بررسی نقاط قوت و ضعف سریال‌های ماه رمضان

یک سال معمولی

سریال‌های امسال ماه رمضان، بیش از هر سال دیگری از جهت نبود تنوع مورد انتقاد قرار گرفتند. اما به مرور روشن شد که مسأله خمودگی و پر از آه و ناله بودن حتی مهم‌تر از عدم تنوع بر ریزش مخاطب سریال‌های امسال اثرگذار بوده است. در ادامه فارغ از این نکات کلی، به بررسی ویژگی‌های مثبت و منفی درونی هر سریال خواهیم پرداخت.
کد خبر: ۱۲۱۰۱۵۶

دیالوگ‌های امضادار

برادرجان (محمدرضا آهنج)

قوت: در سریال‌هایی که قلم سعید نعمت‌ا... به جریان‌شان انداخته، دیالوگ‌ها بیش از هر مولفه دیگری سبک شخصی او را پرچمداری می‌کنند. ویژگی‌ای که این روزها، خوب یا بد بودنش، تبدیل به معضل جدی نقدها شده است، اما فارغ از این که این شیوه را می‌پسندیم یا نه، این شیوه دیالوگ‌نویسی با جریان دراماتیک داستان و فضای حسی سایه انداخته بر آن، همراه است و این، نشان می‌دهد که فیلم دارد ذیل یک انسجام هنری ساخته و پرداخته می‌شود. بنابراین بیش از آن که به‌دنبال تجزیه مولفه‌های مثبت سریال باشیم، این بار باید توجه کنیم در آثاری که نعمت‌ا... یک پای دراماتورژی آن است، همین انسجام سبکی بیش از هر چیز در جلب مخاطب مؤثر است. شخصیت‌های اغراق‌شده که احساسات معمولی‌شان را هم با آب و تاب ابراز می‌کنند و برای یک لبخند سه خط فلسفه می‌بافند، در همین فضای حسی شریکند که قصه را بین پیچ و خم روابط‌شان می‌سازد. این دست سریال‌ها، قطعا شخصیت‌محورترین روایت‌ها را دارند و کمتر اتفاق ویژه‌ای مثل آنچه در سایر سریال‌ها می‌بینیم از قبیل مرگ و تصادف و کما و ازدواج و... در آنها اتفاق می‌افتد. «برادر جان» بهترین نمونه در این سبک بوده است.
ضعف: برادرجان، اما دقیقا از همین جا هم ضربه می‌خورد. سریال می‌خواهد بر بستر روابط انسانی شکل بگیرد و رشد کند، اما تراکم و تعدد شخصیت‌ها با پیش‌قصه‌هایی که بسیار دیر نزد مخاطب باز می‌شوند، واقعا دست‌اندازهای کوتاهی سر راه ارتباط گرفتن با داستان نیستند. روایت سرراست نیست؛ از قصد به پیچیده کردن روابط افتاده بدون آن که در این پیچیدگی، لذت تعلیق یا کشفی نهفته باشد. برادر جان از آن دست داستان‌هایی است که مدام باید حواست باشد، اسم یک شخصیت را اشتباه یاد نگرفته باشی، یا مدام با بقیه جدل کنی که کدام شخصیت پسر یا برادر یا همسایه یا عمو و عمه کدام دیگری است. علی‌رغم این که روایت، شخصیت‌محور است، اما نقاط تاریک در انگیزه‌های شخصیت‌ها بسیار است و آنها شبیه معماهای آسانی هستند که از قصد برای آن که خودشان را دشوار جلوه دهند، از این شاخه به آن شاخه می‌پرند.

اجتماعی‌ترین سریال رمضان

دل‌دار (برادران محمودی)

قوت: «دل‌دار» برخلاف اسمش اجتماعی‌ترین سریال امسال است؛ با دغدغه‌های روشن و روزآمد از وضعیت اشتغال و ازدواج جوانان. مهم‌ترین شاخصه این سریال اما عبور از کلیشه‌های سریال‌های تلویزیونی است. دل‌دار اصرار ندارد که سالخورده‌ها همیشه برحق باشند و جوانان همواره در اشتباه.
سالخورده‌های این داستان به جوانان اعتماد نمی‌کنند و آنان را بابت ریسک طبیعی روی پای خود ایستادن، مدام سرزنش می‌کنند. گرچه جوانان هم با سرهای پرباد و غرور و پنهانکاری، جواب این بی‌اعتمادی را داده‌اند و این رابطه از هر دو سو متزلزل شده است. عبور از کلیشه‌ها البته اگر به قصد دیدن بخش‌هایی از واقعیت‌های موجود باشد در جلب آن قسمت از جامعه که درگیر چنین مسائلی بوده‌اند، کارگر و موفق خواهد افتاد.
ضعف: دل‌دار از همان بیماری رنج می‌برد که غالب سریال‌های تراژیک تلویزیون به آن دچارند. سریال‌هایی که اصرار دارند شخصیت‌ها ظرف چند روز به تمام مصیبت‌های عالم گرفتار آیند و بعد باز هم مخاطب در اوج تاثر و تالم از عمق شوربختی آنها، باز هم بپذیرد که در قسمت آخر، راهی برای پایان خوش همه چیز هست. علی‌القاعده این روال می‌تواند در گونه تخیلی یا طنز به سطح باورپذیری تماشاگر نزدیک شود، اما در یک ملودرام اجتماعی بسیار سخت است که از مخاطب بخواهیم داستان‌ها را در چنین وضعیتی بپذیرد و احساس فیلم‌هندی دیدن هم به او دست ندهد. بالاخره باید نقطه‌ای باشد که کارگردان‌ها باور کنند نمی‌شود هم یک فیلم رئال اجتماعی ساخت و هم به اندازه یک فیلم هندی سانتی‌مانتال بود. اپیدمی دیگری که این سریال هم به آن مبتلاست، انفعال آزاردهنده شخصیت‌هاست. آنها برای تغییر می‌جنگند و با هم سرشاخ می‌شوند، اما باز هم یک اتفاق عجیب مثل پرت شدن از پنجره می‌افتد و همه چیز به هم می‌ریزد. دنیا از اراده آدم‌ها قوی‌تر است و انگار آنها باید تا ابد سرکوفت شکست‌هایی را بخورند که کمترین نقش را درشان داشته‌اند.

سینمایی‌ترین سریال

از یادها رفته (بهرام بهرامیان)
قوت: برای بیرون کشیدن نقاط قوت «از یادها رفته» باید خیلی سختی کشید و فیلم را از همه طرف حفر کرد تا به اندک چیز ارزشمندی رسید. در واقع در فیلم‌نامه، بازی‌ها، داستان، شخصیت‌پردازی و همه این ابعاد، چیزی برای دنبال کردن نیست، اما در سبک نورپردازی و فیلمبرداری که البته آن هم نابجا و بدون تناسب در فیلم جا گرفته است، مقداری ارزش‌های بصری وجود دارد که برای مخاطب سریال‌های تلویزیونی می‌تواند پر آب و رنگ و جذاب به نظر برسد و مقداری بر تغییر ذائقه بصری او یا دست‌کم به عنوان یک تجربه کم‌سابقه اثرگذار باشد.
ضعف: از یادها رفته با فیلمنامه‌ای که به اندازه یکی دو قسمت بیشتر تاب کشش نداشت، همه را از خود ناامید کرد؛ این طور به نظر می‌رسد که سازندگان سریال روی ظرفیت جذب چهره‌هایی چون
رضا یزدانی و میترا حجار بیش از اندازه حساب باز کرده بودند در حالی که مدیوم تلویزیون اساسا مدیوم ستاره‌سازی‌های پرطمطراق و بی‌رقیب مثل سینما نیست. از آن گذشته، انتخاب یک بستر تاریخی برای یک داستان عاشقانه، بدون هیچ ارتباط و تاثیری در نظر گرفته شده و گویی داستان یک مثلث عشقی معمولی در دهه 90 در لباس آدم‌های 80 سال پیش گفته می‌شود. شخصیت‌های سطحی و کم‌عمق و بی‌مسأله و موقعیت‌های معمولی و بدون چالش از ضعف‌های موثر دیگر در شیوه قصه‌گویی این سریال است که به تهی و مجمل بودن فیلمنامه و طرح اصلی داستان برمی‌گردد.

فاطمه ترکاشوند
خبرنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها