در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
ماجرای ما اما پرداختن به این ماجراها و نگاههای کاربران فضای مجازی و .... به ماجرا نیست. میخواهیم از جنبهای دیگر به ماجرا نگاه کنیم. بسیاری از مردم دنیا این کلیسا را به خاطر فیلم و انیمیشنهایی میشناسند که بر اساس یک رمان ساخته شدهاست.
رمانی به نام «گوژپشت نوتردام» نوشته ویکتور هوگو تا همیشه برای خیلیها یادآور همان کوآزیمودویی است که برای نجات یک دختر بیگناه از اعدام سعی کرد به او کمک کند و اتفاقات بسیاری را رقم زد. شاید که نه... حتما خیلیها کتاب هوگو را نخواندهاند، حتما خیلیها در سطح جهان این کلیسا را ندیدهاند و شاید هرگز هم نتوانند از پس موانع گرفتن روادید کشورهای اروپایی برآیند و آنقدر متمول نباشند که بروند آن طرف دنیا و پاریس را ببینند، اما همهشان میدانند کلیسایی به این نام وجود دارد و این همه بیش از هر چیز مرهون داستان خوب و تاثیرگذاری است که هوگو نوشته است.
اینجاست که میشود نشست و دید آقای فردوسی خودمان چقدر دقیق میگوید: «بناهای آباد گردد خراب/ ز باران و از تابش آفتاب/ پی افکندم از نظم کاخی بلند/ که از باد و باران نیابد گزند» هر بنایی را ممکن است روزی آتشی بسوزاند و از میان ببرد. هر آبادی ممکن است روزی مبدل به ویرانی شود، اما این ادبیات است که زنده میماند و در زمان و زمانهای مختلف به حیات خود ادامه میدهد. نوتردام بعد از آتشسوزی هر قدر هم بازسازی شود، باز هم نوتردام بعد آتشسوزی است. اما نوشته هوگو را هیچ آتشی نمیتواند بسوزاند و برای همیشه خاکسترش کند. این ادبیات است، این داستان است، این کلمه است که همیشه زنده میماند و به هر زبان و بیانی که باشد با جهان حرف میزند. فکرش را بکنید، کلمهها حتی بعد از آدمها زنده میمانند، نه حافظی هست و نه سعدی و مولانایی، اما کلمههایشان برای ما زنده نگهشان داشته است. خلاصه که شوخی نیست، کلمه و کلمات هستند که میشوند و شدهاند اصلیترین پایههای جهان هستی.
زینب مرتضایی فرد
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد