گفت‌وگو با حسن غفاری، عکاس مردم‌نگار درباره زندگی عشایر

ایلیاتی، کاسب نیست

سیاه‌ چادرها دارند کم کم جای خودشان را به چادرهای برزنتی می‌دهند. وقتی در بازار گونی‌های برزنتی و پلاستیکی هست چرا باید نشست و خورجین بافت و‌ آنها را پهن کرد روی الاغ و اسب و مادیان؟ وقتی موتور و وانت و جاده هست چرا باید برای طی مسیر از چهارپایان استفاده کرد؟ اصلا چرا باید ایلیاتی و عشایر ماند و ییلاق و قشلاق کرد؟
کد خبر: ۱۲۰۵۷۷۸

این روزهای اردیبهشتی که هوا بسیار معتدل است، فصل حرکت عشایر است، مردمانی که یک جا ماندن را تاب نمی‌آورند و مدام در حرکتند.مردمی که از برکت حرکتشان زمین‌ها آبادتر می‌شود و دام‌ها پروارتر.مردمی که سختی سفر و حرکت را به جان می‌خرند تا ادامه دهنده فرهنگ ایلیاتی باشند.مردمی آزاده که تا چند سال قبل جزو ستون‌های اقتصادی کشور بودند با دامداری‌ و بافته‌هایشان که چشم‌نوازند و هویت دارند و نگاه را با خود می‌برند که ای‌کاش یکی از آنها مال من باشد؛ بافته‌ها و صنایعی خوش آب و رنگ با نقش‌های پر رمز و راز.
فصل کوچ عشایر است و عکس‌هایی که منتشر می‌شود، حسرت زندگی در دل طبیعت را در وجودمان زنده می‌کند.زنان و مردانی که سوار بر اسب و مادیان در کنار گوسفندان و بزها‌ و میش‌ها در دل کوه یا دشت به پیش می‌روند تا به دشت‌های حاصلخیزتر برسند و دام‌هایشان را سیر و فربه کنند.عکس‌ها خوش آب و رنگ‌اند و برای لحظه‌‌ای هم که شده تمنای زندگی در طبیعت را در وجودمان زنده می‌کنند، هر چند این خواسته فقط یک تمناست ، ما دو دستی به زندگی شهرنشینی چسبیده‌ایم و حاضر نیستیم از آن جدا شویم، حتی اگر روز به روز حلقه سختی معیشت بیشتر نابودمان کند.
چالش‌های پیش روی عشایر جوان
عکس‌ها فقط عکس هستند و آنهایی که در نمایشگاه‌های مختلف صنایع دستی و عشایری شرکت می‌کنند ، ایلیاتی نیستند ! آنها کاسبند که آمده‌اند تا با جعل زندگی ایلیاتی پولی به جیب بزنند و بروند ! این‌ها را حسن غفاری می‌‌گوید که اصالتا اهل کهگیلویه و بویراحمد است و سال‌های زیادی است از اقوام و عشایر سراسر ایران عکاسی می‌کند و به عکاس قوم نگاری شهرت دارد. غفاری فیلم روبان قرمز حاتمی کیا را هم عکاسی کرد اما بعد سراغ علاقه خود رفت و به عکاسی از مردم ادامه داد.او به واسطه حضور در میان اقوام مختلف ایرانی شناخت خوبی از آنها دارد. «فناوری و اسباب زندگی مدرنیته یکی از دلایل بر هم ریختن نوع زیست عشایر است.حالا بیشتر عشایر به‌خصوص جوان‌ها گوشی‌های هوشمند دارند و به مدد بسته‌‌های اینترنت از همه دنیا باخبرند.جوان‌های ایلیاتی چه دختر و چه پسر حالا دیگر کمتر علاقه‌ای به ماندن در طبیعت دارند، آنها با زندگی شهری آشنا شده‌اند و دوست دارند از رفاه آن استفاده کنند. زندگی عشایری دشوار است، باید مدام در حال حرکت باشی، باید از دام‌ها مراقبت کنی، باید همه نیاز‌هایت را خودت برطرف کنی و اکنون جوان‌های عشایر از خود این سوال را می‌پرسند، چرا باید عشیره بمانند؟ شاید اگر دولت و مسئولان بیشتر به عشایر توجه می‌کردند و فرهنگ زیست آنها را پاس می‌داشتند، ایلیاتی‌ها از این که زندگی عشایری دارند و دردل طبیعت زندگی می‌کنند، حس خوبی پیدا می‌کردند و دیگر دوست نداشتند از ایل جدا شوند.اما عشایر مهجورترین،اقوام و مردم ایران هستند که به‌سختی به زندگی ادامه می‌دهند به‌خصوص در چند سال اخیر که به دلیل خشکسالی خیلی از مراتع از بین رفت.»
عشایر واقعی به نمایشگاه‌ها نمی‌آیند
به غفاری می‌گویم به نظر می‌رسد، یکی از روش‌های توجه به عشایر، برگزاری نمایشگاه‌های صنایع دستی آنهاست و یا خانه‌های بوم‌گردی و هتل‌هایی که مثلا اتاق‌هایش سیاه‌چادرهای عشایری است.
«در این نمایشگا‌ه‌ها کسانی شرکت می‌کنند که کاسبند نه عشایر واقعی.ایلیاتی اصیل آنقدر کار دارد که فرصت نمی‌کند به این‌جور نمایشگاه‌ها بیاید و اجناس تولید خودش را بفروشد.برخی از کاسب‌ها که رگ خواب علاقمندان صنایع دستی عشایری دستشان ‌آمده، بر تن فروشندگان خود لباس عشایری می‌پوشانند، رقص‌ها و نوازندگی‌های ایلیاتی راه می‌اندازند و صنایعی که اصالت آنها چندان هم معتبر نیست را به مردم می‌فروشند.خانه‌های بوم‌گردی و هتل‌های سیاه‌چادری، جاذبه‌های توریستی است که نفعش اصلا به عشایر نمی‌رسد.زندگی عشایری بر مبنای دام‌پروری است.آنها آدم‌های متعهدی هستند که می‌دانند از طریق پرورش دام باید بخشی از بازار گوشت و لبنیات و ... را تامین کنند.اما واقعیت این که مدت‌هاست بازار به‌هم ریخته است.خشکسالی باعث شد که عشایر نتوانند مراتع مناسب و خوبی برای دام‌های خود پیدا کنند و یک جورایی دامپروری آنها زمین خورد اما باز هم تلاش می‌کنند به زندگی خود ادامه دهند.به‌خصوص عشایر شاهسون ، بختیاری و قشقایی. از طرفی باید به این موضوع هم توجه کرد که روستائیان با عشایر در حال حرکت خوب تا نمی‌کنند.وقتی عشایر برای یک ، دو روزی در منطقه‌ای ساکن می‌شوند اگر در نزدیکی روستا باشند، مردم روستا معترض می‌شوند چون به نظر آنها دام‌های عشایر، در زمین‌های آنها چرا می‌کنند و دیگر برای احشام روستائیان علوفه‌ای‌ نمی‌ماند ! الان که گوسفند گران شده ، دام‌های عشایر در خطر دزدیده‌ شدن هم هستند و همه این‌ها عشایر را کلافه کرده است و آنها را به این فکر انداخته که سبک زندگی خود را تغییر دهند.»
عشایر هم حریم شخصی دارند
به غفاری می‌گویم اگر سبک زندگی عشایر به مردم معرفی شود، آنها می‌توانند از توریست‌ها به عنوان منبع درآمد استفاده کرده و زندگی خود را رونق بدهند؟
«عشایر بسیار خونگرم و مردم‌دار هستند.آنها مقید این نیستند که مثلا خوراکی به مسافران بفروشند یا هزینه اقامت از آنها بگیرند.اما می‌توان در این زمینه فرهنگسازی کرد که تاکنون مغفول مانده است.می‌توان مهمان عشایر شد و از بودن در کنار آنها لذت برد اما این حضور هم قوانین و چارچوبی دارد.برخی فکر می‌کنند وقتی وارد ایل شدند این اجازه را دارند که به هر جا که دوست داشتند سرک بکشند و مثلا عکس بگیرند اما واقعیت این است اگر مهمانی به خانه ما بیاید هر چند بسیار عزیز هم باشد به او اجازه می‌دهیم به همه گوشه و کنار خانه ما سرک بکشد؟ زندگی در کنار عشایر و مهمان آنها بودند قوانینی دارد که باید رعایت شود. تیر و طایفه‌های عشایری هنوز در همه ایران پیدا می‌شوند، اما «ایل»هایی که متشکل از چند طایفه‌اند در حال نابودی هستند.قدرت ایل‌هایی و طایفه‌ها کم شده اما تیره‌‌ها تلاش می‌کنند که حیات زندگی عشایری حفظ شود.»

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها