
مریم: اینجام مادر. داشتم ظرفها رو جا به جا میکردم.
تلفن زنگ میخورد و مریم جواب میدهد. او در پاسخ به پشت خط تلفن میگوید: نخیر نیستند. نیمساعت پیش رفتند اداره. خواهش میکنم. چشم.
مادر: کی بود؟
مریم: با ناصر کار داشتند.
مادر: خب مادرجان چرا گذاشتی بره ناصرخان! برای ناهار نگهش میداشتی!
مریم: آخه مادر باید به ادارهاش برسد یا نه؟! از روزی که عقد کردیم یک روز رفته سر کار، اما شش روز نرفته. میترسم کارش رو از دست بده!
مادر: خب از بس این بچه مهربونه مادر جون. حالا یک کارد و سینی بیار، این سبزیها را پاک کنم. (سریال آیینه)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
«جامجم» در یکسالگی عملیات پیجری رژیم صهیونیستی در لبنان با مجتبی امانی سفیر کشورمان در بیروت به گفتوگو نشست
علیاصغر شعردوست معتقد است شهریار با آفرینش غزلهای نو، تحولی بیسابقه در شعر فارسی ایجاد کرده است