
در گزارشی پشت پرده شبکه جاسوسی و تخریب نیروهای حامی در منطقه را بررسی کردهایم
به گزارش جامجم، اوایل آذر امسال مرد جوانی با حضور در دادسرای جنایی تهران از دختر جوانی به اتهام بیهوش کردن وی و سرقت موتورسیکلت، گوشی تلفن همراه و زنجیر طلایش شکایت کرد. با این شکایت تحقیقات پلیسی برای دستگیری دختر سارق آغاز شد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: یک روز هنگام خروج از یک باشگاه ورزشی در شمال تهران دخترشیکپوشی را دیدم که منتظر تاکسی بود که با نزدیک شدن به وی او را سوار خودرویم کردم.
با هم حرف زدیم که متوجه شدم او در خانهای ویلایی در شمال تهران زندگی میکند و مثل من خانواده پولداری دارد. شمارههایمان را رد و بدل کردیم و در تلگرام با هم در ارتباط بودیم. چند روز پیش قرار شد با هم برای تفریح به بوستان برویم که مقابل باشگاه ورزشی آمد.
وی افزود: آن روز با موتور به باشگاه آمده بودم و او ترک موتورم نشست و حرکت کردم. در میانه راه به بهانه خرید آبمیوه از من خواست توقف کنم که طبق خواستهاش عمل کردم. سمت مغازهای رفت و دقایقی بعد بازگشت و به من آبمیوه تعارف کرد. بعد از نوشیدن آبمیوه بیهوش شدم، زمانی که بههوش آمدم دو روز گذشته بود و در بیمارستان بودم. از آن دختر خبری نبود و گوشی تلفن همراهم، زنجیر طلا و موتورسیکلتم سرقت شده بود.
در جریان تحقیقات پلیسی، پسران جوان دیگری هم با حضوردر پلیس آگاهی تهران شکایتی را مطرح کردند که نشان میداد در مقابل باشگاههای ورزشی در شمال تهران با دختر جوان شیکپوشی آشنا شده و زمانی که همراه او برای تفریح بیرون رفتهاند با نوشیدن آبمیوه بیهوش شده و اموالشان به سرقت رفته است. تحقیقات نشان میداد تعدادی از آنها چند روز در بیمارستان بودند و بعد به هوش آمدهاند. چند روز پیش ماموران باخبر شدند که گوشی تلفن همراه سرقتی یکی از شاکیان از سوی مرد میانسال تبعه افغان که سرایدار خانه ویلایی در شمال تهران بوده مورد استفاده قرار گرفته است. این مرد به پلیس آگاهی احضار و با تحقیق از او معلوم شد که وی از سرقتی بودن گوشی خبر نداشته و آن را دخترش به عنوان هدیه تولد به وی داده است. دختر مرد سرایدار بازداشت و در تحقیقات مدعی شد که گوشی گرانقیمت را از مرد دستفروشی خریده است.
ماموران به همین دختر مظنون بودند و او را در مواجهه حضوری با شاکیان قرار دادند که معلوم شد چهره او با دختری که فریبشان داده شبیه نیست، اما صدای او شبیه است. با کشف این سرنخ، دختر سارق مورد تحقیقات بیشتری قرار گرفت و سرانجام سکوت خود را شکست و اعتراف کرد که با پسرعمویش به این سرقتها دست زده است.
شیما به افسر تحقیق گفت: من و پسر عمویم دلباخته هم بودیم، اما چون او وضع مالی خوبی نداشت پدرم اجازه این ازدواج را به ما نمیداد و میخواست مرا به عقد مردی دیگر درآورد. من نقشه سرقت برای پولدار شدن را طراحی کردم که پسرعمویم قبول کرد و با من همراه شد. چهرهام را گریم میکردم و لباس مارکدار دختر صاحبخانه را میپوشیدم و برای شکار پسران پولدار مقابل باشگاههای ورزشی شمال تهران میرفتم.
وی افزود: وانمود میکردم پولدارم و با این ترفند اعتمادشان را جلب میکردم. بعد از ادامه دوستیمان با آنها قرار ملاقات میگذاشتم. زمانی که پسران جوان به محل ملاقات میآمدند در یک فرصت مناسب آبمیوه مسموم را به آنها میدادم که به محض نوشیدن آن بیهوش میشدند. بعد پسرعمویم که در تعقیبمان بود به من ملحق میشد و موتورسیکلت، کارت بانکی، پول، زنجیر و انگشتر طلا، ساعت و گوشیهای گرانقیمت پسران جوان را سرقت میکردیم .
افراد بیهوش را هم در کوچههای خلوت یا بوستانها رها میکردیم تا مردم آنها را پیدا کنند. پسرعمویم اموال سرقتی را میفروخت و پول آن را میان هم تقسیم میکردیم. در جریان دزدی آخرمان گوشی تلفن همراه سرقتی را به پدرم هدیه دادم . با اعتراف دختر جوان، پسرعموی او نیز بازداشت شد و در مواجهه حضوری با وی به همدستی با او در این سرقتهای سریالی اعتراف کرد. برای متهمان قرار قانونی صادر شد و تحقیقات از آنها برای رازگشایی از دیگر جرایمشان ادامه دارد.
در گزارشی پشت پرده شبکه جاسوسی و تخریب نیروهای حامی در منطقه را بررسی کردهایم
گفتوگو با محمد فیلی:
به بهانه بحث درباره بودجه تولید مجموعههای فاخر تاریخی-مذهبی
گفتوگوی خواندنی با محمد بلوری، پدر حادثه نویسی ایران:
گفتوگو با سعید مستغاثی، رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی درباره رویکرد جدید برنامهها در صداوسیما
پرونده جام جم با حضور عوامل سازنده و بازیگران سریال تلویزیونی تب و تاب
در گفتوگوی آهنگساز سریال «آتش و باد» با «جامجم» مطرح شد
گفتوگویی با مجید انتظامی، استاد ملودیهای ماندگار