کارگر روز مزد که پس از سرقت از خانه زن میانسال، او را قربانی نقشه شوم کرده بود در دام پلیس گرفتار شد.
کد خبر: ۱۲۰۰۳۲۱


به گزارش جام‌جم، 22 اسفند سال گذشته زن میانسالی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران از ورود سارقی به خانه و آزار و اذیت او پس از سرقت خبر داد.
زن 50 ساله در شکایتش گفت: در خانه در حال استراحت بودم که متوجه سر و صدا از داخل حیاط شدم. توجهی نکردم و مشغول دیدن سریال مورد علاقه‌ام بودم که ناگهان از داخل اتاقی، مرد جوانی با صورت پوشیده وارد اتاق پذیرایی شد. ترسیده بودم و قصد داشتم با فریاد از همسایه‌ها کمک بخواهم که ناگهان سارق به سمتم حمله‌ور شد و پس از کتک زدن با چاقو تهدید کرد که اگر سر و صدا کنم مرا خواهد کشت. او با نوارچسب دست و پایم را بست و پس از آن به داخل اتاقی رفت که طلاهایم را در آنجا نگهداری می‌کردم . پس از سرقت طلاها و وجوه نقد داخل خانه فکر می‌کردم که از خانه خارج می‌شود، اما مرا مورد آزار و اذیت قرار داد .
با توجه به اظهارات شاکی، کارآگاهان اطمینان یافتند سارق به شرایط زندگی و همچنین محل نگهداری طلاجات آشنایی داشته است. به همین خاطر تحقیقات از اطرافیان مالباخته در دستور کار قرار گرفت و مشخص شد، مدتی پیش جوانی حدود 30 ساله برای نظافت، چند روز در خانه شاکی حضور داشته است.
در ادامه با بررسی دوربین‌های مداربسته، خودروی پراید سفید مرد متجاوز شناسایی شد و با ردیابی پلاکش مشخص شد، آخرین بار خودرو به مردی به نام امیرهوشنگ 34 ساله به صورت قولنامه‌ای فروخته شده است.
با شناسایی تصویر امیرهوشنگ به عنوان نیروی خدماتی که چند روز در خانه شاکی حضور داشته، کارآگاهان مطمئن شدند امیرهوشنگ همان متهم پرونده است که با صورت پوشیده وارد خانه شاکی شده و پس از سرقت پول و طلا، وی را مورد آزار و اذیت قرار داده است . سرانجام با شناسایی مخفیگاه امیرهوشنگ در محدوده خیابان احسان در شرق تهران، کارآگاهان 19 اسفند او را دستگیر کردند. امیرهوشنگ در تحقیقات اولیه منکر هرگونه سرقت و آزار و اذیت شاکی شد، اما پس از پیدا شدن دستبند شاکی و همچنین اعلام نظریه پزشکی قانونی، به ناچار لب به اعتراف گشود و به سرقت و همچنین آزار و اذیت شاکی اعتراف کرد .
متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: به‌عنوان کارگر روزمرد صبح‌ها در خیابان منتظر می‌ماندم تا شاید سر کار بروم. یک روز خانم میانسالی به من مراجعه کرد و گفت چند روزی برای نظافت و کارهای خدماتی نیاز به کارگر دارد و به این شکل به خانه شاکی راه پیدا کردم. خانه شاکی ویلایی و قدیمی است. طی چند روزی که در آن خانه کار می‌کردم متوجه شدم او به تنهایی زندگی می‌کند و مقادیر قابل توجهی نیز پول و طلاجات در خانه دارد. از همان زمان بود که فکر سرقت پول و طلاجات به سرم افتاد تا این‌که در شب سرقت، از طریق دیوار، خودم را به داخل حیاط رساندم و نقشه شومم را اجرا کردم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها