یک کارشناس مسائل آمریکای لاتین در گفت‌وگو با جام‌جم آنلاین:

احتکار دستمال توالت و مواد غذایی توسط ستون پنجم ونزوئلا

یادداشت

ونزوئلا از ابتدای انقلاب بولیواری تا امروز

در خصوص شرایط امروز ونزوئلا باید به سه دوره در این کشور توجه کرد، دوره اول قبل از انقلاب بولیواری، دوره دوم بعد از انقلاب بولیواری با مدیریت چاوز و درنهایت دوره سوم انقلاب بولیواری با مدیریت مادورو است، این سه دوره زمانی چند نکته را در بردارد که می‌تواند در خصوص رسیدن ونزوئلا به شرایط فعلی تأثیرگذار باشد، اولین نکته این است که قبل از انقلاب بولیواری در ونزوئلا، این کشور کاملاً ازنظر اقتصادی، نظامی و دیگر زمینه‌ها تحت سلطه آمریکا بود، همان موضوعی که در دیگر کشورهای آمریکای لاتین هم وجود داشت اما انقلاب بولیواری اتحاد نظامی و مدنی در جامعه ونزوئلا را رقم زد.
کد خبر: ۱۱۸۸۷۵۸
ونزوئلا از ابتدای انقلاب بولیواری تا امروز

جام‌جم آنلاین: چاوز که دوره‌ای زندانی بود و دوره‌ای فعالیت‌های سیاسی را تجربه کرده بود توانست با همراه کردن جامعه مدنی انقلاب را در این کشور به ثمر برساند اما نکته‌ای که در مورد ونزوئلا دوران چاوز وجود دارد این است که وقتی او بر سرکار آمد تبدیل به تجلی خواست آمریکای لاتینی برای مقابله با آمریکای شمالی شده بود و به همین دلیل قیام او با موج عظیم جنبش‌های چپ در آمریکای لاتین همراه شد.

نکته دیگر رسیدن نفت به اوج خود قیمت بود؛ ونزوئلا یکی از کشورها تعیین‌کننده در اوپک به شمار می‌رود و بالا رفتن قیمت نفت در دوران چاوز او آزادانه می‌توانست ایده آل‌های که برای آمریکایی‌های لاتینی‌ها دارد مانند ایستادگی در برابر استعمار و آمریکایی شمالی را تحقق بخشد، حتی این درآمد نفتی موجب شده بود تا چاوز در زمان طوفان سال 2006 در آمریکا که به قسمت‌هایی از ایالات‌متحده آسیب‌زده بود به بوشی که در مقابل او ایستاده بود بسته حمایتی نفت پیشنهاد کند.

در شرایطی که افزایش قیمت نفت به ونزوئلای چاوز قدرت می‌داد اما ونزوئلای مادورو با چندین مشکل اساسی مواجه شد، در سطح داخلی مادورو از ابتدا کاریزما، مدیریت و اطلاعات سیاسی چاوز را نداشت و به‌عنوان فردی که پیش‌ازاین راننده کامیون بوده و از طریق اتحادیه‌های صنفی وارد حلقه یاران چاوز شده بود از سواد اداره کشور به‌عنوان یک شخصیت سیاسی برخوردار نبود، از طرف دیگر سال‌های ریاست جمهوری او با پائین آمدن قیمت نفت مقارن شده بود که این هم ازنظر خارجی و هم به لحاظ داخلی به ونزوئلا ضربه وارد کرد اما نکته مهم‌تر این است که از اواخر دوره چاوز تحریم‌های آمریکا شروع‌شده بود؛ آمریکا فروش اسلحه به ونزوئلا را به نام به‌اصطلاح حمایت ونزوئلا از تروریسم و کمک به حزب‌الله ممنوع کرد.

در شرایطی که ازیک‌طرف تحریم آمریکا و کاهش قیمت نفت و از طرف دیگر عدم توانایی مادورو برای مدیریت اوضاع در کنار هم قرارگرفته بود، کم‌کم حکومت‌های با ایدئولوژی‌های چپ در آمریکای لاتین روبه‌زوال گذاشتند و مثلاً در اولین اتفاق در آرژانتین کیشنر جای خود را به ماکری داد، موضوعی که ونزوئلا را کم‌کم در یک شرایط ضعف قرارداد.

مادورو به‌جای اینکه مانند کوبا وضعیت کشور را با تکیه‌بر تولیدات داخلی و عدم وابستگی به نفت مدیریت کند بسیار به قیمت نفت تکیه کرد و حتی در سال 2015 به خاورمیانه آمد و با سران کشورها فروشنده نفت دیدار کرد منتها به دلیل همسویی عربستان باسیاست‌های آمریکا برای منطقه آمریکای این اقدام هم مؤثر واقع نشد، از طرف دیگر مادورو با تحریم شدید آمریکا مواجه شده بود و ونزوئلا به دلیل قراردادهای نفتی که با ایران داشت تحت تحریم ایالات‌متحده قرار گرفت که بخشی از فروش نفت ونزوئلا را تحت تحریم قرارداد.

در شرایطی که تحریم‌ها به دلیل عدم همکاری در حوزه تروریست، قاچاق مواد مخدر و غیره شرایط را برای ونزوئلا سخت کرده بود، ونزوئلا در داخل هم شرایط بسیار شکننده‌ای داشت؛ شرایط اقتصادی ونزوئلا موجب شده بود تا گروه‌هایی که به‌جای اپوزسیون باید به آن‌ها آشوب‌طلبانی گفت و فقط سرنگونی نظام حاکم را می‌خواهند بتوانند مانور بیشتری داشته باشند و از شرایطی که مردم در رنج هستند بیشترین بهره‌برداری کنند تا سیاست رژیم چنجی که آمریکا سرسختانه دنبال می‌کند را تحقق بخشند.

"خوان گوایدو" که در حال حاضر توسط ترامپ تائید می‌شود ازجمله مهره‌های آمریکا است که برای اجرای سیاست‌های خود در کشورهای مختلف از آن‌ها استفاده می‌کند و در ونزوئلا او برای انجام این نقش انتخاب‌شده است؛ این فرد در شرایطی رهبری مخالفان مادورو در ونزوئلا را در دست گرفت که کشورهای مختلف مانند گروه لیما اعلام کرده بودند که از مادورو می‌خواهیم ریاست جمهوری خودش را اعلام نکند یا بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین مانند برزیل با "بولسونارویی" که سیاست‌هایی کاملاً مغایر با "روسف" و "داسیلاو" را در پیش‌گرفته در برابر مادورو هستند.

این موضوع که قدرت‌های منطقه‌ای در مخالفت با مادورو کاملاً همسو با آمریکا هستند به گوایدو جرئت بیشتری داد تا آشوب‌های داخلی را در ونزوئلا تشدید کند؛ این در حالی است که اقدام ترامپ در به رسمیت شناختن گوایدو به‌عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا کاملاً نقض منشور سازمان ملل و دخالت رسمی در امور داخلی ونزوئلاست.

پیش‌ازاین شاهد دخالت آمریکا در امور داخلی کشورهای آمریکای لاتین بوده‌ایم یا دیده‌ایم دیکتاتورهای دست‌نشانده خود را به قدرت برساند که ازجمله آن‌ها پینوشه در شیلی بود که با کمک آمریکا در زمان جنگ سرد آلنده را کنار زد ولی اینکه رئیس‌جمهور آمریکا یک فرد مخالف حکومتی در آمریکای لاتین را که چه مشروع و چه نامشروع بر سرکار هست را به رسمیت شناسد، پدیده‌ای تازه است که اعجاب جهانی را به همراه داشته و عملاً دخالت مستقیم در این کشور به شمار می‌رود.

در این میان اهمیت اقتصادی در کنار الهام بخشی سیاسی ونزوئلا ازجمله مهمی است که موجب شده آمریکایی این‌گونه برخلاف منشور سازمان ملل حاضر به دخالت مستقیم در ونزوئلا باشند؛ اهمیت ونزوئلا برای آمریکا فقط ازنظر نفتی نیست، ونزوئلا نه‌تنها از بیشترین ذخایر نفتی جهان برخوردار است بلکه ازنظر کشاورزی هم در منطقه بسیار خوبی قرارگرفته و از طرف دیگر ژئوپلیتیک ونزوئلا هم ارزش زیادی به آن می‌دهد، این کشور با دسترسی به آب‌های آزاد در یک منطقه کاملاً استراتژیک قرار دارد. ارزش اقتصادی ونزوئلا فقط محدود به نفت نیست این کشور مانند کلمبیا و کوبا در شاه‌راه‌های ترانزیتی جهان قرارگرفته‌ و مخصوصاً اکنون‌که بحث اقتصاد آزاد و نظام نئولیبرال در همه‌جا حاکم است ونزوئلا در منطقه‌ای کاملاً غنی واقع‌شده است.

اینکه آمریکا حاضر است برای به دست آوردن ونزوئلا هزینه‌های زیادی انجام دهد فقط به دلیل سرمایه اقتصادی به نام انرژی نیست بلکه ونزوئلا کشوری ارزشمند در منطقه‌ای ارزشمندی است و همین موجب شده تا آمریکایی‌ها مصرانه خواستار به دست آوردن این منطقه باشند؛ در شرایطی که کلمبیا به‌عنوان یکی از متحدان آمریکا در منطقه آمریکای در جوار ونزوئلا قرار دارد و ونزوئلا در حالت ضعف قرارگرفته، آمریکا را بیش‌ازپیش وسوسه کرده است تا با مهیا شدن شرایط، این دارای اقتصادی را در اختیار خود بگیرد.
به‌عنوان جمع‌بندی می‌توان گفت، در شرایطی که انقلاب بولیواری حاصل اتحاد نظامی و مدنی ونزوئلا بود، اکنون ارتش باوجود نارضایتی و مخالفت‌هایی که دارد همچنان به آرمان‌های بولیواری وفادار است و درواقع بخش عمدۀ نارضایتی کنونی در ونزوئلا مربوط به جامعۀ مدنی است که تا حدود زیادی ریشه در مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌های آمریکا و سیاست‌های نادرست مادورو دارد. در این میان ترامپ در تلاش است تا نارضایتی مدنی ونزوئلا را به نارضایتی نظامی تبدیل کند، امری که با توجه به پیشینۀ تاریخی ونزوئلا نامحتمل نیست اما تحقق آن‌هم با توجه به اتحاد کنونی ارتش بولیواری کار بسیار دشواری است.

الهه نوری غلامی‌زاده

استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها