دستگیری مرد افغان با درخواست پلیس اینترپل

می‌ترسم بی‌گناه اعدام شوم!

مرد 30 ساله که به اتهام قتل مرد جوانی در روستای نهرین تحت تعقیب پلیس بین‌الملل افغانستان بود، بعد از سه سال فرار در تهران بازداشت شد .
کد خبر: ۱۱۹۴۵۲۶

به گزارش جام‌جم، روزهای پایانی هفته گذشته گزارشی از پلیس بین‌الملل افغانستان در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت مبنی براین‌که مرد 30 ساله‌ای به نام شفیق اوایل بهار سال 94 هموطنش را کشته و بعداز زخمی کردن برادر مقتول از روستای نهرین افغانستان متواری شده و به ایران آمده است. آنها از پلیس ایران خواسته بودند که متهم را بازداشت و برای ادامه تحقیقات و محاکمه به پلیس افغانستان تحویل دهند. ماموران جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت با اطلاع از این ماجرا، تحقیقات را برای دستگیری شفیق آغاز کرده و سرنخ‌هایی به دست آوردند که نشان می‌داد، شفیق در یک کارگاه قفسه‌سازی در مولوی کار می‌کند و شب‌ها در اتاقک بالای مغازه می‌خوابد. سرانجام ضمن هماهنگی با رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران شامگاه دوشنبه ششم اسفند امسال متهم به قتل افغان بازداشت شد .
متهم روز سه‌شنبه با انتقال به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منکر جنایت شد و به بازپرس جنایی گفت: مقتول، برادرش وچند نفر دیگر شب حادثه به خاطر کینه‌ای که برسر
گم شدن جعبه ابزار خودرو داشتند به مقابل خانه پدری‌ام در روستای نهرین آمدند و با سلاح‌های کلاشینکف به در خانه شلیک کردند. در جریان این حمله یکی از تیرها به برادر مقتول خورد. من مرتکب قتل نشدم و از ترس جانم که دوباره به سراغم نیایند، فرار کردم .
این مرد درحالی منکر جنایت شده که برادر مقتول و دیگر شاهدان ماجرا در تحقیقات پلیس جنایی افغانستان اعلام کرده‌اند که شفیق با برداشتن یکی از سلاح‌های کلاشینکف که روی زمین افتاده بود به هر دو برادر شلیک کرده و یکی را کشته و برادر او را زخمی کرده است.

گلوله کمانه کرد

شفیق 30ساله ، متاهل است و سه پسر ودو دختر خردسال دارد. اومی گوید بی گناه است و کمانه کردن گلوله باعث شده به دو برادر اصابت کند. او می‌ترسد بعد از انتقال به افغانستان کشته شود.
از آشنایی با مقتول بگو.
او و برادرش با من هم‌ولایتی بودند. در آنجا خرید و فروش خودرو می‌کردم. چند روز قبل از کشته شدن لطیف او سراغم آمد و خواست تا خودروی فوردم را به او بفروشم. قرارشد 3100 دلار به من پول بدهد. 1400 دلار را داد و قرار شد تا شش ماه دیگر بقیه را بدهد.
لطیف یک ماه بعد از این معامله چون موتور خودرو خراب شده بود، ماشین را بازگرداند و من زیر قیمت آن را فروختم، پولش را هم دادم. بعد وسایل داخل خودرو را خواست که گفتم جعبه ابزار گم شده است. او مدعی بود آن را دزدیده‌ام و این باعث اختلاف شد. لطیف خودش قاتل تحت تعقیب بود.
شب جنایت چه اتفاقی افتاد؟
آن شب من، پدرم و برادرم و دیگر اعضای خانواده در خانه بودیم که مقتول همراه برادرش، پسرعمه و چند نفر دیگر که همه کلاشینکف داشتند به مقابل خانه پدری‌ام در روستای نهرین آمدند و فریاد می‌زد من جعبه ابزار را باید بیاورم. بعد به در خانه و پنجره‌‌ها شلیک کردند. اعضای خانواده‌ام وحشت زده بودند. من، برادرم و پدرم برای حفاظت اعضای خانواده بیرون رفتیم. آنها همچنان تیراندازی می‌کردند که یکی از تیرها کمانه کرد و به شکم برادر لطیف اصابت کرده و باعث زخمی شدن وی شد . در آن شلوغی خانواده‌ام مرا فراری دادند و نفهمیدم که تیر چه کسی باعث مرگ لطیف شده است.
در این سال‌ها به کشورت بازنگشتی؟
مدتی بعد از فرارم دو بار به افغانستان بازگشتم که متوجه شدم خانواده مقتول خانواده‌ام را شکنجه داده‌اند و آنها مجبور به مهاجرت به روستای دیگری شده اند. بعد دیگر بازنگشتم چون ممکن بود بی گناه بازداشت و اعدام شوم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها