جام‌جم سؤال رایج این روزها را بررسی می‌کند

شبیه کدام مقطع تاریخی هستیم؟

شرایط و تحولات منطقه‌ای نشان می‌دهد که سودای آمریکا برای تسلط هر‌چه بیشتر بر غرب آسیا با اجرای طرح‌های گوناگون رفته رفته نقش بر آب می‌شود. سیاست‌ورزان کاخ سفید از همه ابزارها برای تثبیت هژمونی خود بویژه در غرب آسیا بهره برده و می‌برند اما نه خاورمیانه، خاورمیانه سابق است و نه دولتمردان کنونی آمریکا از تجربیات گذشته درس عبرت می‌گیرند. واقعیت آن است که حضور مقتدرانه ایران و پرچمداری جریان مقاومت در بسیاری از مناطق، طراحی‌های آمریکا را ناکام گذاشته و دیگر اروپاییان نیز مثل گذشته خود را ملزم به اعمال برنامه‌های دیکته شده ایالات متحده نمی‌دانند.
کد خبر: ۱۱۷۵۶۲۴
شبیه کدام مقطع تاریخی هستیم؟

چنین واقعیتی یادآور سرنوشتی است که بریتانیا در دهه 30 و 40 شمسی دچارش شد؛ امپراتوری‌ای که تا سالیان سال جهانیان بر این باور بودند خورشید در سرزمین آن غروب نخواهد کرد در نهایت بعد از جنگ جهانی دوم مجبور به عقب‌نشینی از دژهای مستحکم خود در خلیج فارس و خاورمیانه شد. با توجه به شرایط امروز، دور از انتظار نیست قدرت و سلطه آمریکایی در این مناطق نیز به همان سرنوشت دچار شود و این بار بر خلاف دهه 30 شمسی که آمریکا، جای خالی انگلیس را پر کرد این مردم منطقه هستند که جای سلطه‌طلبی‌های آمریکا را پر می‌کنند. دکتر جواد منصوری، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با جام‌جم به بررسی شرایط و وضعیت ظهور و افول سلطه بریتانیا در دهه 30 و آمریکای دهه 90 پرداخته است.

دلایل افول قدرت بریتانیا در دهههای 30 و 40 در منطقه چه بود؟

دولت بریتانیای کبیر با توجه به دو قرن سابقه استعماری و حضور مستقیم در مناطق خلیجفارس تا مدیترانه و همچنین موفقیتهایی که در جریان جنگ اول و دوم بهدست آورد عملا بهعنوان یکی از بزرگترین کشورهای صاحب قدرت در دنیای آن روز شناخته میشد. در آن زمان عملا خاورمیانه در اختیار دولت انگلیس بود.

همچنین با فروپاشی امپراتوری عثمانی و تسلط بریتانیا بر خاندان پهلوی از خلیج فارس تا شمال آفریقا در اختیار دولت انگلیس بود. اما در جریان جنگ جهانی دوم اتفاقاتی افتاد که برای انگلیس ادامه وضعیت قبل از جنگ امکان نداشت چون علاوه بر تخریب گسترده انگلیس یک قدرت نوظهور در جریان جنگ بهوجود آمد که قطعا انگلیس در برابر آن نمیتوانست برابری کند. آمریکا در جریان جنگهای اول و دوم به دلایلی توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود و بعد از جنگ، انگلیس مجبور بود برای بازسازی و حفظ موجودیت خود به داخل کشور برگردد. لذا بهتدریج بعد از اینکه کشورهای تحت سلطه استعماری انگلیس توانستند مستقل شوند دولت انگلیس هم تشکیلاتی تحت عنوان کشورهای مشترکالمنافع بوجود آورد تا همچنان روابط خود را با کشورهای تحت سلطه سابق حفظ کند. اما با این وصف به جهت نفوذ آمریکا، بریتانیا نتوانست بهره چندانی از این طرح ببرد. این نکته هم حائزاهمیت است که برای دولتهای انگلیس حضور و سلطه بر خاورمیانه بیش از هر نقطه دیگری در دنیا حیاتی بود، اما با این وصف تحولات جهانی زمینه را برای تضعیف اقتدار انگلیس در خاورمیانه فراهم آورد.

بعد از جنگ جهانی دوم آمریکاییها چگونه توانستند جایگزین انگلیس برای سلطه به منطقه خاورمیانه شوند.

در جریان جنگ جهانی دوم نقش نفت بسیار برجسته شد بگونهای که تعریف خاصی از نفت بهوجود آمد. نفت از یک کالا و یک محصول اقتصادی به قدرتی استراتژیک تبدیل شد. بر ایناساس هر قدرتی که میتوانست به منابع و ذخایر نفتی تسلط بیشتری داشته باشد از اقتدار و سلطه بیشتری برخوردار بود. بر همین مبنا آمریکا از تمامی قدرت و امکانات خود بهره گرفت تا بر منابع نفتی مسلط شود تا از طریق نفت ارزان و رایگان بتواند در آینده سلطه بیشتری بر منطقه پیدا کند. این نکته هم حائز اهمیت بود که بسیاری از دولتهای منطقه مردمی و نیرومند نبودند و آمریکا میتوانست براحتی بر این کشورها تسلط داشته باشد. رفته رفته پایگاه اقتدار و سلطه آمریکا بر منطقه قویتر شد و حتی توانست در ایران دوران پهلوی هم از اقتدار کامل برخوردار شود و پذیرفتن کاپیتولاسیون و قضاوت کنسولی از سوی ایران هم حاکی از این تسلط بود.

وقوع انقلاب اسلامی در ایران چه تاثیری در طرحها و برنامههای آمریکا برای سلطه در منطقه داشت؟

از دهه 30 به بعد، رژیم صهیونیستی، عربستان، انگلیس و آمریکا در یک اتحاد نانوشته، طراحی برای تسلط کامل بر ایران و تسلیم کامل محمدرضا پهلوی را آغاز کردند. واقعیت این است که دولت آمریکا تا آذر 57 تصوری برای سقوط پهلوی نداشت و برابر با سندی در مهر 57، سازمان سیا در ارزیابی خود درباره آینده حکومت پهلوی این اطمینان را به رئیسجمهور آمریکا داد که تا سالیان دیگر هم این حکومت به حیات خود ادامه خواهد داد. از سویی دیگر براساس اسنادی که از سفارت آمریکا در تهران بهدست آمده حتی بعد از سقوط حکومت پهلوی باز هم آمریکاییها تصور نمیکردند انقلاب بتواند کشور را اداره کند و حتی بر این باور بودند که دوام انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بیش از شش ماه نیست و در ادامه حکومت مطلوب آمریکا روی کار خواهد آمد. اما ادامه روند نشان داد آمریکاییها در محاسبات خود اشتباه کردند و با توجه به وقوع انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی شرایط برای ادامه سلطه آمریکا و متحدانش در منطقه با چالشهایی مواجه شد. از اینرو فهرستی از طرحهای و برنامهها برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و متحدانش در منطقه در دستور کار قرار گرفت و این فهرست همچنان ادامه دارد اما تاکنون همه طرحهای آمریکا برای تسلط بیشتر با ناکامی مواجه شده است.

دلایل ناکامی آمریکا چه بوده است؟

صرفنظر از بخشی از دلایل ناکامی دشمنان جمهوری اسلامی در داخل و خارج که متکی به عنایات الهی بود باید به این نکته هم اشاره کرد که غرب بویژه آمریکا و اروپا نسبت به برخی فاکتورهای معنوی شناخت درستی ندارند. فرهنگ شیعی با مجموعهای از آموزهها مثل شهادت، عدالتخواهی، عاشورا، مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم از چنان نفوذی در بین جامعه ایرانی برخوردار است که بسیاری از توطئهها را نقش بر آب میکند. این رویه در شکلگیری جریان مقاومت به پرچمداری ایران نیز تاثیر تام و تمامی داشته و به همین خاطر است که بسیاری از نقشههایی که آمریکا و متحدانش درصدد اجرایی کردن آن بودند با شکست مواجه شده است.

با توجه به روندهای گذشته آیا میتوان میان سرنوشت بریتانیا در دهه 40 و تضعیف اقتدار آمریکا بویژه از دهه 90 به اینسو مشابهتسازی کرد؟

مجموع تحولات دو دهه گذشته در منطقه نشان میدهد که حیثیت، اعتبار، نفوذ و قدرت آمریکا رو به کاهش است و شکستهای پی در پی دولتمردان آمریکایی تاییدی بر این مساله است. علاوه بر این، دولت فعلی آمریکا از انسجام و برنامهریزی که بتواند برنامه بلندمدتی را در راستای منافع خود طراحی کند عاجز است و توانایی چنین کاری را ندارد. شکست آمریکا در افغانستان، عراق، یمن، لبنان، سوریه و... حاکی از این است که شرایط برای آمریکا بسیار سخت و دشوار شده و حتی ممکن است ژئوپلیتیک منطقه را تحتتاثیر خود قرار دهد. از سویی دیگر در سالهای اخیر مردم منطقه به این نکته رسیدند که با روشهای گذشته نمیتوانند برای غلبه بر سلطه خارجی به پیروزی برسند. به خصوص بعد از جریان اشغال افغانستان و عراق، ملتهای منطقه به این نتیجه رسیدند که باید در برابر سلطه خارجی قیام کنند و با سلاح شهادت به جنگ آمریکا و متحدانش بروند. البته غرب، سرمایهگذاری بسیار سنگینی کرد و برای رسیدن به موفقیت، اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و تاسیس گروههای طالبان، القاعده، داعش و دهها گروه تکفیری را در دستور کار خود قرار داد اما در همه این طرحها شکست خورد. با توجه به شکستهای نظامی و سیاسی آمریکا در منطقه در آینده بزرگترین طرحشان این است که ایران را به لحاظ اقتصادی و فرهنگی شکست دهند و به عبارت دیگر متوجه شدند که طرحهای نظامی گذشته نمیتواند آنها را به نتیجه برساند و مسؤولان مملکت باید به این نکته توجه کنند. از این رو برای شکست این طرحها باید در داخل انسجام، تولید، امنیت و حاکمیت قانون داشته باشیم.

فتاح غلامی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها