در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بازار موسیقی داخلی هم هنوز تا حد زیادی در سیطره آن طرف آبیها بود و صورت ماجرا برای خیلیها شده بود اینکه موزیسین پرمخاطب شدن و مهاجرت همسایهاند. طولی نکشید که این تصور عوض شد و موسیقی داخلی آنقدر رشد کرد و فضای کار برای گروههای مختلف موسیقی در آن ایجاد شد که عمده موسیقی مورد توجه جامعه ایران را تشکیل داد. بعدتر چند گام دیگر هم پیش رفت و کار به جایی رسید که خوانندههای ایرانی حتی در میان گروههای موسیقی پاپ پایشان به اجراهای خارج از کشور باز شد و ایرانیهای دور از وطن پای اجرای آنها نشستند.
اوضاع پیش رفت و رسید به حالا که دیگر تب مهاجرت موزیسینها به اندازه قبل داغ نیست و حتی عموم جامعه هم این تصور را ندارند که آن طرف مرز و در کشورهای اروپایی و آمریکا برایشان فرش قرمز پهن کردهاند تا قدم رنجه کرده و تشریف مبارکشان را به آن سرزمینهای آزاد و آباد و ارزان ببرند. نه فقط عموم مردم که هنرمندان هم خوب دستشان آمده در غرب خبری نیست. اصلا بخواهیم دقیقترش را بگوییم، میشود جمله را اینطور تصحیح کرد که هنرمندان بهقول معروف دوریالیشان افتاده که بهترین جا برای فعالیت هنری، زادگاه هنرمند است. البته ما هم مثل شما میدانیم نمونههای استثنا هم وجود دارد و بودهاند هنرمندانی از سراسر دنیا که این مسیر را رفتهاند و درخشیدهاند، اما تعدادشان در برابر آنها که رفتهاند و موفقیت و موقعیت کمتر از آنچه در وطنشان داشتهاند را تجربه کردهاند، کم نیست. با این حال هنوز هم شایعههای مهاجرت برخی هنرمندان به میان میآید و آنها هم خیلی زود ردش میکنند. مثلا همین چند هفته پیش گفتند محسن چاوشی میخواهد از ایران مهاجرت کند و او هم گفت حال ندارد تا سر کوچهشان برود! چه رسد به یک کشور دیگر. قبلتر از آن هم گفتند ای وای، ای داد رضا صادقی بساطش را جمع کرده و چمدان به دست میخواهد از ایران برود، که او هم خیلی زود این موضوع را تکذیب کرد و گفت میخواهد همین جا در ایران کنار مردم بماند و باعث شادیشان باشد. البته صادقی جوری هم گفت و نوشت که میشد این برداشت را کرد که شاید روزی برود، اما حالا قرار نیست این اتفاق بیفتد. اما تا به حال فکر کردهاید به خوانندهها یا گروههایی که طی همین سالها رفتند و خارج از ایران کار کردند؟ برخی شان ماندند و برخی دوباره همان چمدان گرامی را جمع کردند و برگشتند.
مهاجران، چند نسل قبل
همه به خاطر دارند ماجرای رفتن و بازگشتن زنده یاد محمدرضا لطفی را. رفت و سعی کرد در سرزمین دیگری بنوازد، اما آخرش هم برگشت همین جا، مکتبخانه میرزا عبدا... را راه انداخت و تا پایان عمرش در ایران بود. اما برخی اعضای گروه موسیقی دستان از جمله حمید متبسم، سعید فرجپوری و... هم مهاجرت را تجربه کردند.
هر چند هیچ وقت چمدان به دست برای زندگی به ایران بازنگشتند، اما عمده اجراهایشان در ایران است و تقریبا هر سال کنسرتهایی را در کشور خودشان و خودمان دارند.
فرجپوری معتقد است موزیسین هر جا برود نتهایش را هم با خودش میبرد و میتواند کارش را انجام بدهد و متبسم هم عقیدهای مشابه او دارد.
اما با این حال میبینیم که باز هم نتها را برمیدارند و به وطن سر میزنند. میشود به همه اینها فکر کرد و قضاوتهایی داشت، اما واقعیت این است که نمیتوان قاطعانه هم دربارهشان نظر داد، هر کس تجربه و دیدگاه خودش را دارد. فریدون آسرایی، خواننده خوشمشرب «خوشگلعاشق» را که میشناسید؟ او هم آن طرف آب شروع کرد و این طرف آب یعنی همین جا در ایران خودمان شهرت پیدا کرده و معرفی شد. او حالا هم میان نسلهای مختلف خواننده محبوبی است. خیال رفتن هم ندارد و بعد از سفرهای طولانی و دراز وطن را به همه جا ترجیح میدهد. در این بخش باید یادی هم کرد از کیهان کلهر، مارکوپولوی موسیقی ایران که این سالها در دنیا ساز زده اما آخرش آمده در ایران خودمان زندگی کرده است. حالا موافقید یادی هم بکنیم از هنرمندی که با هزار وعده رنگین به ایران برگشت و... .
هیچ نگوییم، رفتید سمت رامسر و آن طرفها، بروید و از جانب ما هم برایش فاتحهای بخوانید.
جوانترها و مهاجرت
همین اول فهرست نام شادمهر عقیلی را بگذاریم. او رفت و برنگشت. اما در ایران موفق بود، بخواهیم منصف باشیم باید بگوییم خارج از ایران هم موفق بوده و کارهای خوبی اجرا کرده، اما در این یک مورد هیچ شکی نیست که اگر مانده بود و همین جا کار کرده بود، پیشرفت به مراتب بیشتر و اتفاقات به مراتب بهتری را تجربه میکرد. خلاصه که نمیشود به نامش رسید و نگفت چه حیف شد! میماند هم برای خودش بهتر بود و هم برای موسیقی ما.
تا یادمان نرفته این را هم بگوییم کاوه یغمایی خواننده، نوازنده، تنظیمکننده و آهنگساز راک ایرانی هم روزی و روزگاری رفت و برگشت. از همانها بود که چمدانش را زود بست و آمد ایران پیش خودمان. ما که از این اتفاق خیلی خوشحالیم، نپرسیده میگوییم خودش هم خوشحال است، خیالتان راحت باشد.
حمید طالبزاده را که یادتان هست؟ «همه چی آرومه» را خوانده بود، هر چند خیلیها با این قطعه خاطرات خوشی ندارند، اما نمیشود گذشت از اینکه نشان داد خواننده مستعدی است و میتواند در ایران خوب گل کند و در موسیقی پیشرفت، اما رفت.
از زمانی هم که رفته چندان خبر و اثری از او نداریم و کاری نخوانده که شنیده شود و موردپسند
قرار بگیرد. حافظ ناظری، فرزند شهرام ناظری هم با این که برای تحصیل در موسیقی به خارج از ایران رفت، اما عمده اجراهایش در ایران است، هر چند اغلب موزیسینها قبولش ندارند و مورد انتقادات بسیاری است، اما باز هم همانجایی که شنیده و دیده میشود، همینجا داخل کشور است نه کالج آمریکایی که در آن درس خوانده و میان مردم آمریکا.هر چند خودش میگوید اینطور نیست، اما ما که دیگر میدانیم....
در میان نوازندگان موسیقی نواحی هم بودند کسانی که رفتند و عرصه برای گروههای کوچکتر باز شد، چرا نماندند و همین جا با ما و برای ما ننواختند؟ حیف نبود واقعا... .
زینب مرتضایی فرد
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین: