در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نزدیک به چهار دهه از شهادت استاد میگذرد. این روزها وقتی به ایشان فکر میکنید، وی را با چه ویژگیهایی به خاطر میآورید؟
به نظر من ایشان یک حکیم به تمام معنا بودند. هم بر حکمت نظری مسلط بودند که از آثارشان هویداست و کسی در آن تردید ندارد، هم از نظر حکمت عملی خیلی چیزها را رعایت میکردند.
منظورتان از حکمت عملی چیست؟
مراعات بایدها و نبایدها، شایدها و نشایدها. همان چیزی که امروز به آن سبک زندگی میگویند. ایشان به نکات بسیار ریزی توجه داشتند و آنها را مراعات میکردند که من در کمتر کسی دیدهام. در آثارشان هم به حکمتهای عملی زیادی اشاره کردهاند.
از دیگر ویژگیهای ایشان این بود که برخوردهای مبتنی بر احساساتبازی و بیهدف نداشتند و تمام کارها، رفتارها و گفتارهایشان هدفمند بود.
دیگر ویژگی ایشان احساس مسؤولیت نسبت به همه افراد اعم از اعضای خانواده، اقوام، شاگردان، دوستان و مردم جامعه بود. حس مسؤولیتپذیری ایشان فوقالعاده بالا بود.
تقابل ایرانیت و اسلامیت در این روزها توسط گروهها و افراد مختلف مطرح میشود. راهکار شهید مطهری در این زمینه چه بود؟
ایشان در کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» تکلیف مساله را تا حد زیادی روشن کردهاند. گرفتاری ما این است که مسؤولان فرهنگی ما نمیخواهند به آرای اهل نظر مراجعه کنند و بهشدت از فقر علمی و فرهنگی رنج میبرند. گاهی هم که میخواهند خدمت کنند، طوری ناشیانه عمل میکنند که خدمتشان به ضد خودش تبدیل میشود! استاد مطهری وقتی میخواستند در باره موضوعی بحث کنند، تمام جوانب را در نظر میگرفتند و پیامدهای آن سخن را کاملا میسنجیدند و اینطور بیگدار به آب نمیزدند.
به نظر شما این توانایی کمنظیر از کجا میآید؟
از تقوا، کسب علم به معنای واقعی، اجتناب از تنگنظری، شنیدن اقوال مختلف بدون پیشداوری، جسارت علمی، تسلط و احاطه بر علوم مختلف، سر و کار داشتن با بزرگان نحلههای فکری متفاوت و بهروز بودن. اینها ویژگیهایی هستند که چون کسب آنها زحمت دارد، متأسفانه در کمتر کسی جمع میشود. به همین دلیل است که با دریغ و صد دریغ جای خالی ایشان هرگز پر نشد و فرهنگ جامعه ما از فقدان ایشان آسیبهای جدی دید.
به مدرنیته به عنوان یکی از پایههای فرهنگی زندگی امروز ایرانیان اشاره کردید. از نظر ایشان مدرنیته چه تعریفی داشت؟
منظور ایشان از مدرنیته، خیلی سبک زندگی نبود. به هر حال تغییرات در سبک زندگی و استفاده از پیشرفتهای تکنولوژی بشری امری حتمی و در بسیاری از موارد کارگشا و ضروری است. از نظر ایشان تفکر و تغییراتی که در اندیشه انسانها پدید میآمد که به تبع خودباختگی و انفعال در زمینههای مختلف زندگی را موجب میشد، در درجه اول اهمیت قرار داشت. بنابراین بیآنکه واهمهای به دل راه بدهند و یا در برابر افکار جدید موضع تدافعی به خود بگیرند، با قدرت و صلابتی که ناشی از تسلط ایشان به علوم مختلف، بهویژه فقه و احکام اسلامی بود، با هر پدیده فکری نوینی روبهرو میشدند و روی آن کار میکردند. نمونهاش وقتی بود که در دانشکده الهیات گفتند بگذارید آقای آریانپور بیاید و مارکسیسم درس بدهد!
در حالی که بهشدت روی گرایشهای چپ حساسیت داشتند.
بله، ایشان با ماتریالیسم آشکار مشکلی نداشتند و برای کارل مارکس به عنوان یک متفکر احترام قائل بودند، ولی همانطور که در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری هم نوشتهاند، با «ماتریالیسم منافق» مشکل داشتند، چون نوعی ماده گرایی پنهان است که متأسفانه غالبا زیر نقاب دین پنهان میشود. ایشان در این زمینه بسیار حساس و نکتهسنج بودند. در دهههای 30 و 40 روشنفکری در ایران به معنی چپ بودن بود و هر کسی که میخواست روشنفکر جلوه کند، باید چپ میشد. برای مقابله با این طرز تفکر، افرادی مثل آیتا... طالقانی، مهندس بازرگان و... به میدان آمدند، اما کسانی مثل مجاهدین خلق هم آمدند که میگفتند مسلمان هستیم، ولی همان حرفهایی را میزدند که چپیها میزدند. من کمتر دیده بودم ایشان عصبانی شوند، ولی این مساله که عدهای برای اینکه اثبات کنند اسلام دین کارآمد و پیشرفتهای است، سعی میکردند ثابت کنند که ما هم همه چیزهایی را که چپیها دارند داریم، ایشان را بسیار برانگیخته و عصبانی میکرد! به نظرم یکی از دلایل اصلی که ایشان از حسینیه ارشاد کنار کشیدند، طرح مسائلی از این دست در آنجا بود.
با توجه به اینکه شما در یکی از فعالترین کانونهای مبارزاتی دانشجویی،یعنی دانشگاه شریف بودید و خودتان هم دانشجوی فعالی بودید، قطعا میتوانید از وجهه شهید مطهری در محیط دانشگاهی تحلیل دقیقی ارائه بدهید. آیا دانشجویان ایشان را خوب میشناختند؟ وقتی متوجه میشدند شما برادرزادهشان هستید، چه واکنشی نشان میدادند؟
بله، اغلب ایشان را خوب میشناختند و منبرهایشان در کانون توحید، مسجد آقای موسوی اردبیلی در خیابان نصرت و مسجد آقای مهدوی کنی شلوغ میشد. ایشان در مسجد جاوید هم منبر میرفتند که من و دوستانم میرفتیم. البته ذکر این موضوع را هم لازم میدانم که آن روزها خطکشیهایی که در حال حاضر در جامعه وجود دارد و همه بهنوعی به تقابل با هم میپردازند، وجود نداشت. آن روزها جزوات همه گروههای سیاسی را میتوانستید پیدا کنید و بخوانید. بین بچه مسلمانها و بقیه هم خیلی درگیری پیش نمیآمد. یادم هست در سازمان مجاهدین خلق خطکشیهایی اتفاق افتاد، ولی در دانشگاه خیلی مشخص نبود. هنوز هم چپیهای آن موقع مرا به اسم کوچک صدا میزنند. مرا به خاطر مرحوم عمویم میشناختند، ولی هیچ برخورد خاصی با من نداشتند. بسیاری از دانشجویان ایشان را به عنوان مرجع فکری قبول داشتند. دو سه بار هم خود من، بچههای انجمن اسلامی را نزد ایشان بردم که به سؤالاتشان جواب بدهند. خلاصه دعواها و خطکشیها اصلا مثل امروز نبود. اختلاف نظر داشتیم، اما دعوا نداشتیم. این هم برمیگردد به شیوه فکری و برخوردهای احترامآمیز و منطقی امثال شهید مطهری که خط فکری و نوع برخورد ما را با مخالفان ترسیم میکردند. اشکال کار امروز ما از متولیان فرهنگی است، والا جوانان امروز به هیچوجه کمهوشتر از نسل ما نیستند.
از تأثیرات علمی و فرهنگی ایشان روی اعضای خانواده، جوانان خویشاوند و دانشجو، خاطراتی را نقل بفرمایید؟
یادم هست در سالهای 1347، 1348 ایشان اصرار زیادی داشتند بچههای فامیل به هنرستان بروند و حرفه و فن را یاد بگیرند. حرف ایشان هم برای اکثر افراد حجت بود و به خیرخواهی و دقت نظر ایشان،همه اعتقاد و اطمینان داشتند. به همین دلیل بسیاری از بچههای فامیل همین کار را کردند و بعدها هم توانستند با دیپلم هنرستان جذب محیط کار شوند. عدهای هم به مؤسسه فنی یا در واقع تکنیکوم نفیسی رفتند و مدرک مهندسی گرفتند. دید بسیار بازی میخواهد که در هیاهوی دکتر و مهندس شدن، کسی اینطور فکر کند که بهتر است جوانها دنبال رشتههای فنی بروند و فقط کسانی به علوم انسانی بپردازند که استعداد و حوصله پیگیریها و پژوهشهای عمیق را دارند، در حالی که در بین خانوادهها قضیه درست برعکس بود و معمولا شاگردان تنبل به رشتههای علوم انسانی روی میآوردند! حالا هم متأسفانه همینطور است و بیشتر نخبهها به سراغ رشتههای مهندسی و پزشکی میروند، در حالی که نظریهپردازان و مدیران اصلی جامعه را باید در بین عالمان، فلاسفه و کارشناسان علوم انسانی جستوجو کرد. شهید مطهری برای تقویت روحیه علمی و فکری جوانان، وقت و انرژی زیادی میگذاشتند. ایشان در منطقه قلهک برای بازاریها هم جلسه قرآن میگذاشتند و من در مواقعی که در تهران بودم و امتحان نداشتم،به این جلسات میرفتم.
شما که رشته تحصیلیتان فنی بود، چطور سر از کلاسهای فلسفه در آوردید؟
ما در دانشگاه یک مرکز علوم انسانی داشتیم که دکتر حداد عادل و دکتر نصرا... پورجوادی ادارهاش میکردند.
که بعدا دو مسیر مخالف هم را طی کردند.
بله، ما در آنجا برای اینکه به معدلمان کمک شود، بعضی از دروس را میگرفتیم. من هم درس فلسفه غرب را گرفتم که چهار واحد بود، ولی انصافا به اندازه 12 واحد از من وقت و انرژی گرفت. دکتر حداد عادل درس میدادند. یادم هست اواخر بحثها به کانت و هگل که رسید، واقعا سخت شد و حسابی به زحمت افتادم. دکتر حدادعادل وسط ترم امتحانی از ما گرفتند و بعد یک روز که پیش مرحوم عمو رفته بودند، ورقهام را نشان ایشان دادند و گفته بودند: خیلی خوب نوشته است! اواخر که کار خیلی مشکل شد و من اصلا سر از بحثها در نمیآوردم، به مرحوم عمو تلفن زدم و از ایشان خواستم کمکم کنند. گفتند: فردا بیا! رفتم و سه چهار ساعت برایم وقت گذاشتند و با چنان زبان سادهای مطلب را به من تفهیم کردند که خودم تعجب کردم چرا نفهمیده بودم؟ خیلی خوششان آمده بود از اینکه فلسفه ربطی به مهندسی شیمی نداشت، اما من برای چهار واحد این درس سنگین را انتخاب کرده بودم.
خانواده ایشان و خود شما از این نسبت فامیلی بهرهای بردهاید؟
اگر از علی آقا میگویید که به نظر من ایشان و چند نفر دیگر از سالمترین سیاستمداران فعلی ما هستند. خود من هم با اینکه 43 سال است در بالاترین سطوح صنعتی فعالیت کردهام، میتوانم با اطمینان کامل بگویم که از نظر مالی کوچکترین خلافی نکردهام. این مطلب در مورد همه مطهریها صدق میکند.
از تفسیر خوئینیها دل پری داشت
واکنش ایشان در باره تفاسیر مختلفی که توسط مخصوصا روحانیون در باره آیات قرآن ارائه میشدند و در آنها گرایشهای مارکسیستی وجود داشت، خیلی ناراحتکننده بود. فوقالعاده عصبانی میشدند و میگفتند چرا باید اینقدر بدبخت باشیم که تحت تأثیر مارکسیسم قرار بگیریم و دائما چشممان به دهان آنها باشد که ببینیم چه میگویند تا بلافاصله بگوییم ما هم این را در اسلام داریم! اسلام بسیار قویتر از سایر مکاتب است و میتواند با قدرت از پس آنها برآید و موضوعات و افکار جدیدی را مطرح کند که تا به حال به فکر آنها هم خطور نکرده است.
ایشان در آن موقع انحراف فکری آقای خوئینیها را- که در مسجد جوستان تفسیر میگفت- تشخیص دادند و از من خواستند جزوههای آن جلسات را برایشان ببرم. اتفاقا یکی دو نفر از بچههای کلاس ما، به کلاسهای تفسیر ایشان میرفتند و از آنها خواستم جزوههایشان را برایم بیاورند و آنها را برای عمویم بردند. یادم هست با مطالعه آنها فوقالعاده ناراحت و نگران شدند. تنها چیزی که فوقالعاده ایشان را عصبانی میکرد، تطبیق اسلام و مارکسیسم بود. در هر حال مرحوم عمو از تفسیرهای آقای خوئینیها دل پرخونی داشتند. مدتی هم آقای هادی غفاری در مسجد خودشان تفسیر میگفت که البته برخورد با او راحتتر بود و زود جمعش کردند.
خانهنشینی در منزل شهید مطهری
من هیچ وقت در خوابگاه زندگی نکردم و همان طور که اشاره کردم با چند نفر از دوستان، آپارتمانی را اجاره کرده بودم. پدر و مادرم هر وقت از فریمان به دیدنم میآمدند، مرحوم عمویم در همین آپارتمان به دیدنشان میآمدند. ما تلفن نداشتیم و پدر و مادرم هر وقت میخواستند احوالم را بپرسند، به پاساژ پائین خانه ما -که تلفن داشت- زنگ میزدند. آنها هم زنگ در خانه را میزدند و من میرفتم و تلفن را جواب میدادم.
یک روز من به سرماخوردگی سختی دچار شده بودم و هماتاقیهایم هم خانه نبودند. از مغازه پائین میآمدند و زنگ در خانه ما را میزدند، ولی من حس اینکه از جا بلند شوم و بروم جواب بدهم، نداشتم. پدر و مادرم که سخت نگران شده بودند، به خانه عمو زنگ میزنند. ایشان با رانندهشان آمدند خانه من که ببینند چه شده که جواب ندادهام و وقتی دیدند بیمار هستم، مرا به خانه خودشان بردند. سر راه هم پیاده شدند و مقداری لیموشیرین و میوه خریدند. فردای آن روز هم مرا به بیمارستان کیان، روبهروی بیمارستان مهر در دوراهی قلهک نزد دکتر مرتضوی بردند که در انجمن پزشکان شاگرد ایشان بود. معلوم شد که باید لوزههایم را عمل کنند. بعد از عمل، حدود یک هفته منزل عمو بودم که خود و خانم و خانوادهشان نهایت لطف را به من کردند تا حالم بهتر شد و توانستم به خانهام برگردم. این مهر و محبتشان را هرگز فراموش نخواهم کرد.
محمدرضا کائینی
فرهنگوهنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد