گزارشی از روز به‌یادماندنی آزادی

دست خدا با ما بود

آزادی به رنگ قرمز. جای سوزن انداختن نبود. همه بودند، از پیر و جوان تا آدم‌هایی که برای اولین بار بود به ورزشگاه می‌آمدند و وقتی از آنها می‌پرسیدی چرا، می‌گفتند: «به خاطر پرسپولیس.» رویا باید تکمیل می‌شد. رویایی که شاید از 40 سال پیش برای میلیون‌ها پرسپولیسی آغاز شده بود، رویای رسیدن به فینال آسیا‌. اجازه بدهید، خیلی جلوتر بیاییم. دو سه سال پیش و زمانی که هادی نوروزی درگذشت. شوک بزرگی بود. شوکی که برایشان شد مبدا یک تحول. همان روزی که پرسپولیسی‌ها به نشانه اتحاد دست روی دستان هم گذاشتند، حلقه زدند و گفتند: «اول قهرمان لیگ می‌شویم و بعد از آن قهرمان آسیا.» سال اول نشد! پرسپولیس تا یک قدمی قهرمانی رفت، اما استقلال خوزستان با تفاضل گل بیشتر جام قهرمانی را از آنها ربود. آن زمان دل خیلی‌ها شکست. هانی پسر هادی روی دوش بازیکنان پرسپولیس قلمدوش می‌شد و مثل همان‌ها حسرت می‌خورد. سال بعد و البته یک‌سال بعد از آن، نوبت وفای به‌عهد بود. پرسپولیس و برانکو دو بار پشت سر هم قهرمان شدند و در سال نخست قهرمانی، به نیمه‌نهایی آسیا رسیدند، اما بخت با آنها یار نبود.
کد خبر: ۱۱۷۲۷۴۲

شاید هم کمی بدشانس بودند که به سختترین قرعه ممکن خوردند. قرعهای که با محرومیت آنها از خرید بازیکن همراه بود. با این حال امسال داستان متفاوتی رقم خورد. پرسپولیس قهرمان شد و در لیگ قهرمانان هم حالا یک پای فینال است.
13 ـ 12 بازی سخت برای تحقق یک رویا. در بازی رفت با السد که علی علیپور گل زد و پرسپولیس بازی را برد خیلیها میگفتند دیگر کار تمام است. میگفتند آزادی جهنم میشود برایشان و این اتفاق افتاد. بغداد بونجاج بیرانوند را غافلگیر کرد و السد یک گل پیش افتاد، اما این نعمتی، بیرانوند و بقیه پرسپولیسیها بودند که بازی را برگرداندند تا رویای میلیونها هوادارشان به همین راحتی بر باد نرود.

آنها به میلیونها ایرانی قول داده بودند. دل تو دل خیلیها نبود. زمان نمیگذشت و نفسها در سینه حبس شده بود تا اینکه داور سوت پایان بازی را زد. هیچکس نمیرفت. فلاش همه تلفنهای همراه روشن بود و همه داشتند فیلم میگرفتند. دوست نداشتند بروند و میخواستند لحظه به لحظه این اتفاق را برای خودشان ثبت کنند. میخواستند سالها سال بعد، وقتی حرف از یک لحظه باشکوه میشود گوشی خودشان را در بیاورند و بگویند: «ایناهاش، آن بازی من در ورزشگاه بودم.» هیچ تماشاگری ورزشگاه را ترک نمیکرد، چون همه آنها بخشی از این تاریخ بودند که به ثبت رسید. بخشی از تاریخی که بعدها وقتی که از آن یاد کنند، از همان روزی حرف میزنند که ورزشگاه آزادی هم کوچک بود برایشان و آنها... .

پرسپولیس حالا در فینال آسیاست و برای رسیدن به این مهم سختیهای زیادی را تحمل کرده است. بیوفاییهای زیادی را دیده است و مصدومهای زیادی داشته است. یکی کتفاش دیگر جای عمل کردن ندارد و یکی پایش آنقدر غضروف اضافه آورده که مجبور شد در نهایت عمل جراحی کند.

یکی در اوج این بازیها مادرش فوت کرد و یکی آنقدر با آمپول برای پرسپولیس بازی کرد که به آن قسمت مصدوم از بدنش دیگر نمیشود سوزن زد! و پرسپولیس با همه این شرایط پرسپولیس مرگ را دیده و به فینال رسیده بود.

رویا دارد پله به پله تکمیل میشود و قهرمانی در لیگ قهرمانان میتواند آخرین سناریو باشد از تیمی که بازیکن تعویضی نداشت، اما قلب میلیونها ایرانی را تسخیر کرد. پول نداشت، اما بازیکنان وفاداری داشت که پس از هر بازی روی زمین میافتادند و نای بلند شدن نداشتند. بازیکنانی که تاریخ از آنها با عنوان سربازان ایران یاد خواهد کرد. سربازانی که اسلحه آنها غیرت بود بس.

مرتضی رضایی

ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها