در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، نخستین زندانی اعدامی، مردی به نام امیر بود که به اتهام آدمربایی و آزار و اذیت زن جوانی در زندان رجاییشهر کرج به سر میبرد. ماجرای جنایت سیاه او با شکایت زنی اوایل بهار سال 96 فاش شد. شاکی به افسر تحقیق گفت: حوالی میدان خراسان منتظر تاکسی بودم که یک خودروی پژوی 405 مقابلم توقف کرد. نشانیام را گفتم و سوار شدم. راننده تغییر مسیر داد و مرا به زمانآباد در اطراف تهران برد. او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و بعد از سرقت پول و وسایلم، مرا از خودرویش بیرون انداخت و از محل دور شد.
وی افزود: کنار جاده شروع به دویدن کردم و کمک میخواستم تا این که درآن تاریکی شب خودرویی با دو سرنشین مقابلم توقف کرد. ماجرا را به آنها گفتم و خواستم مرا به نزدیکترین کلانتری ببرند. آنها مرا به دامداری بردند و یکی از آنها که دوستش او را امیر صدا میزد کتکم زد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و در حالی که بد حال شده بودم مرا کنار خیابانی رها کردند و متواری شدند. در ادامه آن دو بازداشت شدند. امیر به آزار و اذیت اعتراف کرد و همدستش منکر جرایمش شد. آنها در شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند. امیر بابت آدمربایی به 15 سال حبس و به خاطر آزار و اذیت به اعدام محکوم و همدستش تبرئه شد. با تایید حکم اعدام امیر او با گذشت دو سال از جنایت سیاهی که مرتکب شده بود، در زندان رجاییشهر به دار مجازات آویخته شد. این در حالی است که نخستین جوانی که شاکی را مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود چندی پیش بازداشت و به زندان منتقل شد و قرار است بهزودی محاکمه شود.
قتل با انگیزه سرقت
اما دومین زندانی که پای چوبه دار رفت، پسر جوانی به نام حنیف بود که در جریان سرقت اپتیمای مرد مهندسی، او را به قتل رسانده بود. اسفند سال 94 بود که مهندس جوان هنگام رفتن به خانهاش در غرب تهران ناپدید شد. پلیس در جستوجوی او بود تا اینکه معلوم شد زنی با کارتهای بانکی او به طلافروشی رفته و خریده کرده است. با شناسایی و دستگیری این زن او در تحقیقات مدعی شد نمیدانسته کارت سرقتی بوده و از مردی به نام حنیف آن را گرفته است. با توجه به گفتههای او، حنیف شناسایی و بازداشت شد. او ابتدا منکر هر گونه آشنایی با مهندس جوان شد، اما در تحقیقات بعدی اعتراف کرد او را به قتل رسانده است. وی به افسر تحقیق گفت: مهندس مکانیک بودم، اما مدتی قبل بیکار شدم. موضوع را به دوستم گفتم و قرار شد برای پولدار شدن از رانندگان خودروهای مدل بالا سرقت کنیم. ابتدا راننده خودروی سوزوکی را به دام انداختیم که در سرقت خودرویش ناکام ماندیم، کارتها و پولهای چند راننده دیگر را سرقت کردیم. بعد از آن به طور اتفاقی با مهندسی جوان در مترو آشنا شدیم وپی بردیم وضع مالیاش خوب است و اپتیما دارد. تصمیم گرفتیم از او سرقت کنیم.
وی افزود: آن روز شاکی را تا خانهاش تعقیب کردیم. وارد پارکینگ که شد چاقو را زیرگلویش گذاشتیم، دست و پایش را بستیم و کارتهای بانکیاش را سرقت کردیم. با خوراندن قرص سیانور او را بیهوش کردیم که بعد از ساعاتی فوت شد. دو میلیون و 700 هزار تومان پول از حسابش برداشت کرده و با بخشی از آن سکه خریدیم. جسد را در صندوق عقب خودرو انداخته و در محلهای خلوت رها کردیم. با اعتراف متهم، همدستش بازداشت و نیز خودروی اپتیما که در صندوق عقب آن جسد مقتول بود، کشف شد. حنیف در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد و همدستش 15 سال حبس گرفت که این احکام در دیوانعالی کشور تایید شد و سرانجام با گذشت چهار سال از این ماجرا حنیف به دار مجازات آویخته شد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر