در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نم باران سوزنی لطیفی به دیوارهای کهنه و کاهگلی اطراف حرم زده و بوی کاهگل بیداد میکند. زائران ایرانی رسم دارند هنگام آمدن در نجف توقف کوتاهی میکنند، زیارت مختصری و اذن میگیرند و به طریق میزنند. در پسکوچهها بوی دود هیزم میآید. گاز شهری جوابگوی پذیرایی اهل نجف نیست. قدم به قدم بساط کردهاند از چایی که ابتداییترین پذیرایی است بگیر تا کله پاچه و چلو گوشت شتر و قیمه نجفی که متداولترین غذایشان است. خانههای اطراف حرم را نه میشود کوبید و از نو ساخت و نه میشود بازسازی اساسی کرد.
یک قولی شنیدم از یک زیاد نجف رفته که میگفت در دوره صدام چون زیارت حرم مولا سخت بود و محدودیت داشت، خانهها را از زیر به هم مرتبط کردهاند تا حوالی حرم و قدیمیها به همین زیارت از زیر زمین اکتفا میکردهاند. پیرزنی که سال گذشته مشتریاش شده بودم امسال هم بود. دست و بال تمیزی دارد، اذان صبح که میگویند بساطش را در ورودی بازار نجف پهن میکند، استکانهای شسته و تمیز، نان لوزی شکل مخصوص عراق که سمون نام دارد و یک قابلمه کوچک خامه و عسل با چای داغ، اینها را به زائران میفروشد، از تر و تمیزی بساطش خوشم آمد و صبحانه را بهانه کردم که همکلامش شوم. از شوهرش که صدام او را کشته گفت و از اینکه با همین بساط زائران مولا را خدمت میکرده است.
این همه گفتم و از خود مولا ننوشتم؛ حرم امیرالمومنین یک خاصیتی دارد که من فکر میکردم من فقط به آن دچارم، نگو بقیه هم همینند، بههیچوجه اشکت نمیآید، ذوق داری، نخودی میخندی و کیف میکنی که آمدهای در محضر کسی که همه دنیا رستگار از محبت و ولایت اوست.
یک نقطه میگذارم اینجای یادداشتم، میروم جلوی ایوان نجف بنشینم به کاشیهای طلا خیره شوم، به انگورهای روی ضریح زل بزنم و مستی کنم. شما را هم فراموش نخواهم کرد. یاعلی مدد...
حامد عسکری
شاعر و نویسنده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد