بعد از ظهر آخرین جمعه ماه رمضان است. نشسته‌ام زیر باد خنک کولر، بوی پوشال خیس را نفس می‌کشم و به یک سطل آب سرد فکر می‌کنم.
کد خبر: ۱۲۰۹۳۰۴

به یک سطل آب سرد فکر می‌کنم که یک لیوانش را خرج گلوی خشکم کنم و بقیه‌اش را بریزم روی سر و کله و بدنم. روزه و گرمای خرداد آدم را به چه فکرها که نمی‌اندازد. راستش امروز که روز قدس بود با خودم فکر می‌کردم که اصل راهپیمایی و تظاهرات فریاد زدن است. روز قدس هم همین است. بنا نیست تقویم را که ورق زدیم و دیدیم امروز روز قدس است، بلند شویم و برویم اسرائیل را تا بعد از ظهر نابود کنیم و برگردیم. قرار این است که فریاد بزنیم. البته ما معتقدیم که نابودی اسرائیل از این هم ساده‌تر است، همان‌طور که بنیانگذار این روز گفت اگر هر مسلمان یک سطل آب بریزد اسرائیل را سیل خواهد برد. اما قرار است در این روز فقط فریاد بزنیم. زبانم به کامم چسبیده و به یک سطل آب فکر می‌کنم که یک لیوانش را خرج گلوی خشکم کنم و بقیه‌اش را خرج سر و کله‌ام.
بله، می‌گفتم روز قدس روز فریاد زدن است. در دنیایی که اسرائیل جنایت می‌کند و رسانه‌ها سکوت می‌کنند. اسرائیل کودک می‌کشد و رسانه‌ها اخبار فوتبال را می‌گویند. در دنیایی که اسرائیل هست و رسانه‌ها نیستند، باید فریاد زدن را تکلیف دانست. که اگر کسی آن سر دنیا صدای سکوت اخبار خانه‌اش را پر کرده بود و خودش پتو را کشیده بود روی صورت و خوابیده بود، صدای من و شما از پنجره خانه‌اش برود داخل و چراغ‌ها را روشن کند و یک سطل آب بریزد روی پتوی تا صورت بالا کشیده‌اش و بیدارش کند. الان که رمق نوشتن ندارم بیشتر به یک سطل آب فکر می‌کنم. روز قدس جدا از فریاد زدن با گلوی خشک روزه، زیر آفتاب داغ قبل از ظهر، به ما یادآوری می‌کند که آزادی قدس کار یک حزب یا یک نهاد نیست. کار شخص است. کار من، کار شما، کار هر مسلمانی که قبل افطار به آب خنک فکر می‌کند. به ما یادآوری می‌کند که اگر می‌خواهید این توده سرطانی از بین برود و متاستاز ندهد به بقیه ممالک اسلامی، باید هر کس با دهان خودش فریاد بزند. هر مسلمان به قدر صدایش زیر بار تکلیف است. مثل همان مثالی که بنیانگذار این روز گفته بود. خودکارم را رها کرده‌ام روی کاغذ و به تکلیف شخصی خودم فکر می‌کنم. به یک سطل آب فکر می‌کنم که خرج اسرائیل کنم.

علیرضا رافتی

نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها