در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
کمتر کسی پس از مرگ، شانس زندگی دوباره پیدا میکند. تقریبا این شانس نزدیک به صفر است، اما عمر «شمسی بلاژ»، پیرزن خبرساز و اهل روستای چال باغچه زیلایی به دنیا باقی بود. روز دوشنبه، درست زمانی که قرار بود اهالی روستا زندگی را دوباره از نو آغاز کنند، تقدیر، سرنوشت دیگری برای پیرزن رقم زده بود.
احمد ولیپور، نوه 40 ساله پیرزن که رئیس شورای روستا هم است، درباره آن روز به جامجم میگوید: «خانه ما با خانه مادربزرگم، 100 تا 150 متر فاصله دارد. آن روز، مادرم به خانه مادربزرگم رفته بود. ساعت هفت صبح بود که تلفن زنگ زد.گوشی را که جواب دادم، مادرم بود و گفت مادربزرگت فوت شده است. با این خبر، خودم را به خانه مادربزرگم رساندم و بر بالینش رفتم. ظاهرش که نشان میداد فوت کرده است، اما چون دوستش داشتم و نمیتوانستم مرگش را باور کنم، دستم را روی قلبشگذاشتم تا بدانم ضربان قلب دارد یا نه. در سکوت سعی کردم ضربان قلبش را حس کنم، اما قلب مادربزرگم ضربان نداشت و فوت کرده بود.»
او زنده است
روستا کوچک بود و تمام اهالی روستا، مادربزرگ را به عنوان یکی از بزرگان روستا میشناختند. خیلی طول نکشید که مردم روستا از مرگ او باخبر شدند و در حالیکه بسیاری از آنها لباس سیاه عزا به تن کرده بودند، دسته دسته به سمت خانه او روانه شدند. صدای شیون از خانه مادربزرگ شنیده میشد و فرزندانش بر بالینش اشک میریختند. در فاصلهای که فرزندان او و اهالی روستا مشغول عزاداری بودند، احمد تصمیم گرفت قبری برای مادربزرگش تهیه کند. او در ادامه توضیح میدهد:« بعد از آمادهکردن قبر، سدر و کافور تهیه کردیم تا به غسالخانه بدهیم و خانمهای غسال، مادربزرگم را غسل دهند. ساعت 9 و 30 دقیقه صبح بود. هنوز شستوشوی میت را آغاز نکرده بودند که ناگهان همهمه و جیغ زنان بلند شد که میگفتند زنده شد، زنده شد. هرکس حرفی میزد، اما از میان فریادها متوجه شدم دست مادربزرگم تکان خورده است. در واقع او دوباره زنده شده بود. با این خبر، بهسرعت با مسؤول مرکز جامع سلامت موشمی زیلایی تماس گرفتم و او را در جریان اتفاقی که برای مادربزرگم افتاده بود، قرار دادم.»
آرامش روستا به هم خورده بود. بعضی صورتها میخندید، بعضی هم خنده و اشک را با هم داشتند، اما همه خوشحال بودند که مادربزرگ سالخورده روستا دوباره به زندگی برگشته است.
مرگ پنجه در پنجه پیرزن
اسلام داناییمهر، کارشناس بهداشت محیط مرکز جامع سلامت موشمی زیلایی میگوید:
«ساعت 10 صبح بود که اهالی روستا با مرکز تماس گرفتند و اعلامکردند زن سالخوردهایکه فوت کرده بود، دوباره زنده شده است. با دکتر کریمیزاده تماس گرفتم و او را در جریان موضوع قرار دادم. در کمترین زمان ممکن، همراه وسایل احیا و آمبولانس، خودمان را به روستا رساندیم. پس از انجام عملیات احیا روی بیمار، عازم مرکز شدیم. در طول مسیر احساس کردیم بیمار دوباره تمام کرده است، دکتر کریمیزاده بهسرعت دست به کار شد و عملیات احیا را انجام داد که خوشبختانه بیمار برگشت. وقتی به مرکز رسیدیم، دکتر از بیمار نوار قلب گرفت و متوجه شد ضربانش نامنظم است و وضعیت مناسبی ندارد و لازم است به یک مرکز درمانی مجهزتر منتقل شود. با توجه به بحرانی بودن شرایط، با اورژانس هوایی یاسوج تماس گرفتیم و درخواست بالگرد کردیم.»
در تکاپوی نجات جان مادربزرگ
عقربهها ساعت 10 و 45 دقیقه صبح را نشان میداد که تلفن اورژانس 115 یاسوج به صدا درآمد. در شرایطی که نجات زندگی مادربزرگ سالخورده به ثانیه وابسته بود، مرکز، با توجه به بحرانی بودن وضعیت جسمی او، کوهستانی و صعب العبور بودن مسیر به بالگرد اعلام آمادهباش داد.
خدابخش محمدزاده، تکنیسین اورژانس هوایی یاسوج در ادامه میگوید: «ساعت 10 و 50 دقیقه صبح همراه دو خلبان و همکارم علی یارنسب به سمت روستای موشمی زیلایی پرواز کردیم. یک کیلومتر پس از روستا، روی زمین مسطحی فرود آمدیم. لحظهای که به بالین بیمار رسیدیم، سطح هوشیاریاش روی عدد 9 و پزشک روستا مراقب وضعیتش بود. پس از دریافت شرح حال بیمار، علائم حیاتیاش را کنترل کردیم. با مشاهده نوار قلبی متوجه شدیم بیمار سکته قلبی کرده است. پزشک گفت ایست قلبی هم کرده است و برای همین راههای تنفسیاش را باز و سپس او را به بالگرد منتقل کردیم. در طول مسیر در عین اینکه بهطور مرتب وضعیت فشار خون، ضربان قلب، میزان اشباع اکسیژن خون و.. بیمار مانیتورینگ میشد، او را با انجام اکسیژن درمانی با غلظت بالا و باز نگهداشتن راههای هوایی حمایت میکردیم. پس از حدود 45 دقیقه به بیمارستان رسیدیم و بیمار را تحویل آمبولانس بیمارستان دادیم تا تحت درمانهای مجهزتری قرار گیرد.»
محمدزاده در پاسخ به این که چند درصد احتمال دارد قلب افراد پس از سکته قلبی، بدون استفاده از هیچ دستگاه و اقدام حمایتی درمانی دوباره به تپش بیفتد، میگوید:« هیچ درصدی نمیتوان برای آن درنظر گرفت. این مساله به عوامل زیادی مانند سن، میزان درگیری قلب با سکته، سابقه قبلی و... بستگی دارد. اما میتوان گفت علت به تپش افتادن دوباره قلب پس از گذشت دو ساعت بدون دریافت هیچ اقدام درمانی این باشد که قلب «این پالس»، تولید و آن را به دهلیز و بطن قلب ارسال کرده و در اثر آن، انقباض، انبساط و پمپاژ خون رخ داده است. در نتیجه این عمل، قلب این بیمار دوباره به تپش افتاده است.»
لیلا حسینزاده
حوادث
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس ساترا در بازدید از غرفه جام جم مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان
در گفتوگوی «جامجم» با علیرضا دهقان، کارگردان ایساتیس بررسی شد
گفتوگوی «جامجم» با محمدرضا صفدریان قهرمان یخنوردی جهان