در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
نمایشگاه ملی صنایعدستی امسال که شهریور ماه در نمایشگاه بینالمللی پایتخت برگزار شد، اما واسط آشنایی ما با بانویی میناکار شد که نهتنها توانسته به این جامعه مردانه راه یابد، بلکه تولیدات کارگاهش که اشتغالزایی خوبی هم داشته، آنچنان با نوآوری و کیفیت بالا همراه است، که اکنون آوازهشان به قارههای دوردست رسیده و جایی برای برند گمنام محصولاتش در بازارهای پررونق اروپا و آمریکا باز کرده است.
با ژاله صالحی به گفتوگو نشسته ایم؛ بانوی کارافرینی که با ۲۵ میلیون تومان سرمایه اولیه، کارگاه میناکاریاش را راه انداخت و از سفارشهایی که به تعداد انگشتان یک دست نمیرسید، در طول هفت سال به 2000 سفارش در ماه در فصلهای پر فروش رسیده و حالا باور دارد هنر پای رفتن و رسیدن است و هیچ سنگی نمیتواند مینای اراده هنرمند را ترک بیندازد. حتی شرایط دشوار بازار و تحریمهای اقتصادی هم سد راهی به شمار نمیآید، اگر هنرمند دل در گرو کارش نهد و خلاقیت، بازارشناسی و ارتباطات جمعی و اجتماعی را مد نظر قرار دهد.
دخترک از همان نوجوانی به کارهای هنری علاقه داشت. زیبایی و ظرافت جاری در هنرهای دستی آنقدر برایش جذاب بود که با دیدن هر اثر هنری، میل به آموختن فن و ریزهکاریهای آن در روحش شعله میکشید؛ تداوم این عشق باعث شد ژاله رشته هنر را در دانشگاه دنبال کند. بعد از اتمام تحصیلات دانشگاهی با حمایت خانواده، طبقه پایین خانه پدری را مبدل به یک آموزشگاه هنری میکند و هرآنچه را از هنرهای دستی سنتی از پتینه، نقاشی روی شیشه، تابلوهای برجسته، نقاشی و حتی میوه آرایی آموخته بود به علاقهمندان آموزش میدهد. ژاله به درآمد نسبتا مناسبی دست پیدا کرده بود، ولی این همه آن چیزی نبود که او میخواست: «همزمان با راهاندازی آموزشگاه به کلاسهای مختلف هنری میرفتم و آموزش میدیدم؛ در همه این مدت دست از یادگیری و تحقیق برنداشتم؛ میخواستم کسب و کارم را از محدوده فعالیتهای آموزشگاهی گستردهتر کنم. بعد از ازدواج به پیشنهاد همسرم، تصمیم به راهاندازی یک گالری هنری گرفتم که البته به اندازه آموزشگاه درآمد نداشت، اما نگاهی نو به من داد، تصمیم گرفتم از مشاوره کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی و افرادی که تجربه و تخصص کافی در این زمینه داشتند کمک بگیرم.» به ژاله گفته شد که به جای فعالیتهای مختلف هنری یک رشته را انتخاب کرده و همه تمرکزش را برای همان رشته خرج کند؛ بعد از مشورتهای زیاد رشته میناکاری را انتخاب و دورههای آموزشی آن را با موفقیت گذراند.
ورود سخت به بازار کار
وقتی میخواهید یک کسب و کار راه بیندازید، آموزش و تخصص یک بخش ماجراست و ورود به بازار کار و محیط کسب و کار یک چیز دیگر. صالحی این را میگوید و روزهایی را به یاد میآورد که جامعه سنتی اصفهان در بخش بازار مقاومت جانانهای را در برابر حضور او به عنوان یک زن از خود نشان داد: بارها میشنیدم که نباید اجازه حضور یک خانم به گردونه کسب و کار میناکاری داده شود؛ حرفهایی که شنیدنشان سخت و تلخ و سنگین بود، اما من تصمیم خودم را گرفته بودم. آمده بودم بمانم و ماندم. مقاومتها برای حضور ژاله صالحی در جمع صنعت کاران و تولیدکنندگان میناکار هر بار به شکلی خودش را نشان میداد؛ مهمترین آنها، ممانعت از شرکت او در نمایشگاههای بزرگ هنری بود: به هر ترتیب و به هر بهانه گروهی از فعالان قدیمی این حوزه، مانع حضور من در نمایشگاهها میشدند؛ نمایشگاهها سکوی پرتاپ هنرمندان هستند و اگر کسی بخواهد کسب و کار هنری خود را به سمت حرفهای شدن ببرد باید در نمایشگاه شرکت کند؛ این را هم من میدانستم و هم رقبایم.
خریداران اما مُهر تایید زدند
صالحی خستگی و ناامیدی را نمیشناخت؛ کیفیت و ظرافت دست ساختههای او اعتباری به هم زده بود و مهر تایید را از سوی خریداران و کارشناسان هنری گرفته بود؛ به پشتوانه همین اعتبار توانست در همان حضور جسته و گریخته در نمایشگاهها خودش و هنرش را به بازار معرفی کرده و تا اندازه زیادی اعتبار کسب کند: با تلاش زیاد توانستم ارتباط لازم را برای شرکت در نمایشگاه پیدا کنم؛ خوشبختانه نتیجه عالی بود؛ استقبال خوبی از محصولات شد؛ با استفاده از آنچه کلاسهای بازاریابی آموخته بودم توانستم توجه بازدیدکنندهها را به غرفهام جلب کنم، طوری که ازدحام مشتریان در اطراف غرفه ام در میان برندهای طرح و قدر میناکاری به چشم میآمد. آنچه ژاله صالحی را از سایر فعالان تولیدی در بخش هنر و صنایعدستی متمایز میکند علاقه و اشراف کامل او به اهمیت ارتباطات است؛ او زبان انگلیسی آموخته و به فنون ارتباطات و بازاریابی تسلط دارد: من در جریان توسعه کسب و کار تنها بودم، تلاش کردم از همه فرصتها استفاده کنم، توانستم با بازدیدکنندگان خارجی در نمایشگاه ارتباط بگیرم؛ تسلطم به زبان انگلیسی کارگشا بود؛ موفق شدم با گفتوگو و انتقال اطلاعات در مورد کارها، توجه بازدیدکنندگان خارجی را به سمت کارهایم جلب کنم.
هند، کانادا و انگلیس مشتریهای ثابتش شدهاند
صادرات و فروش خارجی اهمیت انکارناپذیری در کسب و کار صنایعدستی بازی میکند؛ هرچند دستساختههای ژاله توسط واسطهها و صادرکنندگان قدیمی صنایعدستی بدون ذکر برند او صادر میشود، اما در همین مختصات نیز رشد کسب و کار این هنرمند قابل توجه بوده و آینده خوبی را میتوان در این بخش برای او متصور شد. مینا کاریهای خوش رنگ و لعاب صالحی حالا سر از هند، کانادا و انگلیس در آورده اند؛ مصنوعاتی که رنگ بوی تازهای دارند و با نوآوری آمیخته شدهاند. او رضایت بازار را در تداوم حضور محصولاتش در خانههای مردم مهم و غیرقابل انکار میداند: سعی دارم همیشه ذائقه بازار را در نظر بگیرم و چیزهایی بسازم که با نیاز امروز مردم و نسل نو همخوانی داشته باشد؛ ایدههای متفاوتی به ذهنم رسیده که بخشی از آن را عملی کردهام و خوشبختانه استقبال خوبی از آن شده است، برای فرورین سال دیگر نیز کارهای نو برای ارائه به بازار دارم.
اشتغالزایی برای 30 نفر
وضعیت خاص اقتصادی حال حاضر کشور بر کسب و کار این بانوی کارآفرین بی تاثیر نبوده، افزایش قیمت مواد اولیه، کاهش قدرت خرید مردم و عدم ثبات قیمتها باعث شده قیمتها بالا و فروش پایین باشد. صالحی در کارگاه خود برای ده تا 30 نفر ، بسته به فصل کاری، به شکل مستقیم اشتغال ایجاد کرده که در میان آنها زنان خانهدار، سرباز، دانشجو، بازنشسته و حتی محصل وجود دارد؛ بخشی از سفارشها در کارگاه آماده میشود و بخشی از آن در منزل هنرمندانی که با او همکاری میکنند. به هرحال ژاله همه تولیدات را با دقت و وسواس بررسی میکند تا اثری بیعیب و نقص به دست مشتری برساند. همین حساسیت باعث شده برای گسترش کارگاهش عجله نکند: نمیتوانم کیفیت کارم را فدای تیراژ کنم، چرا که همیشه برایم کیفیت در اولویت بوده و دوست دارم تا همیشه این ویژگی را در محصولاتم حفظ کنم.
بازاریابی خوب؛ ارزآوری بالا
به عقیده این بانوی پرتلاش میناکار، بازار سنتی صنایعدستی از خلأ مهارتهای ارتباطی و بازاریابی رنج میبرد؛ صالحی باور دارد ظرفیت ارزآوری صادرات صنایعدستی میتواند با درآمدهای نفتی رقابت کند: تحریمها شرایط بدی را برای کشور در بخش درآمد ارزی فراهم کرده و در این شرایط من بهعنوان یک فعال صنایعدستی یقین دارم صادرات صنایعدستی میتواند به اندازهای برای کشور درآمدزایی کند که نفت فراموش شود؛ این اتفاق در گرو این است که ظرفیتهای صنایعدستی را برای توسعه اقتصادی باور کنیم.
نوآوری و خلاقیت حرف اول را میزند
فضای کارگاهی کسب و کار صالحی گرم و پر شور است؛ او کماکان کارآموز میپذیرد و گاه همان کارآموزها در کارگاه مشغول به کار میشوند؛ در یک فضای مثبت سالم رقابتی. میگوید: «همیشه در حال برقراری ارتباط با بازارهای دیگر بودهام، معتقدم با برقراری فضای تعاملی دوستانه بین صنعتگران و هنرمندان بازار صنایعدستی میتوان شاهد رشد بسیار زیاد این صنعت بود؛ نمیتوان از بازاری که همه در آن سعی دارند دیگری را از دور رقابت خارج کنند، انتظار رونق داشت. معتقدم اگر قرار باشد در این کسب و کار باقی بمانم باید نه فقط به تخصص هنری، بلکه بر بسیاری از علوم بازار اشراف داشته باشم. هنرهای دستی برخلاف تصور عامه تنها متکی به آموزههای قدیمی نیست و نباید فراموش کرد نوآوری، تزریق خلاقیت، سنجش نیاز بازار و خلق محصولات جدید برای ماندن در بازار کار ضروری است.»
همسفر خوب مرا به اوج رساند
همسر ژاله مهندس عمران است؛ در مسیر تبدیل شدن ژاله از یک هنرمند ساده به یک کارآفرین موفق و صاحب اعتبار جدا از حمایتها و تشویقهای مستمر، تامین مالی اولیه کار را به عهده گرفت؛ صالحی با ۲۵ میلیون تومان پولی که همسرش در اختیار او قرار داد کارگاه میناکاری خودش را راه انداخت و از سفارشهایی که به تعداد انگشتان یک دست نمیرسید، در طول هفت سال به 2000سفارش در ماه در فصلهای پر فروش رسیده است. ژاله که به آینده هم امیدوار است، برای خانه و زندگی اش هم کم نمیگذارد. او هر روز ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشود، کارهای خانه را انجام میدهد، ناهار میپزد و پسرش را به مهد میبرد. بعد هم به کارگاهش میرود و پس از برگشت از کارگاه در منزل فعالیتهای بازاریابی خود را از طریق اینترنت دنبال و درباره مسائل مختلف کسب و کارش تحقیق میکند.
مریم خورشیدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد