در مورد فرزاد جمشیدی و نحوه خاص اجرایش در برنامه سحر شبکه یک در ماه مبارک رمضان، حرف‌های زیادی گفته شده است. ریتم تندی داشت و واژگانی برمی‌گزید که اگرچه ناشنیده نبود، اما تازه می‌نمود. حرف‌های تازه‌ای هم داشت بعضا. اما یک نکته در کار او بود که کمتر به آن پرداخته شده است. آن زمانی که دقیقه به دقیقه به لحظه اذان صبح نزدیک می‌شدیم، چند خطی مناجات از بزرگان پخش می‌شد، لقمه‌های پایانی غذا خورده می‌شد، جرعه‌های واپسین سرکشیده میشد و هم‌پای تندتر شدن ریتم ثانیه‌ها و شنیده شدن تیک تاک ساعت، درست در آن لحظات آخر، فرزاد جمشیدی می‌گفت:
کد خبر: ۱۲۱۰۶۱۷

لحظه‌ها، لحظه آیینگی انسان است
عاشقان وقت اذان در افق تهران است
همین اعلام خاص، بعدا ماجراهای جالبی پیدا کرد. گره خورد به موضوعات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و دستمایه شوخی‌های بسیاری شد. شهرهای مختلف هم به جای تهران نشستند و قافیه‌ها تغییر کرد. همان موقع هم که به ماجرای سهمیه‌بندی بنزین رسیدیم ـ مثل امسال که می‌رسیم و نمی‌رسیم! ـ این قالب خودنمایی می‌کرد:
بهترین هدیه امروز به ما بنزین است
عاشقان وقت اذان در افق قزوین است
وقتی این قالب عرصه طبع‌آزمایی میان اهالی سیاست می‌شد، کیهان را با تهران قافیه می‌کردند و می‌گفتند:
باز امروز چه تیتری به روی کیهان است
عاشقان وقت اذان در افق تهران است
حتی سال‌هایی که دیگر جمشیدی در این برنامه حضور نداشت، باز هم این قالب کار خودش را می‌کرد. سال 95 استقلال خوزستان فاتح پانزدهمین لیگ برتر فوتبال ایران شد، چند روز بعد از قهرمانی، آغاز ماه رمضان بود و خوب می‌شد این بیت را
شنید:
فاتح و صاحب لیگ، آبی خوزستان است
عاشقان وقت اذان در افق تهران است
خلاصه این‌که این شعر، در هر مناسبتی رخ نشان می‌داد. تبدیل شده بود به تکیه‌کلام.

مجید فضائلی
روزنامه نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها