در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شهرستان آققلا درست در بخش شمالی شهرستان گرگان قرار دارد. فاصله گرگان و آققلا با ماشین به پنج دقیقه هم نمیرسد. اگر در میدانهای گرگان، المانهای نوروزی نوید آمدن بهار را میدهند، هیچ المان نوروزی در آققلا دیده نمیشود. جز شکوفههای بهاری، هیچ چیزی رنگ بهاری ندارد. مردان شهر همه بیرون هستند. همه گیج و مات در خیابانها و میادین شهر دور هم جمع شدهاند. بیهیچ حرفی، فقط نگاه میکنند. نقطه مشترک همگی، بهت و خیس بودن پاچه شلوارشان است. بعضی از خانوادهها هنوز خانهها را خالی نکردهاند. پناه بردن به طبقه دوم خانهها تنها راهحل آنهاست. تراکتورها، اسبها و قایقهای تکنفره در خیابانهای پهن پر از آب، میرانند و آب را به صورت مردان و کودکان میپاشند. عمق آب در بعضی از نقاط حتی به زیر زانوها هم میرسد. سیل دیوار و در بعضی از خانهها را خراب کرده است. این اما تنها آسیب سیل نیست. بخش عظیمی از مغازههای شهر هم آسیب دیدهاند. عبدا... در یکی از پاساژهای شهر، تعمیرات طلا و نقره دارد. او با صدای دورگه میگوید: «آب به درون مغازهام آمده و تمام دستگاههایم را خراب کرده است.» اشک مینشیند توی چشمهای عبدا...، برمیگردد و به پاساژی که آب درون آن جمع شده است، نگاه میکند. چند قدم دورتر از مغازه او، مغازه رحیم است. پیرمردی که مغازه لوازم برقی دارد. رحیم مانند همسایههایش، جلوی در مغازه را با کیسههای شنی پوشانده است تا آب به درون مغازه راه پیدا نکند. هرچند که به گفته رحیم آب به درون مغازهاش رفته و حدود پنج میلیون تومان هم آسیب رسانده است. رحیم میگوید: «بهجز مغازه، بخشی از خانهام هم به خاطر سیل، نشست کرده است.» رحیم میگوید که همه ما میدانستیم که سیل میآید، اما هم اهالی شهر و هم فرماندار، خطر سیل را جدی نگرفتهاند.
بیماری در کمین مردم
در بین ماتم مردم سیلزده، بچهها خوشحالترینهایند. در نقاشی بچهها، ماهیهای رنگی بزرگ، در حال شنا هستند. پسربچههای شیطان پاچههای شلوارشان را بالا زدهاند، در شهرشان که حالا ونیز شده است، خوش میگذرانند؛ فارغ از این که ممکن است در آب آلوده یا در جوی بیفتند. اتفاقا یکی از بیماریهای در کمین مردم سیلزده خطر ابتلا به بیماریهای گوارشی است. این را علی موسوی، پزشکی که در اردوگاه اسکان موقت هلالاحمر است میگوید و توضیح میدهد: «بیماریهای گوارشی، اسهال و بیماریهای پوستی شایعترین بیماریهایند.» در اردوگاه اسکان موقتی که در نمایشگاه دائمی گرگان برپا شده است، 450 تا 500 بیمار در شبانهروز معاینه میشوند. مانند هر بلای طبیعی، خطر ابتلا به بیماریهای روحی و روانی، در کمین زنان و مردان سیلزده است. زنان ترکمن هنوز «اوزین کوینک» (لباس بلند و رنگارنگ زنان ترکمن) میپوشند و «آناق» (کلاهی که زنان متأهل ترکمن میپوشند) به سر میگذارند اما به قول نماینده بهزیستی در اردوگاههای اسکان موقت، مشکلات روحی و روانی بعد از برگشتن به خانهها به وجود خواهد آمد. او میگوید: «مردم عمق فاجعه را بعد از پایین آمدن آب خواهند فهمید.» شاید به خاطر همین است که در کنار پزشکان عمومی، روانپزشکان و مشاورین در حال خدمتند.
همه دچار آسیب روحی میشوند
کورش سلیمانی، متخصص اعصاب و روان در اردوگاه اسکان موقت مقیم است. سلیمانی معتقد است که در تمام بحرانهای طبیعی دو نوع بیماری روانی وجود دارد. او به ما میگوید: «بخشی از بیماران ما کسانی هستند که از قبل زمینه ابتلا به بیماری روانی را داشتهاند.» بخشی از بیماران روحی هم بیماری آنی دارند. اضطراب ساده مانند غم گذرا و حتی بیماری و اختلال عمده مانند استرس عمیق یا موج انفجار از دیگر تأثیرات روانی سیل در مردم است. از نظر او همه افراد هم از بحران طبیعی به وجود آمده متأثر خواهند شد، سوگ، غم، نگرانی از آینده و سوال «چرا برای من؟» از نمودهای این آسیب روانی است. سلیمانی توضیح میدهد برای جلوگیری از بحران آسیب روحی، امدادگران هلالاحمر، به طور مستمر، آسیبدیدهها را شناسایی میکنند. او میگوید امروز شاهد بیمارانی است که به خاطر مشکلاتشان واکنشهای جسمی دارند؛ تپش قلب و استرسهای شدیدی که او را مجبور میکند تا برای آنها دارو تجویز کند. شیما افشار، پزشک داروساز توضیح میدهد داروهای اعصاب و روان و گوارشی بیشترین داروهایی هستند که تجویز شده و با گذشت روزها، تجویز این داروها بیشتر هم خواهد شد.
همه دعوتید
همه میدانستند بعد از آققلا، سیل سراغ گمیشان خواهد رفت. چند روزی است که سپاه و ارتش جاده ترکمن به گمیشان را باز کرده، اما هنوز 30درصد شهر در آب قرار دارد و روستای حاجیآباد و چند روستای دیگر در محاصره هستند. زمانی که ما به گمیشان رفتیم، شهر هنوز در محاصره و تنها راه ارتباطی هوایی بود. بالگرد هلالاحمر هر روز سه تا چهار بار و هر بار به اندازه دو تن اقلام ضروری برای مردم شهر میبرد. محل استقرار اقلام، مسجد جامع حنفی است؛ جایی که امدادگران، در حال بستهبندی آذوقه هستند. در حیاط بزرگ مسجد، کامیونها و وانتها منتظرند تا بارها را تحویل بگیرند. ماشینهای پلیس در خیابانهای شهر و در حیاط مسجد، بیشتر از هر ماشین دیگری دیده میشوند. حتی حالا هم که بخش عظیمی از آب، درون دریا ریخته شده، ماشینها با محدودیت و با اجازه پلیس رفتوآمد میکنند. ماشینهای باری که بار خود را میزنند، با امدادگران و یک مأمور نیروی انتظامی در دل خیابانهای آبگرفته میرانند. ماشینهای باری جلوی خانهها ترمز میکنند و بعد به سرپرست خانواده، بسته یک ماههشان را تحویل میدهند. در لیست، جلوی هر خانوادهای که بستهاش را تحویل گرفته، تیک میخورد و ماشین باری سراغ خانواده بعدی میرود. مردها روی کیسههای شنی نشسته و منتظرند تا ماشینهای هلالاحمر و نفربرهای ارتش، اقلام و ناهار گرم را تحویلشان بدهند. قدمت بعضی از خانههای گمیشان به جنگ جهانی اول، زمانی که شهر در محاصره سربازان شوروی بوده، برمیگردد. خانههای چوبی در خطر نشست و ریزش قرار دارد. درست است که مردم گمیشان هنوز در محاصره آب هستند و سگهای ولگرد و نشست خانهها آنها را تهدید میکند، اما سعی میکنند روحیه خود را حفظ کنند. هنوز در شهر مراسم عروسی برگزار میشود و همه مردم شهر هم برای روحیه گرفتن، دعوتند.
لیلا شوقی
جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر