مریم: اینجام مادر. داشتم ظرفها رو جا به جا میکردم.
تلفن زنگ میخورد و مریم جواب میدهد. او در پاسخ به پشت خط تلفن میگوید: نخیر نیستند. نیمساعت پیش رفتند اداره. خواهش میکنم. چشم.
مادر: کی بود؟
مریم: با ناصر کار داشتند.
مادر: خب مادرجان چرا گذاشتی بره ناصرخان! برای ناهار نگهش میداشتی!
مریم: آخه مادر باید به ادارهاش برسد یا نه؟! از روزی که عقد کردیم یک روز رفته سر کار، اما شش روز نرفته. میترسم کارش رو از دست بده!
مادر: خب از بس این بچه مهربونه مادر جون. حالا یک کارد و سینی بیار، این سبزیها را پاک کنم. (سریال آیینه)
 		 	
    
    
    
    
    در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
    
    در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
    
    عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
    
    گفت و گو با بهزاد داداش زاده بازیکن سابق پرسپولیس و تیم ملی
مدیرعامل «بنیاد ملی پویانمایی» معتقد است فرهنگ «تولید مشترک» و توزیع مسئولیتها تنها راه توسعه بینالمللی است
فریدون جنیدی معتقد است: یادگار فردوسی اثری عمیق است که نباید به شکل سطحی به آن نگاه کرد