به گزارش جام جم آنلاین ،با رسیدن موعد تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران، بحث معافیت تحریمی برخی کشورها مثل هند و ترکیه مطرح شده است. همچنین اتحادیه اروپا به عنوان یکی از طرفهای مذاکرات هستهای به دنبال ایجاد یک ساختار مالی برای تبادلهای تجاری با ایران است. از سوی دیگر جنگ روانی ترامپ علیه مردم ایران از کانالهای مختلف ادامه دارد. برای بررسی این موضوعها با نصرتا... تاجیک تحلیلگر مسائل بینالملل، دیپلمات و سفیر پیشین کشورمان در اردن گفتگو کردیم.
چرا وعده ترامپ برای صفر کردن صادرات نفت ایران به جایی نرسید؟
هر چند که نوع تولید ثروت در جهان عوض شده و به سمت خدمات و تولید نرم حرکت می شود اما همچنان انرژی، خون درون رگ صنعت هر کشور است. هر کشوری برای تولید ثروت و افزایش رفاه شهروندانش نیاز به انرژی دارد. ایران در منطقه ای قرار دارد که روی ذد سفره ای عظیم از منابع انرژی اعم از نفت و گاز واقع شده است و از آنجایی که تامین انرژی کشورها بخشی از دکترین امنیت ملی آنان است نمیتوانند با تصمیمهای یکروزه و خلقالساعه منبع خرید خود را تغییر دهند. یعنی نمیشود امروز نفتشان را از ایران خریداری کنند بعد تصمیم بگیرند که از امارات، سعودی یا هر کشور دیگری نفت وارد کنند.
کشورها برای تامین انرژیشان برنامه درازمدت دارند و عرض کردم که این موضوع در تئوریهای امنیت ملی هر کشور جا دارد. این بحث از نگاه سیاسی، امنیتی و اجتماعی بود. از منظر فنی نیز یک ظرایفی در بحث نفت وجود دارد که هر کشوری پالایشگاههایش بر اساس نفت خاصی ساخته شده است. بنابراین کشورهایی مثل هند، چین، ترکیه نیازمند مراوده با ایران هستند چون نیازشان را باید از ایران تامین کنند.
یعنی این محدودیتها قابل رفع نیستند؟ مثل اروپاییها که در دوره اول تحریمهای جدید که فکر میکنم سال ۹۱ بود، این مشکل فنی را داشتند اما آن را رفع کردند.
درست میفرمایید این یک مفهوم صد در صدی نیست که کشورهای نمیتوانند منابع انرژیشان را تغییر دهند. اما این یک موضوع زمانبر است. دقت کنید دو تاجر معمولی چند سال طول میکشد که بتوانند یک کانال قابل اعتماد تجاری ـ اقتصادی بین خودشان ایجاد کنند. همین امر درباره کشورها نیز صادق است. پس نمیشود این کانالها را با تصمیمهای یکروزه از بین برد. کشوری مثل هند میتواند آن مسائل فنی که گفتم را برطرف کند اما باید دو نکته را در نظر بگیرد. اول اینکه پروسه تغییر منبع کلان انرژی زمانبر است. دوم اینکه مثلا هند باید یک ضرورتی برای این کار احساس کند.
یک زمانی هست که بین کشورها یک ارادهای وجود دارد برای اینکه کانال تامین نفتی خود را عوض کنند. اما الان کشورها به این اقدام یکجانبه ترامپ معترضاند و نمیخواهند پیرو سیاستهای وی باشند و متحمل ضرر و زیان شوند. بنابراین عوض کردن این کانالها چه از منظر سیاسی و امنیتی و چه از نگاه فنی بسیار هزینهبر است و نیروی زیادی از کشورها را به خود اختصاص میدهد. اگر یک کشور به هر دلیلی، مثلا فکر میکند نفت ما در ۱۰ سال آینده تمام میشود، این ضرورت را حس میکند که زمینههای تغییر منابع تامین انرژی را فراهم کند اما در این مورد که ترامپ از برجام خارج شده و به صورت یکطرفه قصد دارد قوانینی را به جهان تحمیل کند، ضرورتی احساس نمیشود.
اگر چه ممکن است که کشورها نخواهند با ترامپ سرشاخ شوند اما به دلیل همین مسائلی که عرض کردم، علاقهمندند که همان روال را دنبال کنند. بالاخره کشورها دنبال تامین منافع خودشان هستند. آمریکاییها میخواستند روزانه دو و نیم میلیون بشکه نفت را از پهنه اقتصاد جهان حذف کنند. چنین چیزی عملی نیست.
آقای تاجیک چرا نمیشود ایران را در نادیده گرفت؟ ترامپ خیلی به این موضوع علاقه دارد.
شما اگر سوار یک بالن شوید و از بالا نگاه کنید، یک پهنه در ژئوپولتیک منطقه به نام ایران میبینید که قابل چشمپوشی نیست. این را منهای مساله نفت میگویم. این بحث نادیده گرفتن ایران یک لجبازی بچگانه است که ترامپ به راه انداخته. من فقط از موضوع جغرافیایی این بحث را مطرح کردم. وارد تاثیرات ایران بر مسائل بینالمللی، قدرت منطقهای و این مسائل نشدهام.
بنابراین ترامپ به دنبال ندیدن ایران است و میخواهد دو و نیم میلیون بشکه نفت را از جهان بگیرد. اولاً اینکه جایگزینی برای این میزان نفت وجود ندارد. هند از این جهت توانست معافیت بگیرد. هندیها به آمریکاییها گفتند شما این میزان نفت که از ایران خریداری میکنیم با این مشخصات برای ما فراهم کنید، ما خریدمان را قطع میکنیم. آمریکاییها نتوانستند. سعودیها هم نتوانستند تامین کنند. شاید بعدها بشود این نفت را جور کرد اما الان در حال حاضر نتوانستند برای همین دیوار این تحریمهایی که ترامپ تا این حد رویشان سرمایهگذاری کرده بود با همین معافیتهای حتی موقت، سوراخ شده است. همین برای ما کفایت میکند. نمیگویم ترامپ شکست خورده اما به اهداف اصلیشان نرسیدند.
همانطور که در ۱۸۰ روز گذشته کشورها نتوانستند جایگزینی برای نفت ایران پیدا کنند، در ۱۸۰ روز بعدی هم نخواهند توانست. تمام تلاششان برای به حاشیه راندن ایران به اینجا ختم شد که توانستند یک تا یک و نیم میلیون بشکه نفت تامین کنند که قابل قبول نیست. به عقیده من این ایده صفر کردن فروش نفت ایران عملیاتی نیست. به دلایلی که عرض کردم به علاوه عدم همراهی کشورهای جهان با ترامپ و عدم علاقهشان برای همراهی با هژمونی آمریکا. الان چین هژمونی آمریکا را به چالش میکشد. روسها و اروپاییها به یک نحو دیگر.
ما در داخل باید چه اقداماتی انجام بدهیم؟ بالاخره در حال ورود به یک دوره جدید هستیم که سختیهایی به دنبالش میآید.
من معتقدم مشکلات ما در حال حاضر دو چیز است؛ یک، جو روانی که ترامپ ایجاد کرده و باید مدیریت شود. دو، مسائل عملیاتی و اجرایی مقابله با برنامههای آمریکا. متاسفانه در کشور سازوکاری نداریم که جنگ روانی را مدیریت کند و در مقابل، طرحهایی برای مقابله ارائه کند. در کارهای بخشی قوی عمل میکنیم اما زمانی که قرار است به صورت تیمی کار کنیم با مشکل روبروایم. باید بتوانیم سیستم کاری جزیرهای را کنار بگذاریم و سازوکاری برای مقابله ایجاد کنیم. نبود مدیریت در برابر جنگ روانی باعث میشود که در دل مردم دلهره ایجاد شود که تبعات آن را در ماههای گذشته دیدیم.
در مساله کاهش ارزش پول ما مقابل ارزهای خارجی در ماههای گذشته، این عامل روانی بود که تاثیر داشت نه عامل اقتصادی. عامل اقتصادی نمیتواند چند روزه ارزش پول و بازار یک کشور را دستخوش تغییرات کند. باید اتفاقهایی بیافتد در صحنه اقتصادی مثلا تولید ناخالص ملی انقدر دچار نوسان شود که ارزش پول ملی پایین یا بالا برود. ولی این عامل روانی بود که مردم به سمت سکه، دلار و ملک برد تا اعتبار پولشان را حفظ کنند. این جنگ روانی اگر مدیریت میشد، میتوانستیم اوضاع بهتری داشته باشیم. باید این نگاه مدیریتی را داشته باشیم زیرا دوره جدید، دوره تحریمهای هوشمند است که صنعت نفت و گاز ما که تقریبا تنها منابع مالی کشور هستند را هدف گرفته است. ما به اقتصاد درونزا و مقاوم نیاز داریم که بتواند تاثیر این تحریمها را خنثی کند.
به نظر شما مکانیسم مالی که اتحادیه اروپا به دنبال ایجاد آن است، کارساز خواهد بود؟
من به اروپاییها خوشبینم. معتقدم که اگر ساز و کارهای درونیمان را تقویت کنیم و سیستم مالی کشور را از جهات مختلف مثل کاهش فساد، آموزش نیروهای متخصص، افزایش شفافیت و غیره تقویت کنیم تا بتوانیم با سیستم مالی اروپا هماهنگ شویم، آنها این اراده را دارند که با ما کار کنند. برای این حرفم دو دلیل میآوردم. یک، اروپا علاقهمند نیست که تمام و کمال زیر سلطه آمریکا قرار بگیرد. به نفع اروپاییهاست که به طور نسبی هم شده ما را کنار خودشان داشته باشند. ما متوجهیم که اقتصاد آمریکا به قدری روی جهان از جمله اروپا سیطره دارد که نمیتوانیم از اتحادیه اروپا انتظار داشته باشیم کلا آمریکا را رها کند. اما آنّها هم میخواهند برجام را حفظ کنند، هم برای شان و منزلت اروپایی خود ارزش قائل هستند.
نکته دوم، اروپا به خوبی واقف است که هر گونه آشوب در ایران و منطقه دامنگیر آنان نیز میشود. همانطور که در دوران حکومت داعش دیدیم، تروریستها زودتر به اروپا رسیدند تا آمریکا. ایالات متحده هزاران کیلومتر از این منطقه دور است اما اروپاییها تبعات ناامن کردن مجدد منطقه را با گوشت و پوست خود لمس میکنند. چون اروپا در مرزهای خاورمیانه است. برای همین علاقهمندند که با ما کار کنند و نشانه آن ایجاد این سازوکار مالی مستقل است. ما هم باید بتوانیم خودمان را با استانداردهای آنان تطبیق دهیم.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد