرش شناسنامه‌دار است.
او صاحب حکمت بود. بزرگان ادبی ما صرفا به دلیل خیالپردازی و تصویرگری ماندگار نشده‌اند، معارف بلند عرفانی، توحیدی، حکمت و معرفت در شعرشان متجلی بوده و به عبارت دیگر حکیم بوده‌اند.
امروز من شاعر باید در کنار تحت تاثیرقرار دادن احساسات، برای خودم رسالت انسانی قائل باشم و درباره علوم زمانه خودم، تاریخ اسلام، فرهنگ اسلامی و منابع اسلامی مانند قرآن، نهج‌البلاغه، صحیفه سجادیه و... مطالعه داشته باشم تا حرفی برای گفتن باشم. شاعر باید درباره علوم زمانه‌اش مطالعه داشته باشد، برای خودش خلوتی داشته باشد و به بزرگان شعر فکر کند و راهشان را بشناسد. لازمه‌اش مطالعه است و اندیشه‌ورزی و حکمت.

آذر مهاجر

ادبیات و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها