در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاید اتفاقی باشد شاید هم نباشد. رابرت مکایر سفیر انگلیس در تهران که برخلاف سفرای سابق ترجیح میدهد گهگاه از باغ سفارت بیرون بزند و شخصا به بازدید بعضی مکانهای فرهنگی و هنری و سالنهای قدیمی تئاتر برود، در ماه رمضان سفره افطاری در باغ سفارت پهن کند و یک روز در سال را به زنان ایرانی اجازه دهد که به سفارت بیایند، مقرر کرده بود که پنجشنبه هفته گذشته در همین باغ سفارت انگلیس در چهارراه استانبول میزبان رسانهها و خبرنگاران ایرانی باشد.
پروتکل اهانتآمیز رابرت و رفقا
با این حال پروتکلی که آقای سفیر چیده بود به خیلی از رسانهها و خبرنگاران برخورد. پروتکل اهانتآمیزی که بیش از آنکه جلسه را به نشست خبری نزدیک کند، شان اصحاب رسانه را تا حد پایه میکروفن آقای سفیر پایین میآورد. تیم رسانهای سفارت گفته بود آقای سفیر به هیچ سوالی در این نشست پاسخ نخواهد داد و صرفا یک بیانیه را به زبان انگلیسی قرائت خواهد کرد. جالب آنکه امکان استفاده از مترجم همزمان برای ترجمه صحبتهای آقای سفیر هم فراهم نیست. بهاضافه اینکه هیچ احدی هم حق ندارد سوال و مطلبی از جناب رابرت مک ایر بپرسد. همین هم باعث شد که رسانههای ایرانی از منتها الیه چپ و اصلاحات تا منتها الیه راست و اصولگرایی این نشست را تحریم کنند.
همراهی سفیر و وزیر
قضیه اما محدود به این نشد. هنوز بیاحترامی آقای سفیر هضم نشده بود که این مرتبه نظامیان انگلیسی با بالگرد روی نفتکش عظیمالجثه ایرانی هلیبرن شدند و آن را توقیف کردند. این وسط جناب جرمی هانت وزیر مشاور در امور خارجه انگلیس هم در صفحه شخصیاش در توییتر، توییت زد و این اقدام افسران نیروی دریایی را تبریک گفت. اقدامی که به زعم آقای وزیر باعث شده تا تحریمها علیه سوریه تقویت شده و روی هر کمکی خط بطلان کشیده شود. آقای وزیر هم به همراهی آقای سفیر در تهران، توپخانه ضدایرانیاش را آتش کرده بود. کاربری زیر توییت آقای وزیر به انگلیسی نوشته: «شما جنگ و بدبختی و گرسنگی را برای مردم دوست دارید؛ یمن... سوریه... غیر از این است؟!» کاربر دیگری نوشته کِی شود که ما هم به خاطر جنگهای خونینی که آمریکا و انگلیس راه انداختهاند آنها را تحریم کنیم!
حالا شبکههای اجتماعی پر شده از توییتها و مطالب خشمگین کاربران ایرانی. یکی از کاربران توییت کرده «پوتینِ نظامیان انگلیس روی نفتکش کشورمان برای من یعنی تجاوز به خاک سرزمینم؛ توقیف نفت ما یعنی تجاوز به ثروت کشورم و تهدید امنیت خدمه نفتکش یعنی تجاوز به امنیت ۸۰ میلیون ایرانی. اگر جبلالطارق دست بریتانیاست،هرمز هم دست ایران است!» ظاهرا روابط ایران و انگلیس دوباره به تحریک انگلیسیها میرود که روزهای پرالتهابی را تجربه کند. باید منتظر ماند و دید طرف ایرانی چه اقدامی خواهد کرد. ایرانیها هرچند آغازکننده بحران نبودهاند اما حداقل در تاریخ 40ساله بعد از انقلاب نشان دادهاند که زیر بار تحقیر نمیروند. شاید مرور یکی از این دفعات که ایرانیها به تلافی رفتار حقارتآمیز انگلیسیها، مقابله به مثل کردند خالی از لطف نباشد.
28 سال قبل
فرودگاه مهرآباد تهران
دیوید ردوی، دیپلمات ارشد سفارت انگلیس به همراه خانوادهاش راهی تهران شده بود. روابط تهران-لندن بعد از فتوای تاریخی رهبر جمهوری اسلامی علیه سلمان رشدی با تنش روبهرو شده بود. سفارت انگلیس هم مدتی بود با کاردار اداره میشد. حالا هم آقای کاردار روانه محل ماموریت شده بود. یک دیپلمات تقریبا 40 ساله با سوابق اطلاعاتی که قرار بود سفارت قدیمی انگلیسیها در چهارراه استانبول را اداره کند. آقای سفیر و خانوادهاش از هواپیما پیاده شده و احتمالا در سالن ترانزیت بودهاند که مورد خطاب قرار میگیرند. ادامه صحبت از زبان ردوی شنیدنی است:
«هنگام ورود به تهران به همراه خانواده، فردی با انگشت مرا به سمت خود خواند. با تحکم خواست با او به اتاقی بروم. هنگامی که خانوادهام قصد همراهی داشتند به آنها گفت فقط با ایشان کار داریم. مرا به داخل اتاقی بردند و دستور دادند لباسهایم را درآورم. اعتراض کردم که من دیپلمات هستم و از مصونیت دیپلماتیک برخوردارم. در پاسخ به اعتراض من گفتند آنهایی که در لندن بازرسی بدنی شدهاند هم مانند شما بودند و این اقدام، پاسخ به آن بیاحترامی است. سپس ایستادند تا لباسهایم را به جز لباس زیر از تن در آوردم. با تحقیر به من نگاه کردند و در ادامه دستور دادند لباسهایت را بپوش. هدف نه بازرسی بلکه فقط تحقیر من بود. چند بار هم گفتند اگر ناراحت هستید میتوانید به کشورتان برگردید. پیام این بازرسی خیلی روشن بود: بازرسی دیپلماتهای ایرانی در لندن باید متوقف شود!»
مشخص شد که بیاحترامی به دیپلماتهای ایرانی در لندن برای آقای کاردار دردسر درست کرده است. چندی قبل یک هیات ایرانی بهشکلی توهینآمیز در انگلیس مورد بازرسی قرار گرفته بود. قبلتر از آن هم برخورد نامناسبی با وزیر نفت جمهوری اسلامی و هیات همراهش در انگلیس شده بود. همه اینها باعث شد تا طرف ایرانی به انگلیسیها بفهماند که این تحقیر و توهینها باید یکجایی تمام شود. همین هم باعث شد تا دیوید ردوی به شکلی بیسابقه در فرودگاه مهرآباد تهران خطاب قرار گیرد. او به عنوان نماینده دیپلماتیک انگلیسیها باید تاوان این اهانتها را میداد.
آقای کاردار که از این اقدام ایرانیها به شدت ناراحت شده بود در گزارشی که به مقامات مافوق خود در لندن ارسال کرد این تحقیر را در 150 سال گذشته تاریخ بریتانیا بیسابقه خوانده و از مقامات مافوقش خواسته بود برخوردهای اهانتآمیز با هیاتهای ایرانی در انگلیس متوقف شود.
زمانی که در اوایل دهه 70 شمسی ردوی از محل اقامت خود در تهران گزارشش را برای وزارت خارجه انگلیس ارسال میکرد و از بازرسی خود به عنوان اقدامی تحقیرآمیز یاد میکرد احتمالا تصورش را هم نمیکرد که یکی دو دهه بعد افسران نیروی دریایی کشورش که به آبهای ایران تجاوز کرده بودند، بازداشت شده و با آن شکل و شمایل در رسانهها به تصویر کشیده شوند. حالا هم بعد از دو اقدام اخیر انگلیسیها باید نشست و انتظار کشید که آیا این اقدامات توهینآمیزشان با پاسخ درخور از طرف ایرانی مواجه خواهد شد یا نه. هرچند نیمنگاهی به تاریخ سه چهار دهه اخیر ایرانیها پاسخ روشنی برای این پرسش دارد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد