گفت‌وگو با یک صاحبخانه‌متفاوت‌

برای مستاجرم غذا می‌پزم

در شهر کرمانشاه، در محله22 بهمن این شهر، یک آپارتمان صد متری بوی بهشت می‌دهد از بس آدم‌های خوب در آن نفس می‌کشند. رابطه موجری و مستاجری در این ساختمان به لطف مهربانی یک صاحبخانه به هم ریخته و دوستی جای روابط خشک و بعضا پر کینه را گرفته. محبوبه ملایری که صاحبخانه خوب این خانه است، البته می‌گوید هرچه خوبی است از جانب مستاجرخوبش است، ولی دیگرانی که آنها را از نزدیک می‌شناسند، می‌گویند این زن مهربان نه صاحبخانگی که بیشتر مادری و مادربزرگی می‌کند. او برای مستاجرش غذا می‌پزد، خستگی‌شان را درخانه خودش می‌گیرد، از بچه شان مثل یک پرستار دلسوز مراقبت می‌کند و شده است مادربزرگ او. این بانوی کرمانشاهی با این که می‌گوید غیر از وظیفه کاری انجام نمی‌دهد ولی الحق که پا فراتر از مرزهای وظیفه گذاشته است، آن‌قدر که باید از تعجب انگشت به دهان گرفت.
کد خبر: ۱۲۱۳۴۱۹

چند سال است مستاجر دارید؟

از سال 92، میشود حدود شش سال.

خانه برای شماست یا همسرتان؟

مال من و شوهرم ندارد، مال خانواده است، گذاشتهایم برای آینده بچهها.

میدانید شما یکی از خاصترین صاحبخانههای ایران هستید؟

واقعا؟ من که چنین فکری نمیکنم، اما هرکه این را گفته لطف داشته.

شما آگاهانه تصمیم گرفتهاید صاحبخانهای خوب و متفاوت باشید یا سبک زندگیتان مهربانانه است؟

مسلما تصمیم قبلی نداشتیم و کلا این طوری هستم که دوست دارم به مردم مهربانی کنم. شوهر و سه دخترم هم بشنوند مهربانند و حاضرند خودشان گرسنه بمانند، ولی لقمه از دهانشان به دیگران بدهند.

دوست دارم مردم از زبان خودتان بشنوند که برای مستاجرتان چه کار میکنید.

من کار خاصی نمیکنم، فقط چون مستاجرمان خانم وآقای جوانی هستند که در کرمانشاه غریبند آنها را گذاشتم جای اولاد خودم و حالا با بچههای خودم هیچ فرقی ندارند، یعنی هرکاری برای فرزند خودم بکنم برای آنها هم میکنم.

میگویند برای مستاجرتان غذا میپزید.

آخر این که وظیفه است. مستاجر ما هر دو شاغل هستند و خسته میآیند خانه و وقت پخت و پز ندارند برای همین من برایشان غذا میپزم.

از آذوقه خودتان یا خودشان؟

چه فرقی میکند؟

مهم است.

از وسایل خودم استفاده میکنم، گاهی غذا را میفرستم در خانهشان، گاهی هم در خانه خودم سفره پهن میکنم.

میگویند بچه مستاجرتان را هم نگه میدارید.

بله، این دختر بچه به من میگوید مامان و در مهدکودک گفته است من مادربزرگش هستم.

پخت و پز و بچهداری، آخر چرا؟!

اگر مادر این دختر در کرمانشاه بود و میدید دخترش خسته از سرکار میآید و باید از بچهاش مراقبت شود آیا همین کارهایی که من میکنم را نمیکرد؟ مسلما میکرد. پس وقتی من میگویم این خانم و آقا دختر و پسر من هستند باید مثل مادرشان رفتار کنم.

تا حالا فکر کردهاید که مستاجرتان را عوض کنید؟

هرگز، چون بهشدت به آنها علاقه دارم و با آنها اخت شدهام. حتی نمیگویم کرایه را اضافه کنید، چون دوست ندارم فشار و تحمیلی در کار باشد.

سال 92 که آپارتمان را به این زوج اجاره دادید کرایه چقدر بود؟

22 میلیون تومان پول پیش و ماهی صدهزار تومان. سال بعد خودشان کرایه را کردند 300 هزار تومان و هر سال 50 یا صدهزار تومان گذاشتند رویش، ولی ما کلمهای به آنها نگفتیم.

الان چقدر میدهند؟

ماهی 540 هزار تومان.

با همان پول پیش؟

بله.

وقتی دیگران میبینند که شما با مستاجرتان اینگونه رفتار میکنید چه واکنشی دارند؟

همه میگویند خوش به حالشان، میگویند اینها کی بلند میشوند که ما جایشان بیاییم. ولی من میگویم شاید این شانس ما بوده که چنین مستاجر خوبی نصیبمان شده است. ما الان با خانواده این خانم و آقا هم رابطه خانوادگی و رفت و آمد داریم و حسابی با هم اخت هستیم از بس که مهربانند.

میگویند چنین پولهایی با خودش برکت میآورد. شما این برکت را در زندگیتان میبینید؟

قطعا دارد. من معتقدم از هر دستی بدهی از همان دست میگیری، پس شاید چیزهایی که در زندگی ما اتفاق میافتد و چیزهایی که اتفاق نمیافتد برکت همین پولها باشد.

حتما دیدهاید برخی صاحبخانهها اسباب و اثاثیه مستاجران را میریزند توی کوچه نظرتان راجع به این رفتار چیست؟

من اصلا نمیتوانم فکرش را بکنم که انسانی قادر باشد با انسان دیگر چنین کاری بکند.

اگر مستاجر شما چند ماه کرایه ندهد چه کار میکنید؟

البته اینها تا به حال حتی یک روز هم نشده که کرایه را دیر بدهند ولی اگر روزی چنین اتفاقی رخ دهد ما حتما کنجکاو خواهیم شد که چرا اینطور شده، شاید مشکلی برایشان پیش آمده و آن وقت وظیفه خودمان میدانیم برای حل مشکلشان کاریبکنیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها