پایان مرد تکرار نشدنی هنرهای تجسمی/ تلاش منتقدان دالوند، برای مصادره کردن کارنامه‌اش

احمدرضا دالوند، گرافیست پیشکسوت چند روز پیش درگذشت. مرگ او خیلی از افرادی که سال‌ها بود او را به فراموشی سپرده و حتی دل خوشی از انتقادات و طرز فکر جدیدش نداشتند را به سهم خواهی از زندگی و تجربیات کاری ‌اش واداشت.
کد خبر: ۱۱۷۹۶۵۳
پایان مرد تکرار نشدنی هنرهای تجسمی/ تلاش منتقدان دالوند، برای مصادره کردن کارنامه‌اش

به گزارش جام‌جم آنلاین؛ احمدرضا دالوند، گرافیست و تصویرساز پیشکسوت چند روز پیش و در سن 60 سالگی درگذشت. مرگ دالوند خیلی از افرادی که سال‌ها بود او را به فراموشی سپرده و حتی دل خوشی از انتقادات و طرز فکر جدیدش نداشتند را از کنج عزلت‌شان بیرون کشیده و به سهم خواهی از زندگی و تجربیات کاری ‌اش واداشت.

دالوند در دهه شصت کار خود را با نشریه‌ای از جریان روشنفکری که چهره‌های خاصی از جمله مسعود بهنود نیز آنجا فعالیت داشتند آغاز کرد. او سال‌های طولانی از نشریه‌ای به نشریه دیگر در رفت و آمد بود و علاوه بر خلق آثار گرافیکی، نقد نویسی را نیز با توجه به اشراف خوبی که به حوزه هنرهای تجسمی داشت آغاز کرد. پیشرفت دالوند در نقد نویسی و روحیه بی‌تعارف بودنش باعث شد به سرعت در این زمینه شناخته شود.

سابقه ارتباط دالوند با جریان روشنفکری تنها به حضورش در رسانه‌های وابسته به این جریان ختم نمی‌شد و او خودش هم موافق و معتقد به این گرایش بود و مطالبی هم در این زمینه می‌نوشت. گذر زمان اما او را دچار تحولاتی کرد تا آنجا که در سال‌های آخر عمرش استحاله‌ای عظیم در حوزه فکری و اندیشه ای ایجاد کرده و قلم تیز انتقاداتش به طور مداوم جریان روشنفکری را از دم تیغ می‎گذراند.

دالوند سال‌های پایانی عمرش را صرف هنر انقلابی کرد و با مشارکت در رویدادهای هنری این گرایش اعتقادی، با صدای بلند نظرش نسبت به افکار پیشین خود را اعلام می‌کرد. اتفاقی که مذاق جریان روشنفکری خوش نیامد و بالاخره در مراسم تشییع و تدفین او نطق‌شان را باز کرد.

تلاش جریان روشنفکری به منظور مصادره دالوند

در مراسم تدفین احمدرضا دالوند که روز گذشته با حضور هنرمندان تجسمی برگزار شد بیش از هر زمان دیگری سعی شد تا او و فعالیت‌هایش مصادره به نفع شوند. اصرار مکرر بر فعالیت‌ او در نشریه توقیف شده آدینه و تلاش برای محدود کردن رزومه‌اش به همان نشریه اقدام عجیبی بود که واکنش‌هایی از سوی دوستان دالوند را در پی داشت.

همان‌هایی که سعی می‌کردند او را در سال‌های اخیر به انزوا کشانده و تصویری منزوی از مردی که به جریان روشنفکری پشت کرده بود در اذهان عمومی به جا بگذارند، دیروز او را ستایش کرده و سعی در سانسور فعالیت‎های اخیرش داشتند. همان‌ها که دالوند در پیامی خطاب به مسعود نجابتی درباره‌شان گفته بود:

«بسم الله. سلام. مدتی است متوجه واکنش‌های منفی از سوی برخی اهل رسانه نسبت به خودم شده‌ام. برخوردهای سرد. بی‌اعتنایی و برائت از دالوند را دارم به عینه می‌بینم ...

در جنگ نرم آبرو که سهل است، هر آنچه لازم است تقدیم انقلاب می‌کنم. اما اینان که اهالی رسانه‌اند و اغلب دانسته و گاهی ندانسته در شمار خائنان صف می‌بندند، سعی دارند تا مرا به انفعال بکشانند.

نمی‌دانند که هر روز به درگاه خداوند تکرار می‌کنم: صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم والضالین. توکل به خدای بزرگ»

اکنون برای آنکه بدانیم آیا او دچار تحول فکری شده بود یا خیر به بررسی آثار و انتقادات او طی چند سال اخیر می‌پردازیم. کارنامه کاری او و مطالبی که گفته یا نوشته بود به روشنی طرز فکر او را در خصوص جریان روشنفکری و هنر در تقابل با حاکمیت شفاف می‌کند.

پیش از همه پیام تسلیت دوست و همکارش، مسعود نجابتی می‌تواند روشن کند که دالوند در روزهای پایان عمرش مشغول فعالیت در کدام جبهه بوده است. نجابتی در معرفی دالوند می‌گوید: «شهامت استاد احمدرضا دالوند ستودنی بود. رُک و با صراحت سخن می‌گفت و این اواخر در تاختن به هنرمندان غربزده و ادا و اطوارهای روشنفکرانه و رشد قارچ‌گونه گالری‌ها، لحظه‌ای آرام نداشت. کراهتش از آنچه دیرزمانی تجربه کرده بود و رغبتش به فضای هنر متعهد، به ذائقه برخی خوش نیامد و همکاری‌اش با جبهه فرهنگی انقلاب را برنتافتند.»

اردیبهشت 97 و در پنجمین نشست تخصصی چهل شاهد برای بررسی 40 سال عملکرد عکاسان انقلابی، دالوند به عنوان کارشناس و منتقد هنرهای تجسمی حضور پیدا کرده و گفته بود: «امروز وقتی از هنر صحبت می کنیم از جنگ نرم حرف می زنیم، از فکر، ذهن و تحلیل سخن می گوییم. امروز از جنگ نرم به عنوان یکی از ابزارهای نفوذ در اذهان استفاده می کنند.»

حضور جدی در بنیاد روایت فتح

پای دالوند به واسطه دوستی و رفت‌و آمدش با برخی چهره‌های هنر انقلابی به بنیاد روایت فتح باز شد و او را به تاسیس و سردبیری یک نشریه تخصصی هنرهای تجسمی تشویق کرد. او در بنیاد روایت فتح نشریه هور را با هدف نقدنویسی در حوزه هنرهای تجسمی به انتشار رساند. مطالعه سه شماره ای که او توانست در یک سال آخر عمرش سردبیری کند خود به تنهایی دلیلی روشن برای اثبات تغییر طرز تفکر او است.

سید مسعود شجاعی طباطبایی گرافیست جوان و نام آشنای هنر انقلابی که از سال‌های دور با دالوند همکاری‌هایی داشته در مورد نشریه هور به جام‌جم آنلاین گفت: «محتوای این نشریه با سخت‌گیری بسیار زیادی از سوی استاد دالوند انتخاب و تائید می‌شد. بسیاری از مطالب را خودشان می‌نوشتند یا مطالب رسیده را هم با دقت زیاد ویرایش می‌کردند. ایشان به دلیل آنکه مسیر روشنفکری را تا انتها رفته بودند، به‌خوبی میدانستند چه اشکالاتی در این نوع تفکر وجود دارد؛ بنابراین آگاهانه و آزادانه نقدهای دقیقی به این فضا داشتند.در سه شماره مجله هور، مضامین اصلی که دغدغه ما و آقای دالوند بود، نقد به طرز فکر هنر برای هنر بود. احمد دالوند به‌شدت به این پوچ‌گرایی و فرم گرایی صِرف انتقاد داشت و معتقد بود هنر باید هدفی را دنبال کند. یکی از مسائلی که ایشان را خیلی متأثر میکرد، بحث اگزوتیک بود؛ ایشان نقد زیادی به فضای هنری که در گالری‌ها شکل‌گرفته و همچنین حراج‌های بزرگ در کشورهای عربی داشتند؛ چراکه معتقد بودند این رویه فضای هنر را به سمت بی‌هویتی میبرد و همان گرایش هنر برای هنر را پررنگ می‌کند.»

سیر تحول فکری دالوند فقط مربوط به سخنرانی‌ها و نقدهای او نبود، بلکه نگرانی‎اش برای گمنامی هنرمندان انقلابی و اجحافی که در حق‌شان شده او را مجاب کرده بود تا کتابی برای معرفی آن‌ها به نگارش درآورد. او حتی تا روز پیش از مرگش نگران این موضوع بود و در حاشیه دیدار دوستانش با او در بیمارستان گفته بود: «نسل دوم رویش‌های انقلاب نیازی به تعریف و بزرگنمایی ندارد. نسل اول به خاطر مواجهه با شرایط جنگ، انقلاب و دسیسه‌های داخلی، شرایطی پیدا کرد که چهره شد، خوب هم چهره شد، اشکالی هم ندارد اما نسل دوم رویش‌های انقلاب چهره نیستند و ما روی اینها کار می‌کنیم. من سعی کردم کتابی بنویسم که وقتی مشاهده شد، نسل دوم راه بهتری را به نسبت نسل اول بپیمایند. حدوداً ۹۰درصد کتاب انجام شده و اسمش هم «پیامی به تاریخ؛ بررسی رویش‌های هنر انقلاب» است.»

مظلومیت احمدرضا دالوند، مرد تکرار نشدنی هنرهای تجسمی و جفایی که یاران قدیمی‌اش در حق او کردند، رسالتی بر دوش اهالی رسانه گذاشته که به قول مسعود نجابتی امید است رسانه‌های کوچک و محدود دوستان واقعی‌اش اندیشه‌های این مرد آرمیده در خاک را به جامعه فرهنگی و هنری بر عهده گیرند و نام و یادش را زنده نگه دارند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها