در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
دیروز، سالروز رحلت عبدالعظیم حسنی معروف به حضرتعبدالعظیم بود.مردی سادات، فقیه و متفکر که عاشق اهل بیت بود و آنطور که نوشته شده نسبشان به امامحسن مجتبی(ع) میرسد.حضرت عبدالعظیم آنقدر آزاداندیش بود که علاقهاش به اهل بیت و امامان معصوم(ع) را پنهان نمیکردند و همین آزادگی باعث شد که خلفای عباسی از او عصبانی شوند و حضرت عبدالعظیم برای رهایی از دست آنها بیشتر اوقات در سفر باشد.ایشان بعد از سفرهای زیاد در حجاز و عراق به قصد زیارت حرم امام رضا(ع) به ایران آمد اما سربازان عباسی نیز رد او را زدند و همین باعث شد حضرت عبدالعظیم حسنی در خانه شخصی در شهرری پناه بگیرد و تقدیر چنین شد که در همین شهر هم فوت کرد و با عزت به خاک سپرده شد و ایرانیان برای مزارش حرمت قائل شدند و به زیارتش رفتند و حرم حضرتعبدالعظیم شد یکی از مکانهای مقدس و باعث رونق بیشتر شهر ری شد.مردم تهران قدیم زیارت حرم عبدالعظیم و رفتن به شهر ری را در برنامههای هفتگی یا ماهانه خود قرار میدادند و به اصطلاح به حضرتعبدالعظیم میرفتند تا با یک تیر دو نشان بزنند هم زیارت کنند و هم گردش.
با اکبر رحمتی بازیگر قدیمی تئاتر، سینما و تلویزیون که متولد و بزرگشده تهران است، همصحبت شدم تا از خاطراتش درباره حضرتعبدالعظیم بگوید در دورهای که به اصطلاح امروزی زیارت سیدالکریم یکی از مقاصد گردشگری تهرانیها بود.
از ماشین دودی تا تعارف شاهعبدالعظیمی
رحمتی میگوید: یکی از بهترین خاطرات کودکیام رفتن به حضرتعبدالعظیم بود.آن زمان اتوبوس و مینیبوس و خودروهای شخصی خیلی کم بود اما این کمبود دلیل نمیشد که ما به حضرتعبدالعظیم نرویم.چند باری هم با ماشین دودی رفتیم. محوطه حرم با صفا بود.دار و درخت داشت و حیاطش عالی بود.مردم فرش پهن میکردند، کنار هم مینشستند، چای میخوردند و غذا میپختند. شب را هم همانجا میخوابیدند.معمولا پنجشنبهها صبح میرفتند و جمعه عصر برمیگشتند.شبها حال و هوایی داشت آنجا. آن زمان پشهبند بود، آنها که داشتند با خودشان میآوردند و پشهبندها بسته میشد و بچهها تا دیروقت بازی میکردند و بعد زیرپشه بند میخوابیدند.
حتما شما هم واژه تعارف شاهعبدالعظیمی را شنیدهاید؛ ریشهاش آنجاست که مردمی که رفته و رسیده بودند و جا گرفته بودند به آنها که رد میشدند،میگفتند، بفرما! یعنی همینجا هم میتوانی اتراق کنی. یا اگر جا پیدا نکردی بیا اینجا. چایی و غذا و میوه و تنقلات را هم به یکدیگر تعارف میکردند از همان دوره اصطلاح تعارف شاهعبدالعظیمی باب شد.شاید این دوره به معنی حرف الکی و بی سند باشد اما آن زمان نشانه یکدلی و صمیمیت بود.
مردم بعد از زیارت حضرتعبدالعظیم برای تفریح به اطراف پل سیمان و چشمه علی میرفتند که در همان نزدیکیها بود.چشمه علی با آن آب گوارا و فراوانش محلی بود برای بازی بچهها و شستن رخت و فرش. مردم از تهران فرشها را میبردند تا در چشمه علی بشویند.تا عصر جمعه که بخواهند راه بیفتند سمت تهران، آب فرشها رفته بود و نمدار و قابل حمل بود.
دو روز و یک شب ماندن در حضرتعبدالعظیم به اندازه یک سال این روزها خاطرهساز و مفرح بود و حال ما را چنان خوب میکرد که هفتهها با همان حال خوب میتوانستیم زندگی کنیم.
کبابهای شاهعبدالعظیم یادش بخیر!
رحمتی از بازار نزدیک حرم هم میگوید و از کباب کوبیدههایش و این که با گوشت تازه پخته میشد و بویش سراسر بازار و حرم را میگرفت.هر کسی میرفت آنجا کباب و ریحان هم میخورد. اصلا بدون خوردن کباب و ریحون که این سفر معنی نداشت! بازار پر بود از اسباببازیهایی که باب میل بچههاست.طبلهای کوچک و عروسکهایی که به عروسک گچی معروف بود و بچهها و حتی بزرگترها را سر ذوق میآورد.
آب و هوا و فضای سرسبز و پر درخت شهر ری باعث شده بود که لکلکها هم به این شهر و منطقه حرم بیایند و روی درختها لانه درست کنند.مردم اصلا به آنها کاری نداشتند و آزاری به لکلکها نمیرساندند.بافت سنتی، طبیعت و فضای شاهعبدالعظیم لکلکها را در خود جای داده بود.
بازیگر آثاری مانند چهره،شهر زیبا، مش خیرا... و صندوقچه اسرار، کلاه پهلوی و... میگوید: از قدیمالایام در ایران مرسوم بود که بزرگان و آدمهای اسم و رسمدار را در امامزادهها به خاک میسپردند.حضرتعبدالعظیم هم یکی از این اماکن بود که آدمهای مهمی در آنجا به خاک سپرده شدهاند. از نویسنده و تاجر بگیر تا عالم و مجتهد.این هم یکی از بخشهای خوب فرهنگ ایرانی است که باید به آن توجه شود چون بخشی از میراث ماست.اما راستش را بخواهید چنین به نظر میرسد که میراث به جای مانده از گذشته اصلا برای ایرانیها اهمیتی ندارد!
هویتی که کمرنگ شد
رحمتی بر این باور است که ما در گذر از سنت به مدرنیته ارزشهای زیادی را از دست دادیم که میراث فرهنگی و زیستی بخش بزرگی از آنها را شامل میشود.به باور این بازیگر در یک اقدام بیریشه و بدون مطالعه بیشتر اماکن قدیمی که هویت منحصربه فردی داشتند، از بین رفتند به همین دلیل الان مثلا محوطه امامزاده صالح در تهران شبیه محوطه و حیاط حضرتعبدالعظیم است!
رحمتی میگوید: در گذشته و در همان زمانی که برای ما خاطره شده هر کدام از این اماکن هیبت و ظاهر متفاوتی داشتند و همین باعث جذابیتشان میشد.هیچکس نفهیمد مثلا چرا بافت زیبای امامزاده صالح و آن درخت بزرگ و تنومند را از بین بردند و به جایش مکانی ساختند که هیچ هویتی ندارد که در ذهن بماند و دلت برای آن تنگ شود.انسان با معماری بدون هویت نمیتواند ارتباط برقرار کند برای همین است که ما دیگر با هیچ مکان جدیدی یا مکانهای قدیمی که متاسفانه بازسازی شدهاند ارتباط برقرار نمیکنیم و دوستشان نداریم.الان عکسی از امامزاده صالح قدیم یا حضرتعبدالعظیم قدیم را کنار عکسهای امروزیشان قرار بدهید و به مردم نشان دهید، ببینید کدام را انتخاب میکنند؟! ما در سرازیری بیهویتی قرار گرفتهایم و هیچکس هم نمیخواهد برای این بحران و این از دست دادنهای مکرر کاری بکند.این روال اگر ادامه پیدا کند ما در آینده نه چندان دور همه میراث خود را از دست خواهیم داد.
مردم امروزی خستهاند
میگویند چرا مردم در طبیعت زباله رها میکنند؟ بخشی از آن به بیملاحظگی مردم برمیگردد اما بخشی از آن مربوط به کمکاری مسؤولان است، سوال این است آیا شما در همه جاهایی که تردد مسافر زیاد است سطل زباله گذاشتهاید و مرتب آنها را تخلیه میکنید، آیا تابلوهای آموزشی در سطح معابر و گردشگاهها نصب کردهاید؟ تمام مقاصد گردشگری ما با کمبود پارکینگ و سرویس بهداشتی روبه رو هستند، نمیشود که همه چیز را به گردن مردم انداخت! همین پنجشنبه و جمعه اگر کسی بخواهد به حضرتعبدالعظیم برود با او مشکل اساسی روبهروست؛ترافیک و نبود پارکینگ! بقیه جاها هم همین مشکلات را دارند.مردم قدیم شاید با ماشین دودی میرفتند حضرتعبدالعظیم و گله هم نداشتند اما واقعیت این است که مردم امروزی آنقدر خسته و گرفتارند که طاقت مردم قدیم را ندارند.مردم قدیم دلشان به داشتههایشان خوش بود،چه کم چه زیاد، مردم امروز اما خستهاند از دویدن برای پیدا کردن یکلقمه نان و داشتن یک سرپناه خستهاند و این خستگی بر همه زندگیشان سایه افکنده.
طاهره آشیانی
روزنامهنگار
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد