قتل در خواب

زن جوان خود را به تلفن رساند و سراسیمه شماره 110 را گرفت. وقتی اپراتور از آن سوی خط جواب داد، با همان حال مضطرب از قتل شوهرش خبر داد. دقایقی بعد گشت کلانتری 4 تهران خود را به مکان مورد نظر در یکی از محله‌های مرکزی شهر رساند. مامور جوان دراتاق خواب خانه ویلایی با جسد غرق به خون مردی میانسال رو به رو شد. گلوله به سر و سینه اش اصابت کرده بود. یک گلوله هم با ساعت رومیزی برخورد کرده و عقربه کوچک روی عدد 4 متوقف مانده بود.
کد خبر: ۱۲۱۶۰۷۶

حدود نیم ساعت بعد، سروان رضوانی خود را به محل قتل رساند و تحقیقات برای کشف راز قتل را آغاز کرد. وقتی وارد خانه شد، وسایل به هم ریخته بود و به نظر می‌رسید قتل با انگیزه سرقت انجام شده و قاتل یا قاتلان به دنبال شیء باارزشی بوده‌اند. البته درهای خانه سالم بود و آثاری از ورود به زور روی در دیده نمی‌شد.
ماموران تشخیص هویت در حال اثر برداری بودند تا شاید سرنخی از قاتل به دست آورند. مامور کلانتری هم در حال تحقیق از مرد جوانی بود که به نظر می‌رسید از بستگان مقتول است. او با دیدن سروان تحقیق را رها کرد و به سمت کارآگاه رفت. بعد از احترام نظامی و سلام و احوالپرسی در گزارش قتل گفت: مقتول مردی به نام سعید و مدیر فروشگاه‌های زنجیره‌ای موادغذایی است. او وضع مالی خوبی داشت که از سوی قاتلی آشنا قربانی سرقت شد. همسرش، مینا و فرزندش سعید در مهمانی بودند و قرار بود سعید به دنبالشان برود که وقتی از او خبری نمی‌شود، زن جوان همراه شوهر خواهرش به اینجا می‌آیند و متوجه باز بودن در خانه می‌شوند. نگران وارد خانه شده و با جسد مرد میانسال روی تختخواب رو به رو می‌شوند.
آثار درگیری روی بدن مقتول دیده نمی‌شود که نشان می‌دهد او با قاتل یا قاتلان درگیری نداشته و به احتمال زیاد در خواب به قتل رسیده است.
سروان سراغ جسد رفت و به بررسی آن پرداخت. به نظر می‌رسید گلوله‌ها از فاصله نزدیک شلیک شده و مرگ مرد پولدار را رقم زده بود. کارآگاه در ادامه سراغ همسر مقتول رفت تا از او تحقیق کند. زن جوان بی تاب همسرش بود و کارآگاه سعی کرد او را آرام کند.
به کسی مشکوک نیستید؟
نه. شوهرم با کسی دشمنی نداشت. تصور می‌کنم او برای سرقت به قتل رسیده.
چرا این را احتمال را با قوت مطرح می‌کنید؟
همسرم در خانه پول، ارز و سکه طلا نگه می‌داشت که سرقت شده است.
امروز قرار بود به مهمانی بروید؟
من رفته بودم و منتظر سعید بودیم که نیامد. با تلفن همراهش تماس گرفتم که پاسخگو نبود. به خانه زنگ زدم جواب نداد. نگران شدم و همراه شوهر خواهرم به اینجا آمدیم. در خانه باز بود. این وضع نگرانی ام را بیشتر کرد. وارد ساختمان که شدیم وسایل به هم ریخته بود و جسد غرق در خون سعید روی تخت افتاده بود.
آخرین بار چه زمانی با او صحبت کردید؟
فکر کنم حدود ساعت 5 عصر بود. گفت نیم ساعتی استراحت می‌کند و نزد ما می‌آید.
پیش از این از خانه تان سرقت شده بود؟
بله. نوروز سال گذشته وقتی مسافرت بودیم، دزدان به خانه مان دستبرد زدند. بعد از آن روی دیوار‌ها و پنجره‌ها حفاظ و نرده‌های ضد سرقت نصب کردیم.
کارآگاه در ادامه به تحقیق از باجناق مقتول که در محل قتل حضور داشت پرداخت. مرد میانسال در تشریح ماجرا گفت: امشب سعید و خانواده اش خانه ما دعوت بودند. مینا و فرزندش حدود ساعت 3 بعد از ظهر آمدند. همسرم کارمند است و حدود ساعت 6 عصر آمد. هرچه منتظر سعید شدیم نیامد. مینا نگران بود و به اصرار همسرم او را تا اینجا همراهی کردم تا از وضع شوهرش باخبر شود. وقتی وارد خانه شدیم، با جسد سعید رو به رو شدیم.
با سعید مشکل داشتی؟
نه. رابطه‌مان دوستانه بود.
پس چرا با او همراه شدی تا شوهرش را به قتل برساند؟
من نقشی در ماجرا نداشتم.
در اداره آگاهی زمان زیادی برای حرف زدن در این باره داریم و آنجا قفل سکوتت باز می‌شود.
سروان سپس به مامور کلانتری اشاره کرد مریم و شوهرخواهرش را بازداشت کند تا در اداره آگاهی انگیزه قتل را تشریح کنند.

وحید شکری

تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها