در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کیومرث پوراحمد، کارگردان و نویسنده در این مراسم با اشاره به اینکه او خشایار را ندیده بود، گفت: من به خاطر آشنایی با سیروس او را میشناختم. من سالهاست تلویزیون ایران را نگاه نمیکنم اما شنیدم پایتخت الوند کار بسیار خوبی بوده است.
بهروز رضوی، گوینده پیشکسوت نیز عنوان کرد: حرف زدن خیلی سخت است و هرگز به این سختی حرف نزدم. ما داغ کسی را دیدیم که سالهای سال باعث خنده ما و سلطان خنده ایران بود. خشایار معروفترین خصیصهاش خنده قشنگش بود و چهره او را بدون خنده به یاد دارید؟ حالا چه کنیم که او نیست و در نبودش چه کنیم غیر غصه خوردن.
سید عزتا... ضرغامی، از دیگر حاضران در این مراسم گفت: هرچه فکر میکنم نمیتوانم کلمه مرحوم را بگویم. خشایار عزیز با چهره شادی که داشت تا همین دو روز پیش با تمام انرژی برای شاد کردن دل مردم کار میکرد و هیچکس فکر نمیکرد بخواهد برای سوگ او امروز به اینجا بیاید.
سیروس مقدم، کارگردان سریال پایتخت نیز افزود: نمیدانم چه بگویم. ما ده سال با خشایار و گروه پایتخت فراتر از همکاری رفتیم و خانواده هم شده بودیم و مشکلات هم را میدانستیم. صبح که از دفتر میخواستیم به اینجا بیاییم هنوز باور نمیکردیم و در اتاقش را باز کردیم و قاب عکساش را دیدیم. همه ما شوکهایم. خشایار همه تلاشش خوب زندگی کردن بود و عاشق همسر و فرزندانش بود. روز آخر تستهای گریم و لباس بازیگران را میزدیم و باید آن روز را تا ابد به یاد داشته باشیم. او خیلی شاد بود و ۶۰ صفحه اول فیلمنامه را به محسن تحویل داد و رفت تا به بازی فوتبال بارسلونا برسد و با پسرش مسابقه را ببیند.
امیرمهدی ژوله، نویسنده سریال شبهای برره نیز در مراسم تشییع خشایار الوند گفت: همه از ناباوری گفتند. ما در این سالها خیلی بیشتر هم را میدیدیم. خشایار عاشق مادرش بود. یک بار درباره مادرش حرف میزدیم او گفت مادرم خیلی هوای مرا دارد و من خیلی حساش میکنم.
سیروس الوند، کارگردان سینما و برادر بزرگ خشایار، دیگر سخنران این مراسم بود. وی با خواندن شعری گفت: لحظهای که خشایار به دنیا آمده بود را به خوبی یاد دارم و لحظه بعد عروسیاش یادم هست. او خیلی عاشق همسرش الهام بود. آن شب، شب زیبایی بود که دیدم خشایار به کسی که دوست داشت رسید. عکس بعدی عکسی بود که در اتاق احیا را باز کردند و یک ساعت این بچه مثل جوجه بالا و پایین میپرید. عکس چهارم عکسی بود که رویش را کنار زدند تا شناساییاش کنم. در آنجا آقایی بود و گفت این آقا کیست؟ از مردم پرسیده بود این مرد کیست؟ و وقتی متوجه شده بود نویسنده پایتخت است به من گفت من سنگ قبرش را به خرج خودم میسازم. مردم هنرمندانشان را خوب میشناسند و همین برای ما کافی است، سیمرغ کیلویی چند؟
داریوش الوند، دیگر برادر خشایار الوند ضمن تشکر از مردم گفت: همانطور که سیروس گفت خشایار خیلی زیبا به دنیا آمد و خوشخنده بود. زمانی که به دنیا آمد من به سربازی رفتم و به عشق دیدنش به خانه میرفتم. عکس خشایار همیشه همراهم بود تا حتی که یکی از هماتاقیهایم میگفت تو چرا زن گرفتی بچهداری و آمدی سربازی؟ و من گفتم بچهام هست اما در اصل برادرمه. خشایار در تمام مدتی که من ایران نبودم برایم نامه مینوشت و برایم با زبان طنز جواب میداد. یک روز از بیرون آمدم و سراغش را گرفتم و نبود، هرچه گشتیم نبود. آخرسر رفتم آشپزخانه دیدم نشسته و دارد فکر میکند.
سهیلا الوند، خواهر خشایار الوند گفت: خشایار برادرم، پسرم، رفیقم، مشاورم و افتخارم بود و به چیزی که افتخار میکنم محبوبیت او است، نه معروفیتش. رضایتی که خانواده و مردم از او داشتند و امیدوارم با دعای خیرتان اهدافی که او داشت و آرزوهایی که برای بچههایش داشت را به تحقق برسانیم.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: